در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا به مطلب دیگری هم باید رسیدگی كنیم و آن این است: در برخی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 480
نحله های فلسفی اروپا و مخصوصاً در فلسفه ی هگل كه روی مسئله ی ملیت و نژادپرستی تكیه شده است، روی مسئله ای به نام- اگرچه این تعبیر را من می كنم- عصمت زمان یعنی معصوم بودن زمان تكیه گردیده است. او معتقد است كه روح یك ملت همیشه به طرف جلو می رود و روح ملت مُلهَم از عقل مطلق است و بنابراین روح ملت اشتباه نمی كند. یك فرد اشتباه می كند ولی روح ملت و به تعبیر دیگر روح زمان اشتباه نمی كند، چنانكه بعضی این مطلب را به این شكل گفته اند كه به طور كلی روح جامعه ی بشری و روح زمان اشتباه نمی كند. این چگونه است؟ .

ما اینجا هم باید اندكی بایستیم و بگوییم مطلب این طور نیست. زمان از خودش چیزی نیست كه ما بگوییم زمان اشتباه می كند یا اشتباه نمی كند، این بشر است كه باید روی او بحث كنیم كه آیا اشتباه می كند یا اشتباه نمی كند. آنچه كه بشر در اجتماع به وجود می آورد مختلف است، گاهی گُلهایی است كه از عقل بشر، از علم بشر، از تفحصات و تحقیقات بشر شكفته است. گرچه در همینها هم باز بشر احیاناً اشتباه می كند ولی اگر به نسبت حساب كنیم هرچه پیش می رود از اشتباهات بشر كاسته می شود و به سوی كشف حقیقت می رود. بسیاری از پدیده های زمان همانهاست كه صد درصد و به طور خالص محصول علم بشر و ناشی از تحقیق و عقل بشر است.

اینها آن چیزهایی است كه بالضروره باید با آن هماهنگی كرد و بلكه در بعضی از قسمتها محال است انسان هماهنگی نكند یعنی نمی تواند رقابت كند. در دنیای اقتصاد، وقتی كه یك وسیله ی جدید پیدا می شود كه از هر جهت ارزانتر تهیه می شود و قدرت و دوام بیشتری دارد، آن كسی كه با وسیله ی قدیم همان را با قیمت بیشتر تهیه می كند كه باید گرانتر بفروشد و او ارزانتر به بازار می آورد، اصلاً نمی تواند با او رقابت كند. اینهاست كه واقعاً جبر تاریخ است و در مقابل جبر تاریخ نمی شود مقاومت كرد. این مثل آن است كه در دنیای امروز با این همه وسائل دفاعی كه پیدا شده است یك مملكتی بخواهد لج كند بگوید من می خواهم از وسائل دفاعی قدیم مانند شمشیر و نیزه برای حفظ مملكتم استفاده كنم. معلوم است كه معنای این سخن دفاع نكردن و تسلیم شدن است. محال و ممتنع است كه اسباب و ابزار دفاعی قدیم بتواند در مقابل اسباب و ابزار جدید كه روز به روز هم تغییر می كند مقاومت كند.

ولی یك مطلب دیگر هست و آن این است كه انسان تنها یك موجود عالِم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 481
نیست و كارهایش تنها از غریزه ی علمیش ناشی نمی شود؛ انسان یك موجود شهوتران و هواپرست و جاه طلب هم هست و بسیاری از پدیده های جهان كه پیدا می شود و خیلی هم نو و تازه است، وقتی كه ما دقت می كنیم كه این را عقل و علم به وجود آورده یا شهوت و حرص و طمع و جاه طلبی، می بینیم زاده ی علم نیست زاده ی جاه طلبی بشر است، زاده ی شهوت پرستی بشر است و حتی زاده ی علم اسیر در دست جاه طلبی بشر است.

مثال ساده ای عرض می كنم: هروئین یك پدیده ی جدید است یا قدیم؟ یكی از جدیدترین پدیده های دنیا هروئین است، اصلاً محصول علم است اما نه محصول علم آزاد؛ محصول علم و عقل نیست، محصول علم اسیر در دست شهوت و جاه طلبی است. این بمبهای اتمی و این اسلحه های فوق العاده مخرّب مگر محصول توسعه و تحول دنیای جدید نیست؟ بلی. پس چرا حتی خود دول بزرگ نشسته اند با همدیگر مشورت می كنند كه آیا می توانند یك راه حلی پیدا كنند كه جلو این توسعه را بگیرند، بلكه بتوانند همه ی این قوا و نیروهای مخرب را از بین ببرند ولی با توافق یكدیگر نه اینكه یكی داشته باشد دیگری نداشته باشد. این نشانه ی آن است كه خودشان تصدیق می كنند كه علم را در یك مسیر انحرافی برده اند. برق كشف شد، اتم كشف شد و باروت و دینامیت كشف شد. همه ی آن مكتشفین اوّلی كه اینها را كشف كردند مقصود اصلی شان این بود كه این نیروها را در خدمت بشر قرار بدهند.

شما دیدید كه مكتشف دینامیت وقتی كه دید از آن سوء استفاده می شود آنچنان ناراحت شد كه آمد برای كفاره ی عملش جایزه ی نوبل را برای كسانی قرار داد كه یك خدمت مفید انجام می دهند. مكرر شنیده ایم كه دانشمند بزرگ جهان ما كه در عصر ما بود و فوت كرد، اینشتین، همیشه متأسف بود كه چرا این كشفی كه او در باب اتم كرد قبل از اینكه مورد حُسن استفاده ی بشر قرار بگیرد اینچنین مورد سوء استفاده ی بشر قرار گرفت و همیشه می گفت: ای كاش من چنین اكتشافی نكرده بودم تا در خدمت جاه طلبی و هواپرستی بشر قرار نمی گرفت.

بنابراین زمان- كه در واقع همان بشر است- هم امكان پیشروی دارد هم امكان انحراف. پس ما نمی توانیم تسلیم این كلمه بشویم: با مقتضیات زمان باید هماهنگی كرد. می گوییم ما باید مطلب را بشكافیم. راست است، مقتضیات زمان یعنی مقتضیات زندگی بشر. با كدام مقتضیات زمان می گویید باید هماهنگی كرد؟ آیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج21، ص: 482
هرچه كه پدیده ی نو و جدید و پدیده ی قرن شد دیگر درست است؟ ! یا هرچه كه بگوییم ذائقه ی زمان نمی پسندد، دنیای امروز نمی پسندد، [غلط است؟ ! ] دنیای امروز می خواهد بپسندد می خواهد نپسندد. مگر این هم یك مقیاسی است در جهان كه ما بگوییم دنیای امروز می پسندد یا نمی پسندد. دنیای امروز یعنی اكثریت مردم. اینها هیچ وقت ملاك نمی شود. ما در مقابل زمان دست بسته نیستیم. در ابتدای سخن مضمون این آیه را عرض كردم: إِنّا عَرَضْنَا اَلْأَمانَةَ عَلَی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسانُ [1]. انسان كه چنین مسئولیت بزرگی را دارد، دو مسئولیت دارد: یكی اینكه در مسیر زمان پیش برود و با پیشرفت زمان مخالفت نكند، مقاومت نكند، كهنه پرستی نكند، مثل بسیاری از افراد، در عین حال یك مسئولیتی به همین اندازه بزرگ دارد كه با انحرافات زمان مبارزه كند. اینجا یك مسئولیت سومی به وجود می آید و آن تشخیص دادن پیشرفتهای زمان از انحرافات زمان است، كه مثل آن طبقه ی اوّلی كه عرض كردم، با پیشرفت زمان به نام انحراف زمان مبارزه نكنیم، و همچنین دنبال انحرافات زمان به نام پیشرفت زمان نرویم.
[1] احزاب/72
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است