بهترین دلیل [بر اینكه در زمان امام صادق علیه السلام علوم عقلی نیز نضج گرفت ] این
است كه در تمام كتب حدیث اهل تسنن: صحیح بخاری، صحیح مسلم، جامع ترمذی،
سنن ابی داوود و صحیح نَسائی، جز مسائل فرعی چیز دیگری نیست: احكام وضو این
است، احكام نماز این است، احكام روزه این است، احكام حج این است، احكام جهاد
این است؛ و یا سیره است، مثلاً پیغمبر در فلان سفر این طور عمل كردند. ولی شما به
كتابهای حدیث شیعه كه وارد می شوید می بینید اولین مبحث و اولین كتابش «كتاب
العقل و الجهل» است. اصلاً اینجور مسائل در كتب اهل تسنن مطرح نبوده. البته
نمی خواهم بگویم منشأ همه ی اینها امام صادق بود؛ ریشه اش امیر المؤمنین است و ریشه ی
ریشه اش خود پیغمبر است، ولی اینها این مسیر را ادامه دادند. امام صادق بود كه چون
در زمان خودش این فرصت را پیدا كرد مواریث اجداد خودش را حفظ كرد و بر آن
مواریث افزود. بعد از «كتاب العقل و الجهل» وارد «كتاب التوحید» می شویم. ما
می بینیم صدها و بلكه هزارها بحث در باب توحید و صفات خداوند و مسائل مربوط
به شئون الهی و قضا و قدر الهی و جبر و اختیار و مسائل تعقلی در كتب حدیث شیعه
طرح است كه در كتب دیگر طرح نیست. اینها سبب شده كه گفته اند اولین كسی كه
مدارس فلسفی را
[1](مدارس عقلی را) در دنیای اسلام تأسیس كرد امام جعفر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 78
صادق بود.
[1] . مقصود همان احادیث عقلی است كه ما در كتب شیعه داریم.