بنابراین در منطق مذهب این طورنیست كه ماهیت تاریخ فقط و فقط مذهبی محض باشد و باقی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 406
دیگر تابع و طفیلی، بلكه همیشه جنگ مذهب و ضد مذهب بیان شده است. بله، عرفا به یك شكل
دیگر [ماهیت تاریخ را مذهبی می دانند. ] ولی آنها مذهب [را] به این صورت كه ما می گوییم
نمی گویند، به یك صورت تقریباً شعور باطن مانند، [مطرح می كنند. ] آنها اصلاً ماهیت تاریخ را
مذهبی می دانند اما نه مذهبی به این معنا كه الآن ما داریم می گوییم، مذهبی به معنی دیگری.
می گویند انسان به حسب غریزه ی خودش هرچه را كه بخواهد در واقع آن حبّ خداخواهی است كه
او را به آنجا كشانده. یك نوع خطای در تطبیق است، اشتباه می كند؛ یعنی او یك محبوب و
مطلوب بیشتر ندارد، گاهی از خطای در تطبیق سراغ این و آن می رود. بت پرست هم كه بت
می پرستد، در شعور ناآگاه خودش در جستجوی خداست و خدا را می پرستد. در همان حالی كه با
خدا و خداپرستی مبارزه می كند، این شعور ظاهرش است كه با شعور باطن و شعور مخفی خودش
مبارزه می كند. محیی الدین عربی می گوید: «ما احبّ احدٌ غیرَ خالقِه» هیچ كس در دنیا غیر از
خالقش را دوست نداشته «و لكنّه تعالی احتجب تحت اسم زینبَ و سُعادَ و. . . » خدا زیر این نامها
پنهان است. مذهب به این معنا غیر از این مسئله ای است كه ما الآن طرح می كنیم، به آن معنا كه
قرآن طرح كرده است. به معنایی كه قرآن طرح كرده دیگر فرعون مذهبی نیست، موسی مذهبی
است و فرعون غیرمذهبی. به آن معنا كه آنها شامل شعور باطن و مخفی [می دانند] كه حتی
خودش هم نداند، خودش هم با همان كه مبارزه می كند در باطن همان را می خواهد ولی با همان
دارد مبارزه می كند، این از بحث ما تقریباً خارج است. آن كه می گوید:
چون كه بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیی با موسیی در جنگ شد
همین مطلب را می گوید. فرعون هم در باطن همان را می خواهد كه موسی می خواهد.
چون كه تو رنگ از میان برداشتی
موسی و فرعون كردند آشتی
ولی این غیر از مسئله ای است كه الآن ما در این سطح داریم بحث می كنیم.