شكل سومی هم وجود دارد و آن این است كه زن به صورت یك «شخص گرانبها»
دربیاید، هم شخص باشد و هم گرانبها؛ یعنی از یك طرف شخصیت روحی و معنوی
داشته باشد، كمالات روحی و انسانی نظیر آگاهی داشته باشد
[1]و از طرف دیگر، در
اجتماع مبتذل نباشد. یعنی آن محدودیت نباشد و آن اختلاط هم نباشد؛ نه محدودیت
و نه اختلاط بلكه حریم. حریم مسأله ای است بین محدودیت زن و اختلاط زن و مرد.
وقتی كه ما به متن اسلام مراجعه می كنیم می بینیم نتیجه ی آنچه كه اسلام در مورد زن
می خواهد، شخصیت است و گرانبها بودن. در پرتو همین شخصیت و گرانبهایی، عفاف
در جامعه مستقر می شود، روانها سالم باقی می مانند، كانونهای خانوادگی در جامعه
سالم می مانند و «رشید» از كار درمی آید. گران بها بودن زن به این است كه بین او و مرد
در حدودی كه اسلام مشخص كرده، حریم باشد؛ یعنی اسلام اجازه نمی دهد كه جز
كانون خانوادگی، یعنی صحنه ی اجتماع، صحنه ی بهره برداری و التذاذ جنسی مرد از زن
باشد چه به صورت نگاه كردن به بدن و اندامش، چه به صورت لمس كردن بدنش، چه
به صورت استشمام عطر زنانه اش و یا شنیدن صدای پایش كه اگر به اصطلاح به
صورت مهیّج باشد، اسلام اجازه نمی دهد. ولی اگر بگوییم علم، اختیار و اراده، ایمان و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 401
عبادت و هنر و خلاّقیت چطور؟ می گوید بسیار خوب، مثل مرد. چیزهایی را شارع
حرام كرده كه به زن مربوط است. آنچه را كه حرام نكرده، بر هیچ كدام حرام نكرده
است. اسلام برای زن شخصیت می خواهد نه ابتذال.
[1] . علم و آگاهی یك پایه ی شخصیت زن است، مختار بودن و از خود اراده داشتن، اراده ی قوی داشتن، شجاع
و دلیر بودن یك ركن دیگر شخصیت زن است. خلاّق بودن ركن دیگر شخصیت معنوی هر انسانی از جمله
زن است. پرستنده بودن، با خدای خود به طور مستقیم ارتباط داشتن و مطیع خدا بودن، حتی روابط
معنوی با خدا داشتن در سطح عالی، در آن سطحی كه انبیا داشته اند، از چیزهایی است كه به زن شخصیت
می دهد.