در
کتابخانه
بازدید : 447340تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران بخش اول: اسلام از نظر ملیّت ایران
Expand بخش دوم: خدمات اسلام به ایران بخش دوم: خدمات اسلام به ایران
Collapse بخش سوم: خدمات ایران به اسلام بخش سوم: خدمات ایران به اسلام
Collapse گستردگی و همه جانبگی گستردگی و همه جانبگی
Expand فلسفه و حكمت فلسفه و حكمت
Expand عرفان و تصوف عرفان و تصوف
ذوق و صنعت
دو قرن سكوت؟ !
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در میان علوم اسلامی، اولین علمی كه تكون یافت علم قرائت و پس از آن علم تفسیر بود. علم قرائت مربوط به لفظ قرآن است كه چگونه خوانده شود، و علم تفسیر مربوط به مفاهیم و معانی كلام اللّه مجید است.

در علم قرائت، اصول و قواعد وقف و وصل و مدّ و تشدید و ادغام و غیره بیان می شود. بعلاوه بعضی از كلمات قرآن كریم كه به شكلهای مختلف قرائت شده است، شكلهای مختلف قرائت آنها بیان می شود.

صحابه قرآن را از پیغمبر اكرم می آموختند. رسول اكرم بعضی از صحابه را مستقیماً تعلیم می دادند و آنان را كه قرآن را آموخته بودند مأمور تعلیم برخی دیگر می كردند. تابعین كه عصر رسول اكرم را درك نكرده بودند قرآن را از صحابه آموختند. در همین وقت بود كه گروهی متخصص قرائت و تعلیم صحیح قرآن به وجود آمد و عامه ی مسلمانان كه در این هنگام زیاد شده بودند و با حرص و ولع شدید به تعلم قرآن رو كرده بودند، به این متخصصان رو می آوردند. این متخصصان كیفیت قرائت خود را از ائمه یا از صحابه روایت می كردند و هر كدام به نوبه ی خود شاگردان و متخصصانی تربیت می كردند كه در كتب تواریخ و تراجم ضبط شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 398
این كه علت اختلاف قرائات چیست؛ آیا در زمان رسول اكرم هم قرائات مختلف وجود داشته یا نه، و به فرض اول آیا خود آن حضرت اجازه داده بودند كه برخی كلمات به وجوه مختلف قرائت شود و به عبارت دیگر آیا از اول برخی كلمات قرآن با وجوه مختلف به آن حضرت وحی شده است و یا آنكه علت اختلاف قرائات همان چیزی است كه در سایر كتابها به واسطه ی اختلاف نقل راویان پیدا می شود، مطلبی است كه در جای دیگر باید بحث شود. آنچه مسلّم است این است كه مسلمین نهایت كوشش را به كار می بردند تا قرآن كریم را آنچنان قرائت كنند كه شخص رسول اكرم قرائت می كرده اند. لهذا قرآن را نزد كسانی می آموختند كه بلاواسطه یا مع الواسطه از رسول اكرم آموخته بودند.

در ابتدا قاریان شفاهاً و سینه به سینه فن قرائت را از اساتید و معلمان خویش فرا می گرفتند و به شاگردان تعلیم می دادند. سپس در این علم كتابهایی تألیف شد.

بعضی مدعی شده اند اول كسی كه در علم قرائت كتاب تألیف كرد ابوعبید قاسم بن سلام، متوفّی در 224 هجری بود، ولی این نظر مردود شناخته شده است.

حمزة بن حبیب كه شیعه و از قرّاء سبعه است و در حدود یك قرن قبل از قاسم بن سلام می زیسته است، پیش از او به تألیف كتاب در فن قرائت پرداخت.

همچنانكه علامه ی بزرگوار آیة اللّه مرحوم سیدحسن صدر تحقیق كرده اند و از كلام ابن الندیم در الفهرست و كلام نجاشی در فهرست او شاهد آورده اند، ابان بن تغلب كه از اصحاب و شیعیان امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام است، پیش از همه ی اینان به تدوین علم قرائت پرداخت.

مرحوم صدر اثبات می كنند كه اول كسی كه قرآن را جمع آوری كرد و نوشت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. اول كسی كه قرآن را نقطه گذاری كرد- تا آن وقت نقطه گذاری در خط معمول نبود- ابوالاسود دئلی از اصحاب امیرالمؤمنین بود. اول كسی كه در علم قرائت، كتاب تصنیف كرد ابان بن تغلب بود، و هم او اول كسی است كه در معانی قرآن و توضیح لغات مشكله ی قرآن كتاب نوشت. اولین كسی كه در فضایل قرآن كتاب نوشت، ابی بن كعب صحابی معروف است كه شیعی است. اول كسی كه در مَجازات قرآن تألیف كرد فراء، نحوی معروف است كه شیعی و ایرانی است. اول كسی كه در احكام قرآن كتاب نوشت محمد بن سائب كلبی است. اول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 399
كسی كه در تفسیر تصنیف كرد سعید بن جبیر بود [1] به هرحال در میان تابعین و شاگردان تابعین كه در قرن اول و دوم می زیسته اند، ده نفرند كه به عنوان متخصص فن قرائت شناخته شده اند. هفت نفر از آن ده نفر معروفتر و مشهورتر و معتبرترند و به «قرّاء سبعه» معروفند. آنان عبارتند از: نافع بن عبد الرحمن، عبد اللّه بن كثیر، ابوعمرو بن العلاء، عبد اللّه بن عامر، عاصم بن ابی النجود، حمزة بن حبیب، علی كسائی.

چهار نفر از این هفت نفر ایرانی اند و سه نفر غیرایرانی. از چهار نفر ایرانی دو تن شیعه اند و از سه نفر غیرایرانی نیز دو تن شیعه اند.

علامه ی جلیل، مرحوم سیدحسن صدر در كتاب تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام [2] از شیخ عبد الجلیل رازی نقل می كنند كه اكثر پیشوایان علم قرائت اعم از مكی، مدنی، كوفی و بصری و غیرهم از عدلیه (شیعه یا معتزله) بوده اند. به هرحال چهار نفر از هفت قاری معروف ایرانی بوده اند:

1. عاصم . عاصم به اصطلاح از «موالی» است. در علم قرائت شاگرد ابوعبد الرحمن سلمی است و او شاگرد امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است. قرائت عاصم را بهترین قرائات می دانند. در ریحانة الادب می نویسد: «اصل مصاحف را كه نوعاً اصل معمولی در كتابت است موافق قرائت عاصم نوشته و قرائات هر یك از قرّاء دیگر را با تعیین اسم قاری آن با خط سرخ در حواشی می نوشتند» [3]. عاصم در كوفه می زیسته و در همان جا درگذشته است. صاحب مجالس المؤمنین و بعضی دیگر و از آن جمله علامه سیدحسن صدر [4]به تشیع او تصریح كرده اند. وفاتش در حدود سال 130 هجری واقع شده است.

2. نافع . ابن الندیم در الفهرست تصریح می كند كه نافع اصفهانی الاصل است و ساكن مدینه بوده است. در ریحانة الادب می نویسد كه نافع بسیار سیاهرنگ بود و در فن قرائت امام اهل مدینه بود و رأی و قرائت او مورد اعتماد ایشان بود. او قرائت خود را از یزید بن قعقاع كه یكی از قراء دهگانه است اخذ كرد. نافع در سال 159 و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 400
یا 169 درگذشته است.

3. ابن كثیر. ابن الندیم می گوید: «گفته شده است كه ابن كثیر از اولاد ایرانیانی است كه انوشیروان آنها را به یمن فرستاد تا حكومت را از حبشیان گرفتند و به سیف بن ذی یزن كه به تظلم به دربار انوشیروان آمده بود سپردند» .

ما قبلاً نقش مهم این ایرانیان را در ترویج و توسعه ی اسلام در آن منطقه بیان كرده ایم.

در ریحانة الادب می نویسد: «ابن كثیر اصول قرائت را از مجاهد، از ابن عباس، از علی علیه السلام اخذ نمود. وفات ابن كثیر در سال 120 هجری واقع شده است» .

4. كسائی. مطابق آنچه در الفهرست ابن الندیم آمده است نام وی علی است و پدرش حمزة بن عبد اللّه بن بهمن بن فیروز است. كسائی از مشاهیر ادب عربی و از اكابر نحویین است. او معلم فرزندان هارون بود. در سفر هارون به خراسان همراه وی بود و در ری درگذشت و از قضا محمد بن حسن شیبانی فقیه و قاضی القضاة معروف كه او نیز همراه هارون بود، در همان روز درگذشت و در ری دفن شد.

هارون گفت امروز فقه و عربیت را در ری دفن كردیم. وفات كسائی در اواخر قرن دوم هجری واقع شده است. كسائی نیز شیعه بوده است.

اما تفسیر. در زمان رسول اكرم طبعاً مسلمانان مشكلات خود را درباره ی معانی و مفاهیم آیات قرآن از آن حضرت می پرسیدند. برخی از صحابه بیش از دیگران در فهم معانی قرآن بصیرت داشتند، لهذا از همان اول به عنوان «مرجع» در تفسیر آیات قرآن شناخته شدند. عبد اللّه بن عباس و عبد اللّه بن مسعود از این افرادند. ابن عباس در این جهت شهرت بیشتری دارد. آراء او در كتب تفسیر زیاد نقل می شود.

ابن عباس شاگرد امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و به این شاگردی افتخار می كرد و به خود می بالید. ابن مسعود نیز شیعه و شاگرد علی علیه السلام است. در كتب فهرست از یك كتاب تفسیر تألیف ابن عباس یاد می شود. برخی مدعی هستند كه نسخه ای از این تفسیر هم اكنون در كتابخانه ی سلطنتی مصر موجود است [5]. ابن عباس با همه ی تبحری كه در تفسیر داشت می گفت: «در مقابل علی همچون قطره ای در مقابل دریا هستم» .

جرجی زیدان مدعی است كه تا آخر قرن اول هجری، تفسیر قرآن زبان به زبان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 401
نقل می شد و نخستین كسی كه تفسیر قرآن را به صورت كتاب درآورد مجاهد بود (متوفّی در 104 هجری) . سپس امثال واقدی و طبری در قرن دوم و سوم تفسیرهایی نوشتند [6] ولی البته این نظر صحیح نیست. ابن عباس و حتی سعید بن جبیر پیش از مجاهد به نگارش تفسیر قیام كرده اند. این نظر جرجی زیدان تابع یك نظر كلی تری است كه مدعی است مسلمین در تمام قرن اول هیچ تألیفی نداشته اند. نظر جرجی زیدان با دلایل قطعی مردود شناخته شده است. ما در ضمن فصول آینده به بطلان نظر او اشاره خواهیم كرد.

ایرانیان همان طور كه به فن قرائت قرآن اهتمام ورزیدند به فن تفسیر نیز اهتمام ورزیدند.

اهتمام ایرانیان به تفسیر و فقه و حدیث كه مستقیماً با متن اسلام مربوط بوده است از هر مورد دیگر بیشتر بوده است. برای ما فعلاً ممكن نیست همه ی مفسران ایرانی را از صدر اسلام تا عصر حاضر معرفی كنیم. اگر بنای چنین كاری باشد «مثنوی هفتادمن كاغذ شود» . در هر قرنی صدها و هزارها مفسر وجود داشته است و صدها تفسیر نگاشته شده است. تحقیق درباره ی همه ی آنها و جداكردن ایرانیان از غیرایرانیان یك عمر وقت می خواهد. ولی برای این كه نمونه ای از خدمات ایرانیان در تفسیر ارائه داده شود كافی است كه نظری به تفاسیر برجسته و مفسران مشهور و معروف میان مسلمین بیندازیم؛ خواهیم دید اكثر این مفسران ایرانی بوده اند.

ما این افراد را از میان كسانی انتخاب می كنیم كه یا چون از مفسران اولیه اند، اسمشان و رأی و نظرشان زیاد در تفاسیر ذكر می شود و یا تفسیری برجسته و قابل توجه از آنها به یادگار مانده است.

دسته ی اول یعنی مفسران اولیه كه آرائشان در كتب تفسیر زیاد نقل می شود، بعضی صحابی و بعضی تابعی و بعضی از شاگردان و یا شاگردانِ شاگردان تابعین بوده اند از قبیل ابن عباس، ابن مسعود، ابی بن كعب، سدی، مجاهد، قتاده، مقاتل، كلبی، سبیعی، اعمش، ثوری، زهری، عطاء، عكرمه، فراء و غیر اینها.

بعضی از اینها شیعه اند و بعضی غیرشیعه و همچنین بعضی ایرانی اند و بعضی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 402
غیرایرانی. بدیهی است كه در این طبقه غلبه با غیرایرانیان است. تنها چند نفر از اینها یعنی مقاتل و اعمش و فراء ایرانی اند و باقی غیرایرانی.

مقاتل بن سلیمان از اهل خراسان و یا از اهل ری است. در قرن دوم می زیسته و در سال 150 درگذشته است. مقاتل از اهل تسنن به شمار می رود. شافعی درباره اش تعبیری مبالغه آمیز دارد، می گوید: «مردم در تفسیر، عیال مقاتل می باشند» .

سلیمان بن مهران اعمش به نقل ریحانة الادب [7] اصلاً اهل دماوند است و در كوفه متولد شده و در همان جا سكنی گزیده است. سلیمان شیعه است و علمای اهل تسنن نیز او را ستوده اند. اعمش به لطیفه گویی معروف است. داستانهایی از لطایف او نقل می شود. اعمش در حدود سال 150 هجری درگذشته است.

فراء، یحیی بن زیاد اقطع از معاریف لغویین و نحویین است. نامش در كتب ادب عربی زیاد برده می شود. فراء شاگرد كسائی و مربی فرزندان مأمون بوده است.

صاحب ریاض العلماء و همچنین صاحب تأسیس الشیعة به تشیع وی تصریح كرده اند.

فراء ایرانی است. پدرش، زیاد اقطع در وقعه ی معروف فخ همراه شهید فخ، حسین بن علی بن حسن بود؛ دستش را به مجازات بریدند و از این رو به «اقطع» معروف شد.

فراء در سال 207 یا 208 هجری درگذشت.

از این طبقه كه بگذریم می رسیم به طبقه ای كه در تفسیر، كتاب تألیف كرده اند.

همچنانكه قبلاً اشاره شد، كتب تفسیری كه در شیعه و سنی نوشته شده است از حد احصاء خارج است. تنها به ذكر معروفترین تفاسیری كه هم اكنون در میان شیعه و سنی رایج است اكتفا می نماییم. بحث خود را از تفاسیر شیعه آغاز می كنیم.

مفسرین شیعه تقسیم می شوند به مفسرین عصر ائمه و مفسرین عصر غیبت.

بسیاری از اصحاب ائمه كه بعضی از آنها ایرانی هستند تفسیر نوشته اند از قبیل ابوحمزه ی ثمالی، ابوبصیر اسدی، یونس بن عبد الرحمن، حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، محمد بن خالد برقی قمی، فضل بن شاذان نیشابوری.

مفسرین عصر غیبت فراوانند. ما در اینجا به عنوان نمونه تنها به ذكر نام كتب تفسیر معروف میان شیعه می پردازیم. از همین نمونه معلوم می شود بیشتر تفاسیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 403
شیعی را شیعیان ایرانی تألیف كرده اند:

1. تفسیر علی بن ابراهیم قمی . این تفسیر از معروفترین تفاسیر شیعه است؛ اكنون موجود است و چاپ شده است. پدر علی بن ابراهیم از كوفه به قم منتقل شد. بعید نیست كه علی بن ابراهیم یك ایرانی عرب نژاد باشد. وی از مشایخ شیخ كلینی است و تا سال سیصد و هفت در قید حیات بوده است.

2. تفسیر عیاشی . مؤلف این تفسیر محمد بن مسعود سمرقندی است. اول مذهب اهل تسنن داشت و بعد به تشیع گرایید. معاصر شیخ كلینی است. از پدرش سیصدهزار دینار به او ارث رسید، همه را صرف نسخ و مقابله و استنساخ و جمع كتاب كرد. خانه اش به شكل یك مدرسه درآمده بود؛ هركس به یك كار علمی گماشته شده بود و كار خود را انجام می داد و هزینه ی همه را عیاشی تأمین می كرد.

عیاشی علاوه بر تفسیر و حدیث و فقه، در طب و نجوم دستی داشته است. ابن الندیم در الفهرست از او یاد كرده و كتابهای فراوانی از او نام برده و مدعی شده كه كتب عیاشی در خراسان رواج زیادی دارد. عیاشی ایرانی است ولی ظاهراً عرب نژاد است. ابن الندیم می گوید: گفته شده كه تمیمی الاصل است. عیاشی از علمای قرن سوم هجری محسوب می شود.

3. تفسیر نعمانی . مؤلف این تفسیر، ابوعبد اللّه محمد بن ابراهیم است. احیاناً به نام ابن ابی زینب خوانده می شود. شاگرد شیخ كلینی است. صاحب تأسیس الشیعة می گوید: نسخه ای از تفسیر نعمانی در كتابخانه ی ایشان هست. نعمانی معلوم نیست كه اهل عراق (حدود واسط) است یا اهل مصر. نعمانی از علمای قرن چهارم محسوب می شود.

نعمانی دخترزاده ای دارد به نام ابوالقاسم حسین معروف به ابن المرزبان و وزیر مغربی [8]. این مرد به یزدجرد ساسانی نسب می برد و نظر به اینكه چند نوبت به وزارت رسیده است به «وزیر مغربی» معروف است. ابن المرزبان در چهارده سالگی قرآن مجید را حفظ كرد، در نحو و لغت و حساب و جبر و هندسه و منطق و برخی فنون دیگر ماهر بود، ادیب و نویسنده ای توانا بود.

ابن المرزبان كتابی دارد به نام خصائص القرآن . در سال 418 و یا 428 درگذشته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 404
است و طبق وصیت خودش جنازه اش را از بغداد به نجف منتقل كردند و در جوار مرقد امیرالمؤمنین علی علیه السلام دفن نمودند.

4. تفسیر تبیان . مؤلف این تفسیر شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی است. در ادبیات، كلام، فقه، تفسیر، حدیث، امام و پیشوا بوده است. در سال 385 تولد یافت و بنابراین اكنون در حدود هزار سال از تولد این ستاره ی درخشان اسلام می گذرد. سال گذشته به همین مناسبت كنگره ی هزاره ی وی در مشهد تأسیس شد و گروه زیادی از دانشمندان اعم از مسلمان و غیرمسلمان و اعم از شیعه و سنی در آن شركت داشتند. شیخ طوسی در سال 460 هجری درگذشته است. این مرد بزرگ در 23 سالگی از خراسان به عراق آمد و از محضر شیخ مفید و سیدمرتضی علم الهدی استفاده كرد و سپس خودش پیشوای تشیع در عصر خود گشت. در اعصار بعد نیز همواره در صف مقدم علمای شیعه قرار داشته است. دوازده سال آخر عمر خود را به واسطه ی حوادث ناگواری كه در بغداد رخ داد، از آنجا به نجف منتقل شد. حوزه ی علمیه ی نجف را این مرد بزرگوار تأسیس كرد كه هم اكنون پس از هزار سال به حیات علمی و دینی خود ادامه می دهد.

5. مجمع البیان . مؤلف این تفسیر فضل بن حسن طبرسی است. اصلاً اهل تفرش است. در ذی القعده ی 536 از تألیف این تفسیر فراغت یافته است. مجمع البیان از نظر ادبی و حسن تألیف بهترین تفسیر است. شیعه و سنی برای این تفسیر اهمیت فراوان قائلند. مكرر در ایران و مصر و بیروت چاپ شده است. طبرسی تفسیر مختصری دارد به نام جوامع الجامع . طبرسی پس از فراغ از مجمع البیان به تفسیر كشّاف كه توسط معاصر نامدارش جاراللّه زمخشری تألیف یافته بود وقوف یافت وپسندید و در آن نكاتی از جنبه های ادبی یافت كه از خودش در مجمع البیان فوت شده بود. تفسیر جوامع الجامع را با توجه به لطایف كشّاف نگاشت.

البته اهل فن تفسیر می دانند هر چند برخی نكات خصوصاً از جنبه ی فن بلاغت در كشّاف هست كه در مجمع البیان نیست، نكات زیاد ادبی و تفسیری در مجمع البیان یافت می شود كه در كشّاف وجود ندارد.

6. روض الجنان ، معروف به تفسیر ابوالفتوح رازی. این تفسیر به زبان فارسی است و از معروفترین و غنی ترین تفاسیر شیعه است. فخرالدین رازی و- به ادعای بعضی- طبرسی نیز از این تفسیر زیاد استفاده كرده اند. این تفسیر در چهل سال اخیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 405
مكرر در ایران چاپ شده است. ابوالفتوح نیشابوری الاصل است ولی در ری می زیسته است. ابوالفتوح از ایرانیان عرب نژاد است. نسبش به جناب عبد اللّه بن بدیل بن ورقاء می رسد كه از صحابه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود و در صفین افتخار حضور ركاب آن حضرت را داشت.

ابوالفتوح معاصر طبرسی و زمخشری است و نزد شاگردان شیخ طوسی تحصیل كرده است. تاریخ دقیق وفاتش در دست نیست. قدر مسلّم این است كه در اواسط قرن ششم هجری می زیسته است. قبرش هم اكنون در شهر ری معروف است.

7. تفسیر صافی. مؤلف این تفسیر حكیم و عارف و محدث و مفسر معروف ملامحسن فیض كاشانی است. از مشاهیر علمای شیعه است و در قرن یازدهم هجری می زیسته است. این مرد بزرگ عمر پربركتی داشته و به كثرت و جودت تألیف معروف است.

مرحوم فیض در آغاز عمر در قم اقامت داشت. مدرسه ی فیضیه به نام او معروف شد. از قم به شیراز مسافرت كرد و علم حدیث را نزد سیدماجد بحرانی، و فلسفه و عرفان را نزد حكیم و عارف بلندقدر صدرالمتألهین آموخت و دختر صدرا را به زنی گرفت. وفات فیض در سال 1091 در كاشان واقع شده است.

8. تفسیر ملاصدرا . صدرالمتألهین یا ملاصدرا شهرتش به فلسفه و عرفان است و خود در این رشته صاحب مكتب است، ولی در تفسیر و شرح احادیث هم تبحری بسزا داشته است. اصول كافی را شرح كرده است و سوره ی بقره را تا آیه ی 65: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی اَلسَّبْتِ. . . » و همچنین سوره های الم سجده، یس، واقعه، حدید، جمعه، طارق، اعلی ، اذا زلزلت، و آیه های آیة الكرسی، آیه ی نور و آیه ی «وَ تَرَی اَلْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً. . . » [9]را تفسیر كرده است. تفسیر ملاصدرا هر چند تمام نیست ولی مفصل است و تقریباً به اندازه ی تفسیر صافی است. چندین بار در ایران چاپ شده است. وفات ملاصدرا در بصره در سال 1050 در هفتمین سفر وی به حج كه همواره پیاده می رفته است اتفاق افتاد.

هوای كعبه چنان می كشاندم به نشاط
كه خارهای مغیلان حریر بنماید
9. منهج الصادقین . این تفسیر به زبان فارسی است و در سه جلد بزرگ در تبریز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 406
به چاپ سنگی چاپ شده است. تا سی چهل سال اخیر یگانه تفسیر فارسی متداول بود. مؤلف این تفسیر مرحوم ملافتح اللّه بن شكراللّه كاشانی است كه در قرن دهم هجری می زیسته است. غالب تألیفات این مرد به زبان فارسی است؛ از جمله ی آنهاست شرح نهج البلاغه كه البته ترجمه ای است فارسی با شرحی مختصر.

10. تفسیر شبّر . مؤلف این تفسیر سیدعبد اللّه شبر است. این مرد شریف معاصر كاشف الغطاء و میرزای قمی بوده است. مردی بسیار متتبع و متبحر و متعبد بوده است. تألیفات زیادی در فقه و اصول و كلام و حدیث و رجال و تفسیر داشته است.

وی در سال 1242 هجری وفات یافت و در جوار كاظمین علیهما السلام دفن شد.

11. تفسیر برهان . مؤلف این تفسیر مرحوم سیدهاشم بحرینی است كه از محدثین و متتبعین معروف شیعه به شمار می رود. این تفسیر طبق مذاق اخباریین است كه قرآن را تنها با حدیث قابل تفسیر می دانند بدون هیچ توضیح دیگری و حتی بدون این كه كوچكترین توضیحی درباره ی همان احادیث و كیفیت تفسیری آن احادیث داده شود، بلكه صرفاً به این صورت كه احادیث مربوطه نقل گردد و به همان نقل اكتفا شود. سیدهاشم بحرینی در سال 1107 یا 1109 درگذشته است.

12. نورالثقلین . نویسنده ی این تفسیر یكی از علمای حویزی است كه در شیراز مسكن داشته است. معاصر مرحوم مجلسی و شیخ حرعاملی است. در این تفسیر نیز عنایت به نقل اخبار و احادیث است. نام مؤلف شیخ عبد العلی ابن جمعه است.

تاریخ دقیق وفاتش معلوم نیست.

تفاسیری كه نام برده شد معروفترین و مشهورترین تفاسیر شیعه تا قرن 13 هجری است كه چاپ شده و تقریباً در دست همه ی كسانی كه به تفاسیر شیعی علاقه مندند موجود است و اگر افراد غیرشیعی بخواهند به تفاسیر شیعه مراجعه كنند، به این تفاسیر مراجعه می كنند. در قرن چهاردهم نیز تفاسیر زیاد و پر ارجی تألیف یافته است و یا در حال تألیف است؛ ما از ذكر آنها خودداری كردیم.

اگر كسی بخواهد آماری تا حدود امكان از تفاسیر شیعی به دست آورد، باید به كتاب بسیار پر ارج الذریعة الی تصانیف الشیعة تألیف علامه ی جلیل مرحوم حاج شیخ آقابزرگ تهرانی (اعلی اللّه مقامه) مراجعه كند.

از نمونه ای كه به دست دادیم معلوم شد تقریباً همه ی تفاسیر معروف امروز شیعه یا از ایرانیان ایرانی نژاد است و یا از عرب نژادانی كه ایرانی شده بودند و یا از شیعیان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 407
ساكن سواحل خلیج فارس كه در ایران می زیسته اند.
[1] . تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام ، ص 316- 322.
[2] . ص 346.
[3] . ریحانة الادب ، ج 4، چاپ دوم، ص 426.
[4] . تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام ، ص 346.
[5] . كتاب مفسران شیعه ، از انتشارات دانشگاه شیراز، تألیف دكتر محمد شفیعی، ص 46.
[6] . تاریخ تمدن ، ترجمه ی فارسی، ج /3ص 95.
[7] . جلد اول، چاپ سوم، ص 154.
[8] . رجوع شود به تأسیس الشیعة ، ص 336 و ریحانة الادب ، ج /8ص 201و202.
[9] . نمل/88.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است