در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كمكهای غیبی گاهی به صورت فراهم شدن شرایط موفّقیت است و گاهی به صورت الهامات و هدایتها و روشنیها و روشن بینی ها. ولی باید دانست كه اینگونه الطاف غیبی، گزاف و رایگان نیست؛ چنین نیست كه انسان در خانه اش بنشیند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 346
دست روی دست بگذارد و منتظر باشد «دستی از غیب برون آید و كاری بكند» . خیر چنین انتظاراتی بر خلاف ناموس آفرینش است. دو آیه از قرآن ذكر می كنم، یكی در مورد مددهایی كه به صورت فراهم شدن شرایط موفّقیت است و دیگر در مورد مددهایی كه به صورت الهامات و هدایتهای معنوی است؛ ببینید قرآن چه شرایطی ذكر می كند و چگونه است كه به صورت گزاف و رایگان رخ نمی نماید.

در مورد اول می گوید:

إِنْ تَنْصُرُوا اَللّهَ یَنْصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ [1].

اگر خدا را یاری كنید خداوند شما را یاری می كند و ثابت قدمتان می دارد.
ببینید یاری الهی را كه مدد غیبی است مشروط می كند به یاری قبلی خدا یعنی به اینكه خدمت و عمل و مجاهدتی در راه خیر عموم صورت بگیرد و مخصوصاً در راه خدا باشد یعنی للّه و فی اللّه باشد؛ یعنی هم عمل و مجاهدت و كوشش شرط است و هم اخلاص و حسن نیّت.

در مورد دوم می گوید:

وَ اَلَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اَللّهَ لَمَعَ اَلْمُحْسِنِینَ [2].

آنان كه در راه ما كوشش و جدّیت به خرج می دهند ما راههای خود را به آنها ارائه می دهیم. خداوند با نیكوكاران است.
در این آیه نیز هم كوشش را و هم اینكه «در راه ما» باشد ذكر می كند، هم صرف نیروی بدنی و هم صرف نیروی روحی را شرط قرار می دهد و در این صورت است كه هدایت و روشنی باطنی به انسان داده می شود. می بینید كه سخن از مددهای گزاف و رایگان نیست.

علی (علیه السّلام) جمله ی بسیار جالبی دارد در زمینه ی نصرتهای الهی و اینكه در چه شرایطی مددها و تأییدات غیبی می رسد. این جمله در نهج البلاغه است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 347
می فرماید:

و لقد كنّا مع رسول اللّه نقتل آباءنا و أبناءنا و إخواننا و أعمامنا، ما یزیدنا ذلك الاّ ایمانا و تسلیما و مضیّا علی اللّقم و صبرا علی مضض الألم و جدّا فی جهاد العدوّ. و لقد كان الرّجل منّا و الآخر من عدوّنا یتصاولان تصاول الفحلین، یتخالسان انفسهما ایّهما یسقی صاحبه كأس المنون، فمرّة لنا من عدوّنا و مرّة لعدوّنا منّا، فلمّا رأی اللّه صدقنا أنزل لعدوّنا الكبت و أنزل علینا النّصر. . . و لعمری لو كنّا نأتی ما أتیتم ما قام للدّین عمود و لا اخضرّ للایمان عود [3].
علی (علیه السّلام) در این جمله ها جدّیت و اخلاص مسلمانان صدر اوّل را كه منتهی شد به نصرتهای عظیم الهی، و اینكه اگر آن همه مجاهدتها و اخلاصها نمی بود پیروزی هم نبود، توصیف می كند. می فرماید:

آنگاه كه در خدمت رسول اكرم بودیم، در راه ایمان و عقیده با پدران و پسران خود می جنگیدیم و از اینكه شمشیر بر روی آنها و برادران و عموهای خود بكشیم و آنها را بكشیم پروا نداشتیم. اینچنین پیشامدهای سخت، ما را سست نمی كرد و بر استقامت و ثبات قدم و صبر و پیشروی ما می افزود. چنان بود كه گاهی در میدان جنگ یكی از ما و یكی از دشمنان ما در جنگ تن به تن مانند دو شتر نر خشمناك به هم می پیچیدند، هر یك می خواست جان دیگری را برباید؛ گاه ما بر دشمن و گاه دشمن بر ما پیروز می شد. چون صدق نیّت ما مشهود ذات حق گشت (یعنی چون صدق نیّت ما به حقیقت پیوست، زیرا تحقّق هر چیزی مساوی است با مشهود بودن آن برای ذات حق) خداوند خذلان را بر دشمن ما و نصرت را بر ما نازل فرمود (یعنی چون ما هم می كوشیدیم و هم كوشش ما در راه حقیقت بود و دشمن ما می كوشید امّا نه در راه حقیقت بلكه در راه دفاع از باطل و از هوای نفس، خداوند ما را مدد فرمود) . . . به خدا قسم اگر ما مانند امروز شما بودیم نه استوانه ای از دین برپا می شد و نه درختی برای اسلام و ایمان سبز می گشت.
قرآن كریم در داستان اصحاب كهف چنین می فرماید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 348
إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً، `وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا [4].

آنها گروهی جوانمرد بودند كه پروردگار خویش را شناختند و بدو ایمان آوردند و ما بر هدایت و روشنایی آنها افزودیم و به قلب آنها قوّت بخشیدیم، زیرا آنها بپاخاسته بودند (و عقاید سخیف قوم خود را مورد حمله قرار داده بودند) .
در اینجا نیز هم سخن از مدد غیبی به صورت هدایت و روشن بینی است و هم سخن از تقویت نیروی اراده است و هر دو را مشروط كرده است به دو چیز: یكی قیام و بپاخاستن و دیگر للّه و فی اللّه بودن قیام.

اینكه زندگی انسان اگر مقرون به حق جویی و حقیقت خواهی و اخلاص و عمل و كوشش باشد مورد حمایت حقیقت قرار می گیرد و از راههایی كه بر ما مجهول است دست غیبی ما را تحت عنایت خود قرار می دهد، علاوه بر اینكه یك امر ایمانی است و از لوازم ایمان به تعلیمات انبیاء است، یك حقیقت تجربی و آزمایشی است، البتّه تجربه و آزمایش شخصی و فردی؛ یعنی هر كسی لازم است در عمر خویش چنین كند تا اثر لطف و عنایت پروردگار را در زندگی خود ببیند و چقدر لذت بخش است معامله با خدا و مشاهده ی آثار لطف خدا.

كار خیلی سختی نیست، مراحل اوّلیه اش آسان است؛ انسان می تواند با پیمودن راه خدمت به خلق، كمك به ضعیفان، مخصوصا احسان به والدین، به شرط اخلاص و حسن نیّت، كم و بیش آثار لطف خدا را همراه خود ببیند. من خودم می توانم ادّعا كنم كه برای خودم این مسائل جنبه ی آزمایشی دارد، عملا لطف پروردگار را در این شرایط وجدان كرده ام.

داستانی از مرحوم آیة اللّه بروجردی (اعلی اللّه مقامه) به یاد دارم:

در سالهای اوّلی كه ایشان از بروجرد به تهران و از تهران به قم آمدند و در اثر درخواست حوزه ی علمیّه در قم اقامت فرمودند- و البتّه آمدنشان به تهران به دنبال یك كسالت شدید بود كه احتیاج به جرّاحی پیدا كرد و ایشان تحت عمل قرار گرفتند- پس از چند ماه اقامت در قم، تابستان رسید و حوزه تعطیل شد، ایشان تصمیم گرفتند به زیارت مشهد بروند زیرا در حال شدّت بیماری نذر كرده بودند كه اگر خداوند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 349
ایشان را شفا داد به زیارت حضرت رضا (علیه السّلام) تشرّف حاصل كنند.

یكی از مراجع تقلید حاضر برای بنده نقل كردند كه ایشان در یك جلسه ی خصوصی این تصمیم را ابراز فرمودند و ضمناً به اصحاب خودشان كه در آن جلسه شركت داشتند فرمودند كدامیك از شما با من خواهید آمد؟ ما گفتیم تأمّلی می كنیم و بعد جواب می دهیم. ولی ما در غیاب ایشان مشورت كردیم و اساساً صلاح ندیدیم ایشان فعلا از قم به مشهد بروند. بیشتر روی این جهت فكر می كردیم كه ایشان تازه به مركز قم آمده اند و هنوز مردم ایران، مخصوصاً مردم تهران و مشهد كه در مسیر و مقصد مسافرت ایشان هستند ایشان را درست نمی شناسند و بنابراین تجلیلی كه شایسته ی مقام ایشان هست از ایشان بعمل نخواهد آمد. لهذا تصمیم گرفتیم ایشان را از این سفر منصرف كنیم، ولی می دانستیم كه این جهت را نمی شود با ایشان در میان گذاشت. بنا شد عذرهای دیگری ذكر كنیم از قبیل اینكه چون تازه عمل جرّاحی صورت گرفته است ممكن است این مسافرت طولانی با اتومبیل (آن وقت هواپیما و قطار در راه مشهد و تهران نبود) صدمه داشته باشد.

در جلسه ی بعد كه ایشان مجدّداً مطلب را عنوان كردند ما كوشیدیم هر طور شده ایشان را منصرف كنیم، ولی یكی از حضّار مجلس آنچه ما در دل داشتیم اظهار داشت و ایشان فهمیدند كه منظور اصلی ما از مخالفت با این مسافرت چیست. ناگهان تغییر قیافه دادند و با لحنی جدّی و روحانی فرمودند: «من هفتاد سال از خداوند عمر گرفته ام و خداوند در این مدّت تفضّلاتی به من فرموده است كه هیچ كدام از آنها تدبیر خود من نبوده است. من در همه ی این مدّت كوشش داشته ام ببینم چه وظیفه ای دارم كه به آن عمل كنم؛ حالا پس از هفتاد سال شایسته نیست خودم به فكر خودم باشم و برای شئونات شخصی خودم بیندیشم، خیر می روم» .

آری، یك فرد در زندگی عملی خود اگر كوشش و اخلاص را توأماً داشته باشد خداوند او را از راههایی كه خود آن فرد نمی داند تأیید می فرماید: إِنْ تَنْصُرُوا اَللّهَ یَنْصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ [5] شما اگر حقیقت را یاری كنید حقیقت به یاری شما می آید.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 350

[1] . محمّد (ص) /7.
[2] . عنكبوت/69.
[3] . نهج البلاغه، خطبه ی 56.
[4] . كهف 13 و 14.
[5] . محمّد (ص) /7.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است