بحث معاد را كه در جلسه ی پیش شروع كردیم، ضمنا بهانه ای شد برای من كه
بیشتر روی آن مطالعه كنم و در جلسه ای كه در مسجد هدایت برای صحبت می روم، در
آنجا هم مبحث معاد را طرح كردم ولی البته در یك سطح عمومی تر و مقرون تر به
نصیحت و موعظه، یعنی آمیخته به بحثهای موعظه ای.
همان طوری كه در جلسه ی پیش صحبت شد، ما به مسأله ی معاد به تعبیر قرآن باید
ایمان- و بالاتر، ایقان- داشته باشیم و آن قدر مسأله ی معاد مسأله ی بغرنج و
پیچیده ای است كه بسیاری از افراد معتقدند در باب معاد جز تعبد و تسلیم راهی
نیست، یعنی آنچنان این مسأله برای بشر مجهول است- نه اینكه ممتنع است- كه ما
جز از طریق تعبد و تسلیم به گفته ی پیغمبر و وحی راهی برای قبولش نداریم. ولی بدون
شك بشر برای درك مسأله ی معاد تلاشهایی هم از طریق علم و عقل خودش كرده است.
ما در اینجا موظفیم اول- قبل از آنكه دنبال تلاشهای علمی و عقلی و فلسفی برویم كه
چگونه تلاش كرده اند و بدون هیچ گونه جانبداری از هیچ نظری- گفته ی خود قرآن را
در باب معاد طرح كنیم ولی همه جانبه طرح كنیم، ببینیم كه اساسا قرآن معاد را چگونه
طرح و بیان كرده است، بعد برویم دنبال تلاشها، چون تا آنجا كه من خودم مطالعه
كرده ام، می بینم تلاشهایی كه محدثین (یعنی آنهایی كه ذوقشان ذوق محدثین و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 643
فقهاست) به یك شكل، حكما و فلاسفه به یك شكل و علمای جدید به شكل دیگر
كرده اند، همه یك نوع مطالعات یكجانبه است، یعنی مثلا قسمتی از آیات قرآن كه با
نظریه ی آنها انطباق بهتری داشته است، همان را گرفته و دنبال كرده اند و حال آنكه یك
قسمت را گرفتن و یك قسمت را رها كردن مشكل را حل نمی كند.