در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
غیب یعنی نهان، پشت پرده، یعنی آن چیزهایی كه از حواسّ ظاهری ما نهان است و پشت پرده ی محسوسات واقع شده است. قرآن كریم این كلمه را زیاد به كار برده است، گاهی تنها، مثل اینكه می فرماید: «اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» [1](آنان كه به غیب ایمان دارند) یا می فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ اَلْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ» [2](كلیدهای غیب نزد خداست و جز او كسی از آنها آگاه نیست) و گاهی همراه با كلمه ی «شهادت» مثل اینكه می فرماید: «عالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَةِ» [3](خداوند هم به غیب آگاه است و هم به شهادت) .

فلاسفه ی اسلامی از همین تعبیر قرآنی استفاده كرده، جهان طبیعت را «عالم شهادت» و جهان ملكوت را «عالم غیب» اصطلاح كرده اند.

در ادبیّات عرفانی ما از غیب و نهان و پشت پرده و اینكه راز نهان و پشت پرده و ما وراء ظاهری هست، زیاد سخن رفته و لطف و زیبایی خاصّی به آن داده است. حافظ 3
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 337
می گوید:

ز سرّ غیب كس آگاه نیست قصّه مخوان
كدام محرم دل ره در این حرم دارد
هم او می گوید:

ما از برون در شده مغرور صد فریب
تا خود درون پرده چه تدبیر می كنند
خیّام می گوید:

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین خطّ معمّا نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
برای ایمان و اعتقاد ما به عالم شهادت، حواسّ ما كافی است. اساساً این عالم از آن جهت «شهادت» نامیده شده است كه ما با حواسّ خود با آن سر و كار داریم و محسوس و ملموس ماست، علی هذا نیازمند به معرّف و معلّمی برای اینكه به وجود چنین جهانی مؤمن بشویم نیستیم. نیازمندی ما به معلّم و تعلیم و تحقیق، برای آشنا شدن بیشتر با حقایق آن است. امّا این حواس برای ایمان و اعتقاد به جهان غیب كافی نیست؛ برای ایمان و اعتقاد به جهان غیب، قوّه ی عقل كه خود مرتبه ی غیب وجود ماست باید دست به كار و فعّالیت بشود، و یا قوّه ای نهان تر و مخفی تر از عقل باید غیب را شهود نماید. مولوی می گوید:

جسم ظاهر، روح مخفی آمده است
جسم همچون آستین، جان همچو دست
باز عقل از روح، مخفی تر بود
حس به سوی روح، زوتر ره برد
روح وحی از عقل پنهان تر بود
زان كه او غیب است و او زان سر بود
آن حسی كه حق بدان حس مظهر است
نیست حسّ این جهان، آن دیگر است
حسّ حیوان گر بدیدی آن صور
با یزید وقت بودی گاو و خر
غیر فهم و جان كه در گاو و خر است
آدمی را فهم و جانی دیگر است
باز غیر فهم و جان آدمی
هست فهمی در نبیّ و در ولیّ
پیغمبران راهنمایان جهان غیب اند، آمده اند كه مردم را به غیب و ماورای ظاهر و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 338
محسوسات، مؤمن و معتقد نمایند. پیغمبران به اینكه مردم به وجود غیب ایمان داشته باشند اكتفا نكرده اند، پیغمبران آمده اند كه میان مردم و غیب رابطه برقرار كنند، حلقه ی اتّصال میان مردم و جهان غیب باشند، مردم را مؤمن به مددهای غیبی و عنایتهای خاصّ در شرایط خاصّی بنمایند. اینجاست كه مسأله ی غیب عملاً با زندگی بشر تماس پیدا می كند.


[1] . بقره/3.
[2] . انعام/59.
[3] . انعام/73.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است