در
کتابخانه
بازدید : 1182798تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
Expand فصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلافصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلا
Expand فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی» فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی»
Expand فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام
فصل چهارم یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی»
Expand فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا»
Expand فصل ششم حماسه ی حسینی فصل ششم حماسه ی حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand فصل هشتم یادداشتهای متفرق فصل هشتم یادداشتهای متفرق
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 575
یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی» 1. معنی معروف و منكر، و معنی امر به معروف و نهی از منكر. كلمه ی «معروف» شامل همه ی هدفهای مثبت اسلامی، و كلمه ی «منكر» شامل همه ی هدفهای منفی اسلامی می گردد، و لهذا با چنین تعبیر عامی آمده است. و اما امر به معروف و نهی از منكر گرچه با تعبیر امر و نهی است ولی به نصّ حدیث و فقه و تاریخ قطعی اسلامی، شامل هر وسیله ی مشروعی است كه برای این هدفها بشود استفاده كرد و این ساختمان را نگه داشت و توسعه داد.

2. ارزش واقعی و ثبوتی امر به معروف از نظر اسلام. قرآن و سنّت چه اهمیت و چه موقع و ارزشی برای آن قائل است؟ (آیات امر به معروف و نهی از منكر، و روایات عجیبی كه در این زمینه رسیده است. ) پس این اصل در متن اسلام و در مقام ثبوت، ارزش بسیار اصیلی دارد و از اركان تعلیمات اسلامی است.

3. در نهضت حسینی سه عامل و سه عنصر دخالت داشته است و این نهضت به حسب هر یك از این سه عنصر یك ارزش و اعتبار خاصی پیدا می كند.

4. قبول این مسئولیت شرایط سنگینی دارد، چه از نظر اطلاعات و آگاهیها و چه از نظر قدرت اجرایی. اشكال كار ما تنها در این نبوده و نیست كه ما توجه كافی به این اصل نداشته ایم؛ اشكال بیشتر ما در این بوده كه ما خود را آماده برای انجام چنین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 576
وظیفه ی خطیری كه نامش مسئولیت عمومی اجتماعی [1]برای پیشبرد هدفهای اسلامی است نداشته ایم. نه آگاهی ما كامل بوده و نه قدرت اجرائی ما. لهذا ما زیانی كه از راه انجام و اجرای جاهلانه ی این اصل برده ایم، از ناحیه ی ترك آن نبرده ایم. مظاهر فعالیت ما در این راه نشان می دهد كه ما تا چه حد آمادگی داشته ایم. به عبارت دیگر كارنامه ی ما در امر به معروف و نهی از منكر خیلی خراب و سیاه است. معلوم می شود آگاهی ما تا چه حد بوده و قدرت ما تا چه حد. البته اشكال كار ما بیشتر در ناحیه ی آگاهی است نه در ناحیه ی قدرت [2]، و هر دو شرط به اصطلاح شرط وجودند نه شرط وجوب؛ یعنی شرطی هستند كه باید آنها را تحصیل كرد. نمونه های كار ما، از حساسیتهای ما درباره ی مسائل، كتابهایی كه منتشر می كنیم كه تا چه حد با پیشبرد هدفهای اسلامی منطبق است؛ پولهایی كه انفاق می كنیم؛ تبلیغهایی كه می كنیم؛ مسائلی كه بیشتر فكر ما را به خود مشغول می سازد؛ از اینها می توان فهمید كه چه اندازه ما ارزش این اصل را درك كرده ایم.

5. مطلب پنجم این است كه كارنامه ی ما درباره ی این اصل چگونه است؟ متأسفانه ما كارنامه ی درخشانی در اجرای این اصل نداریم. كارهای ما تحت این عنوان به جای اینكه امر به معروف و نهی از منكر باشد، نوعی منكر بوده است. فعالیتهای ما در این زمینه چه به صورت تبلیغ، یا كتاب و نوشته، یا هیئتهای اعزامی به خارج، یا صرف پول، یا ایجاد مؤسسه و یا هر شكل دیگر، صفر و یا نزدیك به صفر بوده است.

6. هر یك از امر به معروف و نهی از منكر، مراتب و اقسامی دارد: لفظی، عملی؛ مستقیم، غیر مستقیم؛ فردی و اجتماعی.

7. آخرین مطلب این است كه پس از آنكه ارزش این اصل را از نظر اسلام و در مقام ثبوت دانستیم، و پس از آنكه دانستیم ارزش بیشتر نهضت حسینی از ناحیه ی این عنصر است [3]، و پس از آنكه دانستیم نهضت حسینی كه تا پای گذشت از جان و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 577
عزیزان و یاران و همه چیز در راه امر به معروف و نهی از منكر بود، به این اصل ارزش و اعتبار و آبروی شایسته داد [4]، یعنی در حالی كه دیگران آن را در مرز ضرر شخصی متوقف می كنند و ارزش آن را پایین می آورند، نهضت حسینی مرزی برای آن نمی شناسد؛ پس از همه ی اینها، آن چیزی كه به عنوان نتیجه گیری باید ذكر شود این است كه ما چه كنیم كه ارزش پیدا كنیم، به خودمان ارزش بدهیم، قیمت خودمان را نزد خدا بالا ببریم، نزد پیغمبر خدا بالا ببریم، آبروی خودمان را نزد سایر ملل جهان بالا ببریم، برای ما ارزش قائل شوند. ما چه كنیم؟ و هم اینكه چه كنیم كه ارزش عزاداری حسین را بالا ببریم؟ آن اینكه شعارهای زنده و حسینی انتخاب كنیم نه «نوجوان اكبر من» كه یك شعار پیرزنی است، یا: «زینب مضطرّم الوداع الوداع» .

جواب این سؤال را خداوند در قرآن داده است: «كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» [5]. شما بهترین و با ارزش ترین مردم جهان هستید در پرتو این اصل مقدس: امر به معروف و نهی از منكر، تعاون اجتماعی، همدردی، همبستگی، احساس مسئولیت در مقابل جامعه ی اسلامی.

ما باید فرصت شناس و موقع شناس باشیم. ما باید بدانیم كه به قول سید شرف الدین (قریب به این مضمون) : لا یُقْضی عَلَی الْباطِلِ اِلاّ عَنْ حَیْثُ جاءَ [6].

گفتیم كه ما نه تنها حوادثی كه روزگار در بطن خود مستتر دارد و می پروراند درك نمی كنیم، حتی ظاهرترین پدیده ها را درك نمی كنیم. نیز گفتیم اشكال بیشتر ما در این است كه آگاه نیستیم نه اینكه توانایی نداریم. محال است كه یك جمعیت هفتصد میلیونی [7]، دنیا روی آنها حساب نكند.

اكنون مثالی برای هر دو مطلب ذكر می كنیم كه اولاً ناآگاهی ما چقدر است؟ و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 578
ثانیاً ما قدرت داریم؛ و آن، داستان غم انگیز و درعین حال بیداركننده ی فلسطین در سی سال اخیر است.

سابقه ی یهود در فلسطین چه اندازه است؟ تنها در زمان داود و سلیمان، اینها دولتی تشكیل داده اند و پس از آن هیچ وقت یك دولت یهودی نداشته اند و حتی اكثریت هم نداشته اند. در زمان فتح فلسطین به دست مسلمین [8]. . .

1. چرا امام به مردم بصره نامه نوشت و آنها را دعوت كرد؟ آیا این خود نوعی نقشه ی توسعه ی خونریزی و انقلاب نبود؟ بالاتر اینكه چرا در شب عاشورا «حبیب بن مظهر» را به میان «بنی اسد» فرستاد؟ چرا یاران و كسان خود را الزام نكرد كه خود را به كشتن ندهند؟ .

امام مخصوصاً می خواست اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فریاد عدالتخواهی و حقیقت خواهی خود را با خون خود بنویسد كه هرگز پاك نشود. امام خطبه های داغش را پس از برخورد با «حرّ» و پس از وقوع در بن بست ایراد می كند. (رجوع شود به نمره ی 3) .

به طور كلّی تاریخ نشان می دهد كه سخنانی كه با خون نوشته شده هرگز پاك نشده است زیرا از نهایت تصمیم و عمق اندیشه حكایت می كند.

2. این قسمت كه در شماره ی 1 بیان كردیم مؤید آن است كه امام تحت تأثیر عامل امر به معروف و نهی از منكر منطق شهید به خود گرفته بود كه مافوق منطق عقل منفعت جو است. در این منطق تنها یك چیز مورد نظر است و آن پیشبرد هدف است به هر قیمت كه شده است. ولی در سایر عوامل یعنی عامل امتناع از بیعت و عامل دعوت كوفیان برای تشكیل حكومت، نمی شود دامنه ی اقدام تا این حدود گسترش یابد.

3. عطف به نمره ی 1: بسیاری از سلاطین مایل بوده اند كه نامشان و سخنشان و پیامشان (هرچند پیامی نداشته اند) باقی بماند، آن را بر لوحه های سنگی حك كرده اند كه منم مثلاً شاه شاهان، بغ، ایزد نژاد و از نژاد خدایان، و امثال این چرندها. (رجوع شود به تواریخ سنگ نبشته ها. ) ولی اینها هرگز در دلها و سینه ها ثبت نشده، اما پیام امام حسین بدون آنكه روی سنگی و یا فلزی حك شود، و با اینكه صرفاً روی صفحه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 579
لرزان هوا ثبت شد، در سینه ها و دلها حك شد و مانند خطوط نورانی وحی در دل اولیاء خدا برای همیشه باقی ماند (اِنَّ لِلْحُسَیْنِ مَحَبَّةً مَكْنونَةً فی قُلوبِ الْمُؤْمِنینَ) ، در عالیترین مقام و مركز احساسی روحها ثبت شد كه بردن نامش اشكها را جاری می سازد؛ و خدا می داند تاكنون چند هزار تُن جاری ساخته است، چرا؟ چون نهضتی بود از نظر هدف و مقصد، انسانی، عالی، برای عدالت و تقوا بود و از نظر انگیزه ی مؤثر در وجود امام حسین، الهی و مافوق شخصی بود.

4. در شرایطی كه فساد و تباهی بر جامعه ای حكومت می كند و ظلم و ستم و فساد همه جا را فراگرفته، اگر از هیچ حلقومی به خاطر حفظ جان و حیثیت ندایی برنخیزد، دیگران كه در مكان دور و یا زمان دور هستند، قضاوتشان این است كه آنچه می گذرد نماینده ی روح مردم و به رضا و میل مردم است و احیاناً آن را نوعی اعراض از اسلام و یا بالاتر انقلاب علیه اسلام تلقی می كنند.

5. عكس العمل های خود امویان كه در ورقه های «یادداشت نهضت حسینی» نمره ی 36 نقل كرده ایم از زبان عثمان بن زیاد، مرجانه، یحیی بن الحكم، هند همسر یزید، معاویة بن یزید، نشان می دهد اثر تكان دهنده ی شهادت أبا عبد اللّه علیه السلام را و اینكه این حادثه پرده ی نفاق را درید و باطن كار را برملا كرد و حساب امویان را از اسلام برای همیشه جدا كرد. و این خود نشان دهنده ی این است كه امام حسین حق داشت منطق شهید به خود بگیرد.

6. جمله ی امام در روز عاشورا: «اِنّی لارْجو اَنْ یُكْرِمَنِیَ اللّهُ بِهَوانِكُمْ» [9]مؤید این است كه امام مطمئن بوده به حسن اثر شهادتش و اینكه این شهادت آبروی امویها و هدفهای آنها را از بین خواهد برد و آبروی امام را بیشتر خواهد كرد. این نیز مؤید مدعای شماره ی فوق است.

7. عوامل خاصی كه ایجاب می كند قیام امر به معروف را، به قرار ذیل است:

الف. موروثی كردن حكومت و خلافت و تحقق بخشیدن به آرزوی ابو سفیان.

ب. نقض مواد صلح امام حسن علیه السلام- معاویه و وضع تحمل ناپذیر شیعیان كه حتی بخشنامه شد با اتهام به تشیع آنها را بگیرید، و محبت علی كافی بود كه نام شخص را از دیوان دولتی ساقط كند. محرومیت شیعیان از حقوق اجتماعی از شهادت،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 580
قضاوت، امامت جماعت. قتل اكابر شیعیان از قبیل حُجر بن عَدی، عَمْرو بن حَمِق خُزاعی و غیره.

ج. سبّ علی علیه السلام در منابر.

د. تبلیغات به نفع امویها خصوصاً معاویه و قرار دادن او در صف صحابه ی كبار.

8. عطف به نمره ی فوق، به طور كلی سیاست امویها بر این بود كه شكل اسلام را حفظ كنند و محتوا را خالی كنند و به عبارت دیگر همچنانكه پیغمبر اكرم در عالم رؤیا دید، سیاست امویها بر این بود كه در حالی كه روی مردم به طرف اسلام است، آنها را از اسلام دور كنند.
[1] . و به عبارت دیگر نشانه ی كامل همبستگی ماست، نشانه ی كامل این است كه «اَلْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْیانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضاً، اَلْمُسْلِمونَ تَتَكافَؤُ دِماؤُهُمْ. . . » . خلاصه، نتیجه ی مطلب، همبستگی، همدردی و نیروست، وحدت است، شخصیت است.
[2] . در این ناحیه است كه به اوضاع زمان خودمان واقف نیستیم؛ نه تنها جریاناتی را كه در بطن حوادث مستتر است درك نمی كنیم و رشد نداریم، حتی پدیده های بسیار ظاهر را هم نمی بینیم.
[3] . این عنصر است كه ایجاب می كند دامنه ی انقلاب به هر شكل و به هر قیمت گسترش یابد و حتی نقشه برای توسعه ی خونریزی و انقلاب كشیده شود و افراد به جلو شمشیر برای كشته شدن دعوت شوند، و این عنصر است كه ایجاب می كند اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فریاد عدالتخواهی با خون نوشته شود كه به هیچ وجه پاك نشود همچنانكه هر فریاد عدالتخواهی و انسانی كه با این مركّب گرانبها نوشته شد هرگز پاك نشد.
[4] . مقصود این است كه ارزش امر به معروف برای ما را بالا برد، و اما ارزش فی نفسه آن كه در جای خود ثابت است.
[5] . آل عمران/110.
[6] . [باطل را جز از همان جایی كه برخاسته نمی توان سركوب كرد. ]
[7] . [مطابق آمار آن زمان ]
[8] . [نسخه ی دستنویس استاد به همین صورت است. ]
[9] . [من امید دارم كه خداوند مرا با خواری شما بزرگ بدارد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است