عامّه ی مردم در آن زمان فكر غیر عدلیه را می پسندیدند، چون این فكر مبنی بر
تسلیم و تعبد و تبعیت محض بود. عوام الناس چون تفكر ندارند طبعا فكر و تعقل را
خطرناك می دانند و از آن وحشت دارند. از نظر عوام الناس اگر بگوییم حكم شرع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 959
تابع قانون عقل نیست یك نوع عظمت و اهمیتی است برای دین. به همین جهت این
عمل متوكل كه جلوی آزادی فكر را گرفت خیلی در نظر عامه ی مردم پسندیده آمد، به
عنوان حمایت از دین و سنت پیغمبر تلقی شد. با اینكه متوكل مردی فاسق و شریر و
ستمگر بود بسیاری از مردم به او علاقه مند شدند، محبوبیتی پیدا كرد، اشعاری در
مدحش سرودند مبنی بر تشكر از این عمل كه به عقیده ی آنها دین خدا را یاری كرد.
عامه مردم، آن روز- كه در واقع روز فاجعه علمی و فكری اسلام بود و مصیبت بزرگی
برای حیات عقلی اسلام بود- جشن گرفتند و شادیها كردند. یكی از شعرا در مدحش
گفت:
«امروز دیگر سنت پیغمبر، عزیز و محترم شد، مثل اینكه خوار نشده بود، حالا دیگر
سنت پیغمبر با كمال افتخار خودنمایی و تجلی می كند و نشانه های باطل و زور را از
بالا به زمین می افكند. این بدعتگذاران (یعنی عدلیه) پشت كردند و به جهنم رفتند و
دیگر برنخواهند گشت. خداوند به وسیله ی خلیفه متوكل كه تابع سنت پیغمبر و
علاقه مند به سنت پیغمبر است داد دل مسلمانان را از این بدعتگذاران گرفت.
متوكل همان كسی است كه خلیفه ی پروردگار من است، پسر عموی رسول خداست و
بهترین فرد خاندان عباسی است، همان كسی است كه دین را یاری كرد و از تفرقه
نجات داد. خداوند عمر او را زیاد كند و سایه ی او را بر ما مستدام بدارد و او را سلامت
نگه دارد و به پاداش این یاری بزرگ كه از دین كرد او را در بهشت برین همنشین
پیغمبر خود قرارش دهد. »
این بود مختصری از جریان تاریخی این مسأله كه در اثر بحث از عدل الهی و
پیروزی منكرین اصل عدل الهی و در اثر سرایت كردن افكار غیر عدلیه در عدلیه،
اصل عدل اجتماعی اسلام هم به روزگار بدی افتاد و سرنوشت شومی پیدا كرد. این
اضطراب و تشویش فكری برای عالم اسلام گران تمام شد.