در
کتابخانه
بازدید : 480524تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Collapse معنای فطرت معنای فطرت
Expand فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Expand تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Expand مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Expand فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از كتب معتبری كه در لغات حدیث نوشته شده است كتابی است به نام النهایة از ابن اثیر- كه تا حدّ زیادی معروف است و چون می خواهیم از مدارك معتبر شاهد آورده باشیم از این كتاب [نقل می كنیم ] [1]- همچنانكه در لغات قرآن مفردات راغب كتاب بسیار نفیسی است. راغب لغات قرآن را خیلی خوب ریشه شكافی كرده است و ابن اثیر لغات حدیث را.

ابن اثیر در النهایة به مناسبت، آن حدیث معروف را نقل می كند كه: كُلّ مولود یولد علی الفطرة. . . [2] هر مولودی بر فطرت اسلامیّه متولد می شود لكن پدران او (یعنی عوامل خارجی) او را منحرف می كنند، یهودی یا نصرانی یا مجوسی اش می كنند، كه درباره ی این حدیث بعد بحث می كنیم. چون این حدیث را نقل كرده، كلمه ی «فطرت» را معنی كرده است: الفطر: الابتداء و الاختراع. «فطر» یعنی ابتدا و اختراع؛ یعنی خلقت ابتدایی. مقصود از خلقت ابتدایی- كه ابداع هم احیاناً به آن می گویند- خلقت غیر تقلیدی است. كار خدا فطر است، اختراع است، ولی كار بشر معمولاً تقلید است؛ حتی در اختراعی هم كه بشر می كند عناصر تقلید وجود دارد؛ یعنی چه؟ كارهای بشر تقلید از طبیعت است، یعنی قبلاً طبیعتی وجود دارد و بشر آن را الگو قرار می دهد و بر اساس آن نقّاشی می كند، صنّاعی می كند، مجسّمه سازی می كند. بشر احیاناً اختراع و ابتكار هم می كند و قدرت بر اختراع و ابتكار هم دارد، ولی مایه های اصلی اختراع و ابتكار بشر باز خود طبیعت است، یعنی از طبیعت الگو می گیرد. (در معارف اسلامی- در نهج البلاغه و غیر آن- روی این قضیّه زیاد تكیه شده است و قهراً همین طور هم هست) . امّا خدا كار خودش را از یك صنع دیگری تقلید نكرده، چون هر چه هست صنع اوست و مقدّم بر صنع او چیزی نیست.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 457
پس كلمه ی «فطر» مساوی با ابتداء و اختراع است، یعنی عملی كه از روی چیز دیگری تقلید نشده است.

بعد می گوید: «و الفطرة: الحالة منه كالجلسة و الرّكبة» فطرت یعنی حالت خاصّ و نوع خاصّی از آفرینش، مثل لغت «جلسة» و «ركبة» كه به معنی نوع خاصّی نشستن و نوع خاصّی ایستادن است [3]. «و المعنی انّه یولد علی نوع من الجبلّة و الطّبع المتهیّئ لقبول الدّین فلو ترك علیها لاستمرّ علی لزومها. » یعنی انسان به نوعی از جبلّت و سرشت و طبیعت آفریده شده است كه برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود همان راه را انتخاب می كند مگر اینكه عوامل خارجی و قسری او را از راهش منحرف كرده باشد.

بعد ابن اثیر می گوید در حدیث، لغت «فطرت» مكرّر آمده است. مثلاً در حدیثی از پیغمبر اكرم- كه ابن اثیر ابتدای حدیث را نیاورده- آمده است: «علی غیر فطرة محمّد» یعنی «علی غیر دین محمّد» یعنی در اینجا به جای كلمه ی «دین» خود كلمه ی «فطرت» آمده است. همچنین از علی (علیه السّلام) نقل می كند: و جبّار القلوب علی فطراتها [4] خدای متعال كه دلها را آفریده است، جبّار [5] دلها بر اساس فطرتهای این دلهاست. در اینجا «فطرت» جمع بسته شده است: فطرات (فطرتها) . از اینجا ما یك نشانه پیدا می كنیم كه آنچه كه از نظر معارف اسلامی، فطری انسان است یك چیز نیست بلكه انسان فطریّاتی دارد. ابن اثیر گفته است: «علی فطراتها» ای علی خلقها [6].


[1] . سه برادر هستند كه هر سه به نام ابن اثیر خوانده می شوند و هر سه از محقّقین علمای اسلام هستند. لقب یكی «عز الدین» و دیگری «مجد الدین» و سومی «ضیاء الدین» است. كامل التواریخ و أسد الغابة از عز الدین، و جامع الاصول كه در حدیث است و همچنین النهایة كه از كتابهای بسیار خوب و دقیق و در توضیح لغاتی است كه در احادیث آمده از مجد الدین است.
[2] . صحیح بخاری، كتاب الجنائز، ابواب 80 و 93.
[3] . اینها را من مخصوصاً می گویم برای اینكه اگر ما بعد معنی می كنیم بدانید كه این معانی بر اساس مفهوم لغوی این كلمات است كه این مفهوم صحیح لغوی را لغویّون بسیار معتبر از قدیم گفته اند.
[4] . [در نهج البلاغه شبیه این جمله آمده است: و جابل القلوب علی فطراتها. ]
[5] . یعنی جبران كننده.
[6] . نهایه، ج /3ص 457.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است