یكی از بحثهای مربوط به شناخت، بحث «منابع شناخت» است كه با بحث
«ابزار شناخت» قرابت و نزدیكی دارد و متمم آن است. بحث دیگری داریم به نام
«درجات و مراحل شناخت» كه این بحث هم با این دو بحث خیلی نزدیكی دارد. به
طور كلی همه ی بحثها با یكدیگر مرتبط است گو اینكه بعضی با بعض دیگر قرابت
بیشتری دارد. شاید بهتر بود كه ما پیش از بحث ابزار شناخت، بحث منابع شناخت را
مطرح می كردیم، یعنی از نظر فنّی بهتر بود و الاّ نتیجتا فرق نمی كند. اگر به اصطلاح
بخواهیم فنی بحث كنیم، اینچنین باید بگوییم كه پس از اینكه ثابت شد كه انسان در
ابتدای تولد هیچ شناختی ندارد
[1](أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً) ولی امكان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 372
به دست آوردن شناخت را دارد- كه در گذشته درباره ی آن بحث شد- قهراً این سؤال
مطرح می شود كه انسان از كجا و چه منبعی و چه منشأی، و با چه ابزار یا ابزارهایی،
شناخت ممكن را كسب می كند؟ این است كه می گوییم بهتر بود اول از منابع
می گفتیم.
[1] . نه تنها از نظر قرآن، از سایر دیدگاهها هم- به استثنای نظریه ی معروف افلاطونی كه قبلاً عرض كردم و قسمتی از
نظریات دكارتی- انسان در آغاز تولد چیزی نمی داند مگر بالقوه (مسئله ی فطرت كه در قرآن هست با این مسئله
منافات ندارد؛ ان شاءاللّه بتوانم آن بحث را هم مطرح كنم) .