در
کتابخانه
بازدید : 290946تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Collapse كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در درس قبل، مختصر توضیحی درباره ی روش فلسفی اشراقی و روش فلسفی مشّائی دادیم و گفتیم میان اشراقیون و مشّائیون یك سلسله اختلافات اساسی در مسائل فلسفی وجود دارد، و گفتیم كه بنا بر مشهور افلاطون سر سلسله ی اشراقیون و ارسطو سر سلسله ی مشّائیون به شمار می رود؛ و هم اشاره شد كه در دوره ی اسلامی این دو مكتب ادامه یافت برخی از فلاسفه ی اسلامی روش اشراقی دارند، برخی دیگر روش مشّائی.

نظر به این كه در جهان اسلامی روشهای فكری دیگر هم بوده است كه با روش اشراقی و مشّائی مغایرت داشته است و آنها نیز نقشی اصیل و اساسی در تحول فرهنگ اسلامی داشته اند ناچاریم به آنها نیز اشاره كنیم.

در میان سایر روشها آنچه مهم و قابل ذكر است دو روش است:

1. روش عرفانی
2. روش كلامی
عرفا و همچنین متكلّمین به هیچ وجه خود را تابع فلاسفه- اعمّ از اشراقی و مشّائی- نمی دانسته اند و در مقابل آنها ایستادگیها به خرج داده اند و تصادمهایی میان آنها و فلاسفه رخ داده است و همین تصادمها در سرنوشت فلسفه ی اسلامی تأثیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 148
بسزایی داشته است. عرفان و كلام علاوه بر آن كه از طریق معارضه و تصادم به فلسفه ی اسلامی تحرك بخشیده اند، افقهای تازه نیز برای فلاسفه گشوده اند. بسیاری از مسائلی كه در فلسفه ی اسلامی مطرح است، اولین بار وسیله ی متكلمین و عرفا مطرح شده است هر چند اظهار نظر فلاسفه با اظهار نظر عرفا و متكلمین متفاوت است.

علیهذا مجموع روشهای فكری اسلامی چهار روش است و متفكران اسلامی چهار دسته بوده اند. بدیهی است كه مقصود ما روشهای فكری ای است كه به معنی عام، رنگ فلسفی دارد؛ یعنی نوعی هستی شناسی و جهان شناسی است. ما در این درس كه درباره ی «كلّیات فلسفه» بحث می كنیم، كاری به روشهای فكری فقهی یا تفسیری یا حدیثی یا ادبی یا سیاسی یا اخلاقی نداریم كه آنها داستانی دیگر دارند.

نكته ی دیگر این است كه همه ی این روشها تحت تأثیر تعلیمات اسلامی، رنگی مخصوص پیدا كرده اند و با مشابه های خود در خارج از حوزه ی اسلامی تفاوتهایی داشته و دارند، و به عبارت دیگر: روح خاصّ فرهنگ اسلامی بر همه ی آنها حاكم است.

آن چهار روش فكری عبارت است از:

1. روش فلسفی استدلالی مشّائی. این روش پیروان زیادی دارد. اكثر فلاسفه ی اسلامی پیرو این روش بوده اند. الكندی، فارابی، بوعلی سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، میرداماد، ابن رشد اندلسی، ابن باجه ی اندلسی (ابن الصائغ اندلسی) ، مشّائی مسلك بوده اند. مظهر و نماینده ی كامل این مكتب بوعلی سیناست. كتابهای فلسفی بوعلی از قبیل شفا، اشارات، نجات، دانشنامه ی علائی، مبدأ و معاد، تعلیقات، مباحثات، عیون الحكمه همه حكمت مشّاء است. در این روش تكیه فقط بر استدلال و برهان عقلی است و بس.

2. روش فلسفی اشراق. این روش نسبت به روش مشّائی پیروان كمتری دارد. آن كس كه این روش را احیاء كرد «شیخ اشراق» بود. قطب الدین شیرازی، شهرزوری و عده ای دیگر روش اشراقی داشته اند. خود شیخ اشراق، مظهر و نماینده ی كامل این مكتب به شمار می رود. شیخ اشراق كتب زیادی نوشته است از قبیل حكمة الاشراق، تلویحات، مطارحات، مقاومات، هیاكل النور. معروف ترین آنها كتاب حكمة الاشراق است و تنها این كتاب است كه صد در صد روش اشراقی دارد. شیخ اشراق برخی رساله ها به فارسی دارد از قبیل آواز پرجبرئیل، عقل سرخ و غیره.

در این روش به دو چیز تكیه می شود: استدلال و برهان عقلی، و دیگر مجاهده و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 149
تصفیه ی نفس. به حسب این روش، تنها با نیروی استدلال و برهان عقلی نتوان حقایق جهان را اكتشاف كرد.

3. روش سلوكی عرفانی. روش عرفان و تصوّف فقط و فقط بر تصفیه ی نفس بر اساس سلوك الی اللّه و تقرب به حق تا مرحله ی وصول به حقیقت تكیه دارد و به هیچ وجه اعتمادی به استدلالات عقلی ندارد. این روش پای استدلالیان را چوبین می داند. به حسب این روش، هدف تنها كشف حقیقت نیست، بلكه رسیدن به حقیقت است.

روش عرفانی پیروان زیادی دارد و عرفای نامداری در جهان اسلام ظهور كرده اند. از آن جمله بایزید بسطامی، حلاّج، شبلی، جنید بغدادی، ذوالنّون مصری، ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبد اللّه انصاری، ابو طالب مكّی، ابونصر سراج، ابوالقاسم قشیری، محیی الدین عربی اندلسی، ابن فارض مصری، مولوی رومی را باید نام برد.

مظهر و نماینده ی كامل عرفان اسلامی كه عرفان را به صورت یك علم مضبوط درآورد و پس از او هر كس آمده تحت تأثیر شدید او بوده است «محیی الدین عربی» است.

روش سلوكی عرفانی با روش فلسفی اشراقی یك وجه اشتراك دارد و دو وجه اختلاف. وجه اشتراك آندو تكیه بر اصلاح و تهذیب و تصفیه ی نفس است. اما دو وجه اختلاف، یكی این است كه عارف استدلال را به كلی طرد می كند ولی فیلسوف اشراقی آن را حفظ می نماید و فكر و تصفیه را به كمك یكدیگر می گیرد. دیگر این كه هدف فیلسوف اشراقی مانند هر فیلسوف دیگر كشف حقیقت است اما هدف عارف وصول به حقیقت است.

4. روش استدلالی كلامی. متكلّمین مانند فلاسفه ی مشّاء تكیه شان بر استدلالات عقلی است ولی با دو تفاوت:

یكی این كه اصول و مبادی عقلی كه متكلمین بحثهای خود را از آنجا آغاز می كنند با اصول و مبادی عقلی كه فلاسفه بحث خود را از آنجا آغاز می كنند متفاوت است. متكلمین خصوصاً معتزله مهم ترین اصل متعارفی كه به كار می برند «حسن و قبح» است، با این تفاوت كه معتزله حسن و قبح را عقلی می دانند و اشاعره، شرعی.

معتزله یك سلسله اصول و قواعد بر این اصل مترتب كرده اند از قبیل «قاعده ی لطف» و «وجوب اصلح بر باری تعالی» و بسیار مطالب دیگر.

ولی فلاسفه اصل «حسن و قبح» را یك اصل اعتباری و بشری می دانند از قبیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 150
مقبولات و معقولات عملی كه در منطق مطرح است و فقط در «جدل» قابل استفاده است نه در «برهان» . از این رو فلاسفه كلام را «حكمت جدلی» می خوانند نه «حكمت برهانی» .

یكی دیگر این كه متكلم، بر خلاف فیلسوف، خود را «متعهد» می داند، متعهد به دفاع از حریم اسلام. بحث فیلسوفانه یك بحث آزاد است؛ یعنی فیلسوف هدفش قبلاً تعیین نشده كه از چه عقیده ای دفاع كند ولی هدف متكلم قبلاً تعیین شده است.

روش كلامی به نوبه ی خود به سه روش منشعب می شود:

الف. روش كلامی معتزلی.

ب. روش كلامی اشعری.

ج. روش كلامی شیعی.

شرح كامل هر یك از این روشها در این درس میسر نیست و نیازمند بحث جداگانه ای است [1]. معتزله زیادند. ابو الهذیل علاّف، نظّام، جاحظ، ابو عبیده معمر بن مثنی كه در قرنهای دوم و سوم هجری می زیسته اند و قاضی عبد الجبّار معتزلی در قرن چهارم و زمخشری در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، مظاهر و نماینده ی مكتب معتزله به شمار می روند؛ و شیخ ابو الحسن اشعری متوفّی در سال 330 هجری مظهر و نماینده ی كامل مكتب اشعری به شمار می رود. قاضی ابوبكر باقلانی و امام الحرمین جوینی و غزالی و فخرالدین رازی روش اشعری داشته اند.

متكلمین شیعی نیز زیاد بوده اند. هشام بن الحكم كه از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام است یك متكلم شیعی است. خاندان نوبختی كه یك خاندان ایرانی شیعی می باشند متكلمان زبردستی داشته اند. شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی نیز از متكلمان شیعه به شمار می روند. مظهر و نماینده ی كامل كلام شیعی خواجه نصیرالدین طوسی است. كتاب تجرید العقائد خواجه یكی از معروف ترین كتب كلام است. خواجه، فیلسوف و ریاضی دان هم هست. بعد از خواجه سرنوشت كلام به كلی تغییر كرد و بیشتر رنگ فلسفی به خود گرفت.

در میان كتب كلامی اهل تسنن، شرح مواقف- كه متن آن از «قاضی عضد ایجی»
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 151
معاصر و ممدوح حافظ است، و شرح آن از میرسیّد شریف جرجانی است- از همه معروفتر است. كتاب مواقف سخت تحت تأثیر كتاب تجرید العقائد است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 152

[1] . [رجوع شود به درسهای «كلام» در مجموعه آثار 3. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است