در
کتابخانه
بازدید : 66906تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آقای آیتی از اصل امر به معروف به نام اصل فراموش شده یاد كردند. راست است، اصل فراموش شده هم هست، اما باید دید چرا فراموش شده؟ من معتقدم كه در این مورد هم مثل همه موارد ما باید قبل از توجه به علل خارجی قضیه سخن معروف منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام را فراموش نكنیم كه فرمود: «دَواؤُكَ فیكَ وَ داؤُكَ مِنْكَ» دوای درد تو در خود تو است و منشأ درد هم در خود تو است. این خود ما بودیم كه این اصل را به صورتی درآوردیم كه مردم را بیزار كردیم و این اصل را فراموشاندیم.

امر به معروف و نهی از منكر در اسلام از نظر اجرایی شرایطی دارد. اولین شرطش حسن نیت و اخلاص است. ما فقط در مورد منكراتی كه علنی است و به آنها تجاهر می شود حق تعرض داریم. دیگر حق تجسس و مداخله در اموری كه مربوط به زندگی خصوصی مردم است نداریم. ولی در گذشته ی نزدیك یك عده مردم ماجراجو و شرور بالطبع كه می خواستند ماجراجویی كنند و حساب خرده های خود را با دیگران صاف كنند، این اصل مقدس را دستاویز قرار می دادند، احیاناً برای آنكه بتوانند مقاصد خود را عملی كنند چند صباحی در گوشه مدرسه زندگی می كردند و برای خود عبایی و ردایی و عمامه و نعلینی و ریش و هیكلی می ساختند و بعد به جان مردم می افتادند. چه جرمها و جنایتها كه به این نام نشد! و چه منكرات شنیع كه به نام نهی از منكر واقع نشد! داستانها در این زمینه هم شنیده ایم و می دانیم.

می گویند در زمان ریاست مرحوم آقا نجفی اصفهانی یك روز عده ای كه نام طلبه روی خود گذاشته بودند ولی طلبه واقعی نبودند (طلاب واقعی همیشه از این گونه اعمال و ماجراها خود را دور نگه می داشتند) در حالی كه نفس می زدند و یك دایره شكسته و یك دمبك شكسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم آقا نجفی. ایشان پرسیدند چه خبر است؟ از كجا می آیید؟ اینها چیست در دست شما؟ گفتند در مدرسه بودیم كه به ما اطلاع دادند در چندین خانه آن طرف مدرسه مجلس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 200
عروسی است و در آنجا دایره و دمبك می زنند. از پشت بام مدرسه از روی بامهای خانه ها از این پشت بام به آن پشت بام رفتیم تا به آن خانه رسیدیم. داخل آن خانه شدیم و مردم را زدیم و دایره و دمبك آنها را شكستیم. یكی از آنها جلو آمد و گفت:

من خودم رفتم جلو سیلی محكمی به گوش عروس زدم. مرحوم آقا نجفی گفت:

حقیقتاً نهی از منكر هم همین است كه شما كردید. چندین منكر به نام نهی از منكر مرتكب شدید: اولاً مجلس عروسی بوده. ثانیاً شما حق تجسس نداشته اید. ثالثاً شما چه حق داشته اید از پشت بامهای مردم بروید. رابعاً كی به شما اجازه داده كه بروید و زدوخورد كنید؟ .

نظایر این داستان در گذشته زیاد بوده است؛ خوشبختانه حالا نیست، ولی حالا هم باید بدانیم بسیاری از نهی از منكرها روی قانون امر به معروف و نهی از منكر نیست، بلكه خود آنها منكراتی است كه باید جلوی آنها گرفته شود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است