ابتدا به دو سؤال از سؤالات مطرح شده جواب می دهیم و بعد وارد بحث خودمان
می شویم. یك سؤال این است كه:
آیا مسائلی كه قرآن مجید از زبان نوع انسان بیان می كند فطری است یا خیر؟ مثلاً
قرآن می فرماید:
وَ یَقُولُ اَلْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا [1]. آیا از اینجا دانسته
نمی شود كه اعتقاد به رستاخیز فطری نیست؟
این سؤال از نظر كلّی سؤال خوبی است یعنی سؤالی است كه باید روی آن كار
كرد و دید كه آیا مجموع آنچه كه قرآن از زبان نوع انسان نقل می كند مربوط به یك
سلسله امور فطری انسان است یا نه؟ به هر حال این سؤال به صورت كلّی قابل بحث
و قابل طرح است و باید مجموع آیاتی كه در این زمینه هست جمع آوری بشود. ولی
آنچه كه راجع به خصوص آیه ی:
«وَ یَقُولُ اَلْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا» می توان
گفت این است كه اوّلاً باید ببینیم این
«وَ یَقُولُ اَلْإِنْسانُ» از زبان نوع است یا اشاره به
یك انسان خاصّ است. الآن من حضور ذهن ندارم ولی احتمال دارد كه شأن نزول آیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 471
ناظر به یك جریان خاصّی باشد
[2]؛ یعنی یك انسان خاصّی چنین حرفی زده است، قرآن
با تعجّب و با انكار می فرماید ببینید این انسان دارد چنین حرفی می زند! اگر این طور
باشد آن وقت از زبان نوع نیست، از زبان فرد است.
ثانیاً مسأله ی اینكه آیا اعتقاد به رستاخیز فطری هست یا فطری نیست، بستگی
دارد به اینكه ما اعتقاد به رستاخیز را در چه شكلی طرح كنیم. یك وقت در آن شكل
طرح می كنیم كه خود قرآن در اكثر آیات طرح كرده است. معنی و مفهومی كه قرآن به
رستاخیز می دهد رجوع و بازگشت به پروردگار است:
إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ [3]. اگر به
این معنی و مفهوم باشد، جواب این است: بله، اعتقاد به رستاخیز فطری است.
ولی اغلب، این امر را به یك صورت ناقص طرح می كنند كه آن معنی و مفهوم
واقعی خودش را ندارد. برخی این طور به نظرشان می رسد كه همان طور كه یك
صنعتگر، یك چیزی را می سازد، بعد آن را خراب می كند و بار دوم همان را می خواهد
بسازد [خداوند نیز چنین می كند. ] كسی هم كه [طبق آیه ی مذكور] چنین حرفی زده
تصوّرش یك چنین چیزی بوده است، نه تصوّر به شكل واقعی كه از معاد باید داشته
باشد؛ شنیده بوده است كه مردم در معاد بار دیگر زنده می شوند ولی این زنده شدن را
یك نوع بازگشت به دنیا تلقّی می كرده است- كه اكثر مردم این طور تلقّی می كنند- نه
بازگشت به خدا. اگر تصوّر ما از معاد این باشد كه نوعی بازگشت جدید به همین
دنیاست، قدر مسلّم اعتقاد به معاد یك امر فطری نیست؛ امّا اگر تصوّرمان از معاد این
باشد كه واقعیّت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یك امری می شود مربوط
به رابطه ی انسان و خدا، كه این را می توانیم در محلّش بحث كنیم كه این، امری فطری
است.
[2] . [صاحب
مجمع البیان می نویسد: «نزل قوله و یقول الانسان. . . » آیه ی مذكور در مورد ابیّ بن خلف جمحی و بنا بر قولی
در مورد ولید بن مغیرة نازل شده است. ]