سؤال اوّل راجع به بحثی است كه در معنی فطریّات كردیم در جمع میان آیه ای
كه می فرماید «شما آفریده شدید در حالی كه چیزی نمی دانستید» و آیاتی كه آنها را
آیات میثاق و فطرت می نامیم. ما آنجا مطلب را به این شكل بیان كردیم كه گفتیم
نظریّه ی فیلسوفان اسلامی به این نحو است كه انسان یك سلسله معلومات فطری دارد به
معنی این كه این معلومات، اكتسابی نیست نه به معنی این كه بالفعل همراه او هست و
آنها را با خود آورده است. با خود بیاورد و از اول داشته باشد یك مطلب است، وقتی
كه برایش پیدا می شود از راه كسب پیدا نمی شود مطلب دیگری است. این به معنی آن
است كه همین قدر كه بر ذهن عرضه می شود، بدون اینكه نیازی به دلیل باشد، ذهن آن
را در می یابد. در سؤال، این را برده اند به مسأله ی عالم ذر:
آیا این سؤال پیش نمی آید كه پس آن تعهّد و میثاق الهی و «بلی» گفتن ما در عالم ذر
چیست؟ و اگر قرار باشد از آن تصدیق- كه علم هم تصوّرات و تصدیقاتی است-
چیزی در ما نمانده باشد چگونه خداوند به آن استشهاد می كند و ارجاع می دهد؟
نه، این با آن منافات ندارد. اگر می رسیدیم- كه دیگر نخواهیم رسید- آیه ی ذر را
درست بیان می كردیم، ولی اینجا ما می توانیم شما را ارجاع بدهیم به تفسیر المیزان. در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 519
تفسیر المیزان- البتّه من ترجمه ی فارسی آن را ندیده ام كه چگونه ترجمه كرده اند ولی در
جلد هشتم متن عربی المیزان كه این قسمت را بحث كرده اند- بسیار عالی و خوب
بحث كرده اند. در بحث امروز، ما می رسیم به مطالبی كه این را بیشتر توضیح بدهیم.