در
کتابخانه
بازدید : 87960تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
طرفداران این سیستم اخلاقی از آن جهت به این اصل- كه تكیه گاه و اساس اصلی حقوق فردی به شمار رفته- تكیه كرده اند كه به گمان آنها این سلسله مسائل فاقد جنبه ی اجتماعی می باشد، زیرا به عقیده ی آنها آزادی جنسی یك فرد به حقوق دیگران ضربه نمی زند؛ فقط آنجا كه پای فرزند و اطمینان پدری و فرزندی به میان می آید حق شوهر پیدا می شود و لازم می گردد كه زن از باردار شدن از غیر شوهر قانونی خود خودداری كند، و تا زمانی كه وسایل ضدآبستنی در كار نبود لازم بود برای صیانت این حق مرد، زن عفاف و تقوا را رعایت كند تا نسبت به شوهر خود وفادار بماند؛ فعلاً با وسایل موجود چنین ضرورتی در كار نیست.

علیهذا در اینجا درباره ی دو قسمت باید تحقیق شود: یكی اینكه آزادی را جز آزادی دیگران و لزوم رعایت آنها نمی تواند محدود كند؛ دیگر اینكه روابط جنسی از ناحیه ی اطمینان پدر و فرزندی با اجتماع و زندگی عمومی و حقوق اجتماعی ارتباط ندارد.

اما قسمت اول. باید ببینیم آن چیزی كه آزادی را به اصطلاح حق مسلّم بشر قرار می دهد چیست؟ برخلاف تصور بسیاری از فلاسفه ی غرب آن چیزی كه مبنا و اساس حق آزادی و لزوم رعایت و احترام آن می گردد میل و هوا و اراده ی فرد نیست، بلكه استعدادی است كه آفرینش برای سیر مدارج ترقی و تكامل به وی داده است. اراده ی بشر تا آنجا محترم است كه با استعدادهای عالی و مقدسی كه در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بكشاند، اما آنجا كه بشر را به سوی فنا و نیستی سوق می دهد و استعدادهای نهانی را به هدر می دهد احترامی نمی تواند داشته باشد. ما در آینده ان شاء اللّه مستقلاً و به طور تفصیل تحت عنوان «انسان و آزادی» مسأله ی آزادی را طرح خواهیم كرد؛ اینجا همین قدر یادآوری می كنیم كه بسیار اشتباه است اگر خیال كنیم معنی اینكه «انسان آزاد آفریده شده» این است كه به او میل و خواست و اراده داده شده است و این میل باید محترم شناخته شود مگر آنجا كه با میلها و خواستهای دیگران مواجه و معارض شود و آزادی میلهای دیگران را به خطر اندازد.

ما ثابت می كنیم كه علاوه بر آزادیها و حقوق دیگران مصالح عالیه ی خود فرد نیز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 646
می تواند آزادی او را محدود كند.

بزرگترین تیشه ای كه به ریشه ی اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است كه از آزادی شده است.

وقتی كه از آقای راسل سؤال می شود: «آیا خود را به هیچ یك از سیستمهای اخلاقی مقید می دانید؟ » جواب می دهد:

«آری، ولی جدا ساختن اخلاق از سیاست كار بسیار دشواری است. به عقیده ی من علم اخلاق بایستی بدین طریق عرضه شود: فرض كنید زیدی بخواهد فلان عمل را كه برای خودش مفید بوده و در عین حال به همسایگانش زیان می رساند انجام بدهد. اگر زید بدین طریق برای همسایگان خود ایجاد مزاحمت كند آنان گرد هم جمع شده و خواهند گفت: «ما به هیچ وجه موافق نیستیم، باید كاری كرد كه او سوء استفاده نكند. » بنابراین ملاحظه می شود كه كار ما به یك امر جنایی مختوم می گردد و این قضیه كاملاً منطقی و عقلانی است. روش اخلاقی من عبارت از ایجاد هماهنگی بین منافع عمومی و خصوصی افراد اجتماع می باشد. » [1] این روش اخلاقی از لحاظ عملی بودن كمتر از مدینه ی فاضله ی افلاطون نیست. آقای راسل در اخلاق مقدساتی را به رسمیت نمی شناسد، معانی و مفاهیمی كه انسان آنها را برتر از منافع مادی شخص خود بداند و به خاطر آنها میل و خواست و اراده ی خود را محدود كند سراغ ندارد، اخلاقی را كه مبتنی بر چنین معانی و مفاهیم باشد اخلاق «تابو» می خواند، یگانه چیزی را كه مقدس می شمارد آزادی خواست و اراده و میل است، آزادی اراده و میل را فقط با مواجه شدن با میل و اراده ی دیگران در جهت مقابل قابل تحدید می داند، آنگاه گرفتار این بن بست می شود كه در این صورت چه قدرتی می تواند آزادی شخص را محدود كند و او را در مقابل آزادیهای دیگران وادار به تسلیم و احترام نماید؟ می گوید: قدرت منع و جلوگیری دیگران؛ می گوید: من كه به خاطر منافع خودم می خواهم منافع دیگران را به خطر اندازم، آنها به خاطر منافع خودشان با یكدیگر اتفاق خواهند كرد و جلوی مرا خواهند گرفت و من ناچار تسلیم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 647
خواهم شد و اجباراً منافع خصوصی خود را با منافع عمومی هماهنگ خواهم كرد.

آقای راسل می خواهد با این بیان، منافع خصوصی را حافظ و نگهدار حقوق عمومی معرفی كند. همین جاست كه عقیم بودن فلسفه ی اخلاقی او روشن می گردد.

بدیهی است اگر فرض كنیم همیشه افراد اجتماع یا گروههای اجتماعی، دارای قدرت و همیشه افراد و گروهها آماده ی اتفاق و اتحاد علیه متجاوز می باشند و همیشه یك فرد كه دارای قدرت كمتری است تصمیم می گیرد علیه منافع اكثریت گام بردارد، البته در این صورت فرضیه ی آقای راسل درست از آب درخواهد آمد. اما آیا همیشه افراد و گروهها دارای قدرت مساوی هستند؟ آیا همیشه كسانی كه مورد تجاوز قرار می گیرند آماده ی اتفاق و اتحادند؟ آیا همیشه فرد علیه منافع اكثریت تصمیم می گیرد؟ متجاوز تا به زور و قدرت خود اعتماد نداشته باشد دست به تجاوز نمی زند.

اخلاقی كه آقای راسل پیشنهاد می كند قادر است تنها به ضعیفان توصیه كند كه از زور نیرومندان بترسند و به حقوق آنها تجاوز نكنند، اما قادر نیست زورمندانی را كه علیه ناتوانان اتفاق می كنند و اطمینان دارند كه می توانند اعتراض آنان را با قوه ی قهریه پاسخ دهند به ترك تجاوز توصیه كند، چون طبق این فلسفه عمل آنها ضداخلاقی نیست، زیرا آنها ضرورتی نمی بینند كه منافع خصوصی خود را با منافع عمومی هماهنگ كنند. این فلسفه ی اخلاقی بهترین توجیه كننده ی حق زورگویی و دیكتاتوری است. عجب این است كه آقای راسل شعار خود را در همه ی عمر آزادیخواهی و حمایت از حقوق ناتوانان قرار داده است. اما فلسفه ای كه برای اخلاق ساخته است پایه های دیكتاتوری را استحكام می بخشد. در فلاسفه ی غرب از این نمونه ها باز هم هست كه فیلسوفی فلسفه اش یك جور حكم می كند و شعار زندگی اش طور دیگر.

اما قسمت دوم. این قسمت مربوط به این است كه ازدواج و تشكیل اجتماع خانوادگی تا چه حد جنبه ی فردی و خصوصی دارد و تا چه حد جنبه ی عمومی و اجتماعی. بدون شك در ازدواج تمتع شخصی و مسرت فردی وجود دارد؛ انگیزه ی افراد در انتخاب همسر بهره مندشدن از مسرت و لذت بیشتر زندگی است. اكنون باید ببینیم آیا از آن نظر كه دو فرد به نام زن و شوهر می خواهند زندگی مشترك و مقرون به خوشی و مسرتی تشكیل دهند و از شیرینیهای زندگی بهره مند گردند، بهتر و عاقلانه تر این است كه كانون خانوادگی را كانون خوشیها و كامیابیهای جنسی قرار دهند و حداكثر مساعی خود را برای لذت بخش نمودن این كانون صرف كنند و اما اجتماع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 648
بیرون (اجتماع بزرگ) محیط كار و فعالیت و برخوردهای دیگر باشد، یا بهتر این است كه لذایذ و كامیابیهای جنسی از محیط خانوادگی به اجتماع بزرگ كشیده شود، كوچه و خیابان و مغازه ها و محیطهای اداری و باشگاهها و تفریحگاه های عمومی همه جا آماده ی انواع كامیابیهای جنسی نظری و لمسی و غیره بوده باشد؟ .

اسلام طریق اول را توصیه كرده است. اسلام اصرار فراوانی دارد كه محیط خانوادگی آمادگی كامل برای كامیابی زن و شوهر از یكدیگر داشته باشد. زن یا مردی كه از این نظر كوتاهی كند، مورد نكوهش صریح اسلام قرار گرفته است. اسلام اصرار فراوانی به خرج داده كه محیط اجتماع بزرگ محیط كار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع كامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود. فلسفه ی تحریم نظر بازی و تمتعات جنسی از غیر همسر قانونی، و هم فلسفه ی حرمت خودآرایی و تبرّج زن برای بیگانه همین است.

كشورهای غربی كه ما اكنون كوركورانه از آنها پیروی می كنیم راه دوم را انتخاب كرده اند. كشورهای غربی در انتقال دادن كامیابیهای جنسی از كانون خانوادگی به محیط اجتماعی بیداد كرده اند و جریمه اش را هم می دهند؛ فریاد متفكرینشان بلند است. آنها وقتی كه می بینند برخی كشورهای كمونیستی جلو این كارها را گرفته و مانع هدر دادن نیروهای جوانان در اجتماع شده اند، به چشم غبطه به آنها می نگرند.

اگر زندگی و خوشی و مسرت در زندگی را مساوی با اِعمال شهوت بدانیم و چنین فرض كنیم كه هركس بیشتر می خورد و می خوابد و عمل آمیزش انجام می دهد، او از مسرت و خوشی بیشتری بهره مند است و به عبارت دیگر اگر استعدادهای بهجت زای انسانی و موجبات ناراحتیهای او را محدود بدانیم به آنچه حیوانات دارند، البته انتقال كامیابیهای جنسی از كانون خانوادگی به اجتماع بزرگ لذت و مسرت بیشتری خواهد داشت.

اما اگر بتوانیم تصور كنیم كه اتحاد روح زن و شوهر و عواطف صمیمانه ای كه احیاناً تا آخرین روزهای پیری كه غریزه ی جنسی فعالیتی ندارد باقی است برای زندگی ارزش بیشتر و بالاتری دارد، اگر بتوانیم تصور كنیم كه لذتی كه یك مرد از مصاحبت همسر مشروع و وفادارش [می برد] با لذتی كه از مصاحبت یك زن هرجایی می برد تفاوت دارد، كوچكترین تردیدی در این جهت نخواهیم كرد كه به خاطر بهره مند شدن از مسرت بیشتر و آرامش بیشتر لازم است عواطف جنسی افراد را محدود به همسر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 649
قانونی كرد و محیط و كانون خانوادگی را به این كار، و اجتماع بزرگ را به كار و فعالیت اختصاص دهیم.

مطلب مهمتر جنبه های اجتماعی مسأله ی ازدواج است. [ازدواج ] تنها برای این نیست كه زن و مرد از مصاحبت یكدیگر لذت بیشتری ببرند. ازدواج و تشكیل كانون خانوادگی ایجاد كانون پذیرایی نسل آینده است. سعادت نسلهای آینده بستگی كامل دارد به وضع اجتماع خانوادگی. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقا و تربیت نسلهای آینده علایق نیرومند زن و شوهری را از یك طرف و علایق پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعی و انسانی در محیط خانوادگی رشد می كنند. روح كودك را حرارت محیط فطری و طبیعیِ چندصد درجه ی پدر و مادر، نرم و ملایم می كند.

ما وقتی كه می خواهیم عواطف دو نفر را نسبت به یكدیگر تحریك كنیم می گوییم افراد یك ملت برادر یكدیگرند، یا می گوییم افراد بشر همه برادر یكدیگر و عضو یك خانواده هستند. قرآن كریم عواطف پاك ایمانی مؤمنین را به عواطف برادری تشبیه می كند: «إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» . عواطف برادری تنها از خویشاوندی و همخونی پیدا نمی شود؛ عمده این است كه دو برادر در یك كانون محبت بزرگ می شوند. راستی اگر عواطف برادری كه ناشی از كانون باصفا و پرمهر خانوادگی است از میان برود آیا افراد اجتماع می توانند كوچكترین عواطفی نسبت به یكدیگر داشته باشند؟ .

می گویند در اروپا تا حدود زیادی عدالت هست اما عواطف بسیار كم است؛ حتی در میان برادران و پدران و فرزندان عواطف كمی مشاهده می شود، برخلاف مردم مشرق زمین؛ چرا؟ برای اینكه این گونه عواطف در كانونهای باصفا و صمیمی و پرمهر خانوادگی رشد می كند، اما در اروپا چنین صفا و صمیمیت و وحدت و یگانگی میان زنان و شوهران وجود ندارد. چرا این یگانگی كه معمولاً در مشرق زمین میان زنان و شوهران وجود دارد در آنجا وجود ندارد؟ برای اینكه در آنجا عواطف جنسی زن و مرد به یكدیگر اختصاص ندارد؛ هر كدام به طور نامحدود می توانند لااقل از تمتعات نظری و لمسی در اجتماع بزرگ بهره مند شوند.
[1] . جهانی كه من می شناسم ، ص 64 و 65
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است