در
کتابخانه
بازدید : 315641تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای اثبات نبوت (1) راههای اثبات نبوت (1)
Expand راههای اثبات نبوت (2) راههای اثبات نبوت (2)
Expand راههای اثبات نبوت (3) راههای اثبات نبوت (3)
Expand وحی (1) وحی (1)
Expand وحی (2) وحی (2)
Expand معجزه 1معجزه 1
Expand معجزه (2) معجزه (2)
Expand معجزه (3) معجزه (3)
Expand معجزه (4) معجزه (4)
Expand معجزه (5) معجزه (5)
Expand اعجاز قرآن (1) اعجاز قرآن (1)
Expand اعجاز قرآن اعجاز قرآن
Expand اعجاز قرآن (3) اعجاز قرآن (3)
Expand اعجاز قرآن (4) اعجاز قرآن (4)
Expand اعجاز قرآن 5اعجاز قرآن 5
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث ما درباره ی وجوه اعجاز قرآن كریم بود. عرض كردیم كه به طور كلی وجه اعجاز قرآن و نشانه های اینكه قرآن از افقی بالاتر از افق عادی یك انسان و یك بشر مثل حضرت رسول بالخصوص- یعنی با توجه به آن محیط- نازل شده است از دو جنبه است: یكی از جنبه ی لفظی و دیگر از جنبه ی معنوی، كه عرض كردیم بهتر است این جور تعبیر كنیم: یكی از مقوله زیبایی و دیگر از مقوله فكری و علمی. در جلسه ی گذشته راجع به قسمت اول بحثی كردیم و اجمال مطلب این بود كه قرآن از جنبه ی زیبایی لفظی كه آن را به «فصاحت و بلاغت» تعبیر می كنند- و حتی این دو لفظ كافی نیست كه این مفهوم را خوب تفهیم كند- یك وضع غیر قابل تقلید و غیر قابل انكاری دارد و اگر كسی با این مسأله فی الجمله آشنایی داشته باشد و مخصوصا كمی با معانی قرآن هم آشنا باشد، به خوبی و وضوح، یك زیبایی خاصی را در بیانات قرآن می بیند كه نه قبل از قرآن در این زبان [1]چنین نحو بیان سابقه داشته است و نه بعد از قرآن قابل تقلید بوده است. حتی با كلمات خود پیغمبر اكرم با اینكه از نظر فن فصاحت و بلاغت- كه الآن خطب ایشان هست- در درجه ی اول و سطح بالاست متفاوت است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 566
اصلا دو جور است، دو سبك است. با كلمات امیر المؤمنین علی بن أبی طالب كه شاگرد پیغمبر و شاگرد قرآن است [متفاوت است ] و قاعده این است كه كسی كه در مكتبی بزرگ می شود اگر قدرت بیان و قلم داشته باشد باید شبیه باشد به آن مكتبی كه در آن بزرگ شده است، مع ذلك نهج البلاغه اصلا سبكش سبك دیگری است و هر جا كه آیه ای از قرآن در متن نهج البلاغه واقع شده است انسان می بیند درست مثل ستاره ای است كه در تاریكی شب بدرخشد.

اهتمامی كه در خود اسلام به تلاوت قرآن شده است برای همین است، به این معنا كه قرآن یك زیبایی مخصوص و یك قدرت القاء و تلقینی دارد كه غیر از اطلاع از معلومات آن است. خود خواندن و توجه به الفاظ آن، همان الفاظ را تكرار كردن مؤثر است. اینكه دستور رسیده است كه قرآن را با آهنگ بخوانند كه حتی تعبیر «غنا» دارد: «تغنّوا بالقرآن» بازروی همین حساب است كه اصلا سبك قرآن یك سبك مخصوص آهنگ پذیری است كه آیات مختلف به تناسب معانی مختلف آهنگهای مختلفی را می پذیرد، و از نظر تاریخی و جامعه شناسی فوق العاده قابل توجه است تأثیری كه زیبایی قرآن در توسعه خود قرآن و در توسعه اسلام و در زیر نفوذ قرار دادن ملتهای اسلامی داشته است، یعنی قرآن تنها كتاب آسمانی ای است كه با قدرت خودش جلو رفته نه اینكه ملتهایی اول روی حسابی آمده اند یك دین را پذیرفته اند، بعد چون دینی را پذیرفته اند به كتاب آسمانی آن دین هم احترام گذاشته اند.

ولی ما اگر نخواهیم این مطلب را همین طور به صورت تقلید و تعبد بپذیریم فقط باید به جنبه تاریخی مطلب نگاه كنیم كه قرآن از اولی كه ظاهر شده با كمال شجاعت ادعا كرده است كه هر كس می تواند، و لو یك سوره مانند این را بیاورد، و مبارزه طلبی كرده است، از اولی كه یك اقلیت خیلی كمی حامی و یك اكثریت زیاد مخالفی داشته است و مخالفین هم مكرر در صدد آوردن مثل قرآن برآمده اند و در دوره های بعد نیز درست است كه مسلمین به تدریج زیاد شده اند ولی به همین نسبت مخالفین هم زیادتر بوده اند، هر چه كه بیشتر معروف و مشهور شده قهرا مخالفین بیشتری را تحریك كرده است كما اینكه در آن وقت یك اقلیت فرض كنید صد نفری در مقابل یك اكثریت چند هزار نفری قریش قرار داشته اند ولی امروز مسلمانان جهان در مقابل یك اكثریت حدود دو میلیاردی قرار گرفته اند، كه در میان اینها كسانی كه به این زبان آشنا هستند [زیادند] . مخصوصا در قرون اخیر مسیحیهای لبنان زمامدار لغت عربی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 567
شده اند یعنی در ردیف بهترین ادبای زبان عرب همین ادبای عرب مسیحی در لبنان هستند، و اینها نه تنها در مقام معارضه قرآن برنیامده اند، بلكه از هر قوم دیگری بیشتر تحت تأثیر و نفوذ قرآن هستند. این ادبای مسیحی نظیر جبران خلیل جبران كه یك نویسنده طراز اول در دنیای عرب است، و میخائیل نعیمه كه از نویسندگان درجه اول عربی مسیحی است، و جورج جرداق، اینها جزء كسانی هستند كه مسیحی هستند ولی در عین حال مجذوب قرآنند و به قرآن فوق العاده احترام می گزارند. جورج جرداق، بلكه همه اینها عجیب نسبت به نهج البلاغه خضوع دارند و بیشتر از نهج البلاغه در مقابل منطق خود قرآن خضوع دارند.

برای یك عده كه مستقیما وارد در این فن نیستند، همین مقدار كافی است كه از این تاریخچه اطلاع داشته باشند كه چنین تحدی ای- به اصطلاح علمای كلام- یعنی مبارزه طلبی از طرف قرآن از صدر اول تا امروز شده است و هنوز هم یك نفر پیدا نشده است كه یك چیزی را عرضه بدارد بگوید اینهمه ادعا می كنید، من یك قطعه ای آورده ام، ببینید هیچ فرقی هست میان این و آنچه كه شما قرآن می نامید؟ نه تنها خود مسلمین تقلید نكرده اند- و طبع اقتضا می كرد كه یك چیزهایی را اقلا شبیه به آن بیاورند- غیر مسلمین هم نیاورده اند. آنهایی كه ادعای پیغمبری كرده اند و یك آیاتی شبیه قرآن بافته اند، آنها كه اصلا به قدری مضحك و مسخره است كه عرض كردم عده ای در اینجا قائل به صرف شده اند، یعنی گفته اند قاعده طبیعی اقتضا نمی كرد كه اینها این قدر مزخرف بگویند، چون در مقام معارضه قرآن آمده اند خدا خواسته اینها را رسوا كند، زیرا از حد یك بشر عادی هم كمتر است.

ولی آن مقوله ای كه برای عموم ما بیشتر قابل بررسی و بحث است جنبه دوم است یعنی اعجاز قرآن از جنبه معنوی یا اعجاز قرآن از جنبه علمی و فكری. جنبه اول را- قبلا هم گفتیم- واقعا شایسته است كه انسان زبان عربی را یاد بگیرد فقط برای همین هدف كه زیباییهای قرآن را بتواند درك كند. این دو قسمت یعنی زیبایی قرآن و جنبه فكری قرآن، یا جنبه لفظی و معنوی، البته از یكدیگر جدا هم نیست، یعنی آن معانی است كه در این قالب زیبا آمده است و تازه این، كار را مشكلتر كرده است.

به قول طه حسین در كتاب آئینه اسلام- و دیگران هم گفته اند- شما یك نگاهی بكنید به آنچه كه فصحای عرب، قبل از اسلام داشته اند و حتی به آنچه كه فصحای عرب و عجم، بعد از اسلام داشته اند. آنجا كه خواسته اند از جنبه فصاحت و بلاغت هنر نمایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 568
كنند در چه میدانی وارد شده اند؟ یك میدانی كه نسبتا میدان طبیعی است. مثلا وقتی خواسته هنر سخنوری خودش را نشان بدهد اسب خودش را توصیف كرده، شمشیر خودش را توصیف كرده، معشوقه خودش را توصیف كرده، بزم خودش را توصیف كرده است، یك چیزهایی كه احساسات عادی و طبیعی بشر آنها را خیلی خوب می شناسد.

ولی موضوعات قرآن چیست؟ اینكه كسی بخواهد این معانی را در قالب زیبا بیاورد خیلی كار مشكلی است.


[1] . غیر این زبان را كه اصلا نمی شود مقایسه كرد مگر از نظر معنی و محتوا.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است