در
کتابخانه
بازدید : 481351تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نبرد حقّ و باطل، فطرت، توحید
Expand <span class="HFormat">حقّ و باطل</span>حقّ و باطل
Collapse فطرت فطرت
Collapse معنای فطرت معنای فطرت
Expand فطریّات انسان فطریّات انسان
Expand گرایشهای مقدّس گرایشهای مقدّس
Expand عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی عشق و پرستش *توجیه گرایشهای انسانی
Expand عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی عشق روحانی ماركسیسم و ثبات ارزشهای انسانی
Expand تكامل اصالتهای انسانی تكامل اصالتهای انسانی
Expand مبنا و منشأ مذهب مبنا و منشأ مذهب
Expand عشق و عبادت عشق و عبادت
Expand فطری بودن دین فطری بودن دین
Expand بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم بررسی و نقد نظریّه ی دوركهیم
نظر قرآن درباره ی منشأ دین
Expand توحیدتوحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در قرآن سه لغت آمده است كه این سه لغت [با توجه به ] معنا و مفهومی كه قرآن درباره ی دین دارد(فطرة اللّه الّتی فطر النّاس علیها)در مورد یك معنا به كار برده شده اند؛ یعنی مفهومهای مختلفی هستند كه مصداق واحد دارند. یكی همین لغت «فطرة» است، دوم لغت «صبغة» و سوم لغت «حنیف» ؛ یعنی در مورد دین، هم «فطرة اللّه» گفته شده است، هم «صبغة اللّه» و هم «للدّین حنیفا» . حال راجع به «صبغة» و «حنیف» مقداری بحث می كنیم.

در قرآن آمده است: صِبْغَةَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَةً [1]. این لغت نیز بر وزن «فعلة» است. «صبغة» از همان مادّه ی كلماتی مثل «صبغ» و «صبّاغ» است. «صبغ» یعنی رنگ كردن، «صبّاغ» یعنی رنگرز و «صبغة» یعنی نوع رنگ زدن، نوع رنگ كردن.

(رنگ كردن به معنای رنگ زدن نه به معنای فریب دادن) . «صبغة اللّه» یعنی نوع رنگی كه خدا در متن تكوین زده است، یعنی رنگ خدایی. درباره ی دین آمده است كه دین {TZاحادیثی كه در كتاب بحار مرحوم مجلسی است. ایشان در این كتاب اندكی از نهایه ی ابن اثیر تقلید كرده با این تفاوت كه ابن اثیر بیشتر به لغت توجه داشته و ایشان بیشتر به احادیث. T}
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 460
رنگ خدایی است، رنگی است كه دست حق در متن تكوین و در متن خلقت، انسان را به آن رنگ، متلوّن كرده است. مفسّرین و از جمله راغب گفته اند كه این تعبیر در قرآن اشاره است به عمل غسل تعمید كه مسیحیان انجام می دادند [2]. مسیحیان به غسل تعمید معتقد بودند و هنوز هم این كار را می كنند. وقتی می خواهند كسی را مسیحی كنند، حتی بچّه ای را كه در مسیحیّت متولّد شده است برای اینكه وارد دین مسیحیّت كنند، او را غسل می دهند و به این وسیله رنگ مسیحیّت به او می زنند و این شستشو كردن را یك نوع رنگ مسیحیّت زدن می دانند. قرآن می گوید رنگ، آن رنگی است كه خدا در متن خلقت زده است.

در یك آیه می فرماید: ما كانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِیفاً مُسْلِماً [3].

قرآن می گوید بشر یك فطرت دارد كه آن فطرت دینی است و دین هم اسلام است و اسلام هم یك حقیقت است از آدم تا خاتم [4]. قرآن به «ادیان» قائل نیست، به «دین» قائل است و لهذا هیچ وقت در قرآن و حدیث «دین» جمع بسته نشده است چون دین فطرت است، راه است، حقیقتی در سرشت انسان است. انسانها چند گونه آفریده نشده اند و همه ی پیغمبران كه آمده اند تمام دستورهاشان دستورهایی بر اساس احیاء و بیدار كردن و پرورش دادن حسّ فطری است. آنچه آنها عرضه می دارند تقاضای همین فطرت انسانی است. فطرت انسانی كه چند جور تقاضا ندارد و لهذا قرآن می فرماید آنچه كه نوح پیغمبر (علیه السّلام) داشته است دین است و نامش اسلام، و آنچه كه ابراهیم (علیه السّلام) داشته دین است و نامش اسلام، و آنچه موسی (علیه السّلام) و عیسی (علیه السّلام) و هر پیغمبر به حقّی داشته است دین است و نامش اسلام؛ این نامهایی كه بعدها پیدا می شود انحراف از آن دین اصلی و از آن فطرت اصلی است، و لهذا می فرماید: ما كانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِیفاً مُسْلِماً. ابراهیم نه یهودی بود نه نصرانی، حنیف بود و مسلم. نمی خواهد بگوید ابراهیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 461
مثل یكی از مسلمین زمان پیغمبر یعنی از امّت پیغمبر آخر الزمان بود؛ می فرماید یهودیّت انحرافی است از اسلام حقیقی، نصرانیّت هم انحرافی است از اسلام حقیقی و اسلام یك چیز بیشتر نیست. در آن آیه ی شریفه- كه عرض كردم- می فرماید این رنگ زدنها چه اثری دارد؟ ! این غسل تعمیدها چه اثری دارد؟ ! مگر با غسل تعمید هم می شود كسی را كه چیزی نیست آنچنانی كرد؟ ! رنگ زدن آن رنگ زدنی است كه دست خلقت در متن آفرینش زده است. می خواهد بفرماید آنچه پیغمبر ما می گوید همان اسلام واقعی و همان فطرت واقعی است؛ فطرت واقعی یعنی رنگی كه خدا در متن خلقت به روح و روان بشر زده است.

راغب می گوید: صبغة اللّه اشارة الی ما اوجده اللّه تعالی فی النّاس من العقل المتمیّز به عن البهائم كالفطرة. (البته او فطرت را منحصر به عقل دانسته است) و كانت النّصاری اذا ولد لهم ولد غمسوه فی الیوم السّابع فی ماء عمودیّة مسیحیها بچّه ای را كه متولّد می شد، در روز هفتم در آب عمودیّه غسل تعمید می دادند. یزعمون انّ ذلك صبغة فكر می كردند كه این رنگ مسیحیّت به او زدن است. فقال تعالی له ذلك:

و من احسن من اللّه صبغة هیچ كس از خدا بهتر نمی تواند رنگ بزند؛ یعنی رنگ، رنگی است كه خدا زده است.

در حدیث است: الدّین الحنیف و الفطرة و صبغة اللّه و التّعریف فی المیثاق [5]. دین حنیف یا دین فطری و یا صبغة اللّه همان است كه خدا در میثاق- یعنی در پیمانی كه خدا با روح بشر بسته است- بشر را با آن آشنا كرده است، كه اشاره است به آن مطلبی كه از آن تعبیر به «عالم ذر» می كنند كه قهراً مسأله ی عالم ذر باید در اینجا مطرح شود كه مفهوم و معنایش چیست؟ آیا واقعاً انسانها قبلاً در همین عالم مادّه و طبیعت به صورت حیوانات كوچكی بودند و بعد به چنین [صورتی در آمدند، ] یا یك معنای دقیق تری دارد؟ كه حتماً معنای دقیق تری دارد.


[1] . بقره/138.
[2] . می گویند چون در آب عمودیّه شستشو می دادند، آن را «تعمید» می گویند. در بعضی كلمات آمده كه این آب رنگ خاصّی (مثل زرد) داشته است.
[3] . آل عمران/67.
[4] . پرسیده اند كه آیا شرایع هم فطری است یا فطری نیست؟ بعد خواهیم گفت كه اینكه می گوییم دین فطری است چه چیز آن فطری است، آیا اصول معارفش فطری است یا احكامش هم فطری است؟ اینها جزئیّاتی است كه بعدها باید وارد آن شویم.
[5] . بحار الانوار، چاپ جدید، ج 3، باب /11ص 276، نقل از معانی الاخبار.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است