زرارة از امام باقر (علیه السّلام) می پرسد: كلمه ی
«حنفاء للّه» یعنی چه؟ ما الحنیفیّة؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 462
امام می فرماید: حنیفیّت یعنی فطرت. باز ارجاع كرده اند به یك امر تكوینی و طبیعی.
شیخ صدوق در كتاب نفیس توحید می گوید كه زرارة از امام باقر راجع به
«حُنَفاءَ
لِلّهِ غَیْرَ مُشْرِكِینَ بِهِ» [1] و بعد، از «حنیفیّت» سؤال كرد، امام فرمود:
هی الفطرة الّتی فطر النّاس
علیها لا تبدیل لخلق اللّه، قال: فطرهم اللّه علی المعرفة خدا مردم را بر معرفت خودش مفطور
كرده است. بعد امام به داستان ذر اشاره كرد و فرمود: پیغمبر هم فرمود:
كلّ مولود یولد
علی الفطرة یعنی علی المعرفة بأنّ اللّه عزّ و جلّ خالقه یعنی در فطرت هر كسی این معرفت
هست كه خداوند، آفریننده ی اوست. همچنین در حدیث دیگر امام باقر (علیه السّلام)
فرمود:
عروة اللّه الوثقی التّوحید، و الصّبغة الاسلام
[2].
ابن اثیر در مادّه ی «حنف» همین معانی ای را كه در احادیث ما آمده است گفته
است كه معنای «حنفاء» این است كه خداوند، انسانها را از معاصی، پاك آفریده
است:
«خلقت عبادی حنفاء ای طاهری الأعضاء من المعاصی و قیل اراد انّه خلقهم حنفاء
مؤمنین لمّا اخذ علیهم المیثاق الست بربّكم قالوا بلی، فلا یوجد احد إلاّ و هو مقرّ بانّ
له ربّا و ان اشرك به و اختلفوا فیه. و الحنفاء جمع حنیف و هو المائل الی الاسلام
الثّابت علیه و الحنیف عند العرب من كان علی دین ابراهیم (علیه السّلام) و اصل
الحنف المیل. »
خلاصه ی حرف او این می شود كه حنیفیّت یعنی میل و گرایش به حقیقت.
پس اگر ما بخواهیم لغت «حنیف» را معنی كنیم معنایش چنین می شود: حق گرا؛
حقیقت گرا، و یا خداگرا، توحیدگرا. در فطرت انسان حنیفیّت هست، یعنی در فطرت
او حق گرایی و حقیقت گرایی هست. تا اینجا بحث درباره ی لغت «فطرت» بود برای
اینكه ریشه هایش را در آیات و احادیث به دست بیاوریم و اجمالاً بدانیم كه فطرت در
احادیث و در آیات قرآنی یك ریشه ای دارد و یكی از اصول است؛ لذا لازم بود این
مقدار عرض كنم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 463
[2] . بحار، ج /3ص 279. و نیز حدیث اول در توحید، ص 330.