در
کتابخانه
بازدید : 67851تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
همزمان با اپیكوریسم، مكتبی دیگر تأسیس شد كه به نام «مكتب رواقی» معروف است. مؤسس این مكتب مردی است به نام «زنون» . زنونِ رواقی غیر زنون الیائی است. زنون الیائی در حدود دو قرن پیش از زنون رواقی می زیسته است. رواقیان از آن جهت رواقی خوانده شدند كه زنون در یك رواق می نشسته و تدریس می كرده است.

رواقیان، كمتر یونانی هستند. رواقیان قدیم، سوری و رواقیان متأخّر رومی بوده اند. خود زنون اهل قبرس است.

رواقیان در برخی نظریات خود تحت تأثیر نظریات كلبیان می باشند ولی اساس نظریه شان در حكمت عملی، مستقل است. سقراط بیش از هر شخصیت دیگر مورد تقدیس رواقیان بوده است. راسل می گوید:

رفتار او (سقراط) هنگام محاكمه، سرپیچی اش از فرار، متانتش در برابر مرگ و این دعوی اش كه ستمگر به خود بیش از ستمكش آسیب می رساند، همه با تعالیم رواقیان موافق بود. بی پروایی اش از سرما و گرما، سادگی اش در خوراك و پوشاك، و وارستگی كاملش از همه ی اسباب راحت جسم نیز با تعالیم رواقیان كاملاً موافق بود [1] گاهی اشتباه می شود و فلسفه ی رواقی همان فلسفه ی آكادمی افلاطونی پنداشته می شود و گمان می رود رواقیون همان اشراقیون و پیرو فلسفه ی افلاطون اند، و البته باید از این اشتباه جلوگیری شود.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 55
فلسفه ی رواقی برخلاف فلسفه های كلبی و اپیكوری تاریخ طولانی تری دارد.

می گویند «شروع فلسفه ی رواقی به منزله ی تحول و پیشرفت مذهب كلبی بود، و پایان آن صورتی از ایده آلیسم افلاطونی داشت. اما بیشتر دگرگونیهایی كه رخ نمود، در نظریات مربوط به مابعدالطبیعه و در منطق رواقیان بود. نظریات اخلاقی آنان بالنسبه ثابت ماند. » [2] روح نظریه ی اخلاقی رواقیان این است كه «فضیلت» عبارت است از اراده ی خوب، فقط اراده است كه خوب یا بد است، فضیلت و رذیلت هردو در اراده جای دارند.

رواقیان اراده ی خوب را اراده ای می دانستند كه نسبت به حوادث بیرونی تأثیرناپذیر باشد. در حقیقت آنها اراده ی خوب را عبارت از اراده ی نیرومند می دانستند؛ معتقد بودند كه انسان با اراده ای تأثیرناپذیر می تواند آزاد بماند و مانند جزیره ای در قلب اقیانوسی متلاطم، ثابت و پابرجا و مستقل به حیات خود ادامه دهد. می گفتند:

اگر انسان اراده ای نیك داشته باشد و بتواند نسبت به رویدادهای بیرونی بی اعتنا و سهل گیر بماند، وقایع خارجی نمی توانند شخصیت ذاتی او را تباه سازند [3] در حقیقت از نظر رواقیان، رستگاری به شخصیت انسان بستگی دارد و شخصیت انسان به اراده ی او وابسته است. رواقیان اراده ی خوب را اراده ای می دانستند كه اولاً نیرومند و تأثیرناپذیر باشد و ثانیاً موافق با طبیعت باشد.

اپیكتتوس كه یكی از رواقیان سرشناس است، می گوید:

اگر هریك از شما خود را از امور خارجی كنار كشد، به اراده ی خویش باز می گردد و آن را با كوشش و ریاضت به پیش می برد و اصلاح می كند، بدان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 56
سان كه با طبیعت سازگار شود و رفیع و آزاد و مختار و بی معارض و ثابت قدم و معتدل گردد؛ و اگر آموخته باشد كه آن كس كه خواستار چیزی یا گریزان از چیزی است كه در حیطه ی اقتدار او نیست، هرگز نخواهد توانست ثابت قدم و آزاد باشد بلكه بالضروره باید با آنها تغیّر پذیرد [4] در حقیقت، رواقیان آزادگی را در اراده ی خوب می دانند و اراده ی خوب- چنانكه گفتیم- مشروط به دو چیز است: یكی تأثیرناپذیری از حوادث و وقایع جهان، و دیگر توافق و سازگاری با طبیعت.

آنان معتقد بودند كه خیر و شر بودن حادثه ای برای انسان امری مطلق نیست، به طرز تلقی انسان از او بستگی دارد. می گفتند:

اشخاص دیگر، بر امور خارجی كه بر تو مؤثرند اقتدار دارند. آنان می توانند تو را به زندان افكنند و تو را شكنجه دهند یا می توانند تو را برده سازند. اما اگر تو اراده ای نیرومند داشته باشی، آنها بر تو اقتداری نخواهند داشت [5] بدون شك، در فلسفه ی رواقی جزئی از حقیقت وجود دارد. نیرومندی اراده، آزادگی، شخصیت معنوی داشتن، جزئی از اخلاقی بودن است. ولی این فلسفه بیش از اندازه به درون گراییده است و در نتیجه به نوعی دستور بی اعتنایی و سهل انگاری می دهد. اصل سختكوشی و مقابله با حوادث و تغییر آنها در جهت مراد و هدف، در این فلسفه مورد توجه قرار نگرفته است. انسان در این جهان آفریده نشده است فقط برای اینكه حالت دفاعی به خود بگیرد و مصونیتی درونی در خود ایجاد كند كه حوادث نتواند در او تأثیر نماید، و آفریده نشده است كه صرفاً آزاد بماند و برده و اسیر جریانات واقع نشود، بلكه علاوه بر این باید مهاجم و تغییر دهنده باشد؛ یعنی آفریده شده است كه خود را و جامعه را و جهان را در جهت كمال تغییر دهد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 57
ثانیاً این فلسفه بیش از اندازه فردگراست، تمام توجهش به فرد است، جنبه ی اجتماعی ندارد؛ یعنی هدف این فلسفه و این مكتب نجات دادن فرد است و بس. در این سیستم اخلاقی، عواطف باشكوه انسانی جای ندارد.

ثالثاً این فلسفه به نوعی مقاومت و نوعی رضا و تسلیم می خواند؛ مقاومت (البته مقاومت درونی) در برابر تأثیر حوادث (نه خود حوادث) و تسلیم در برابر آنچه به حكم طبیعت و یا تقدیر الهی چاره ناپذیر است. اراده ی خوب اراده ای است كه از طرفی مقاوم باشد و از طرف دیگر با حوادث جبری و ضروری ستیزه ی بیهوده نكند.

ولی از نظر اخلاقی، این مقدار برای توجیه خوبی اراده كافی نیست. باید مقصدی خوب كه خوبی خود را نه از ناحیه ی اراده جـ بلكه ج از ناحیه ی دیگر داشته و بعلاوه آن مقصد، خوب فی نفسه باشد نه خوب برای من، و به عبارت دیگر مقصدی كه خوب مطلق باشد نه خوب نسبی، در میان باشد.

اگر معنی اخلاق، دستورالعمل زندگی باشد به معنی اینكه هركسی برای اینكه خوشتر و بهتر و نیرومندتر و با شخصیت تر زندگی كند باید آن دستورها را به كار بندد، دستورالعمل های رواقیون را می توان اخلاق شمرد. و اما اگر اخلاق را به معنی رفتار با فضیلت و قابل تقدیس و متعالی بدانیم، آنچه رواقیون گفته اند كافی نیست؛ زیرا آنچه رواقیون می گویند، خوب نسبی یعنی خوب برای همان فردی است كه به كار می بندد، و حال آنكه قبلاً گفتیم كه خیر و فضیلت آنگاه خیر و فضیلت است كه نسبت به اشخاصْ متغیر نباشد.

اخلاق رواقی با اخلاق كلبی در بی اعتنایی و تأثیرناپذیری از حوادث اشتراك دارند. تفاوت در این است كه اخلاق كلبی خوبی را در بی نیازی عملی و ترك همه چیز می داند و از همه چیز كناره می گیرد و سگ زیستی و حیوان زیستی را توصیه می نماید، ولی اخلاق رواقی توصیه به كناره گیری و ترك عملی نمی كند؛ آنچه توصیه می كند بی تفاوت بودن در برابر اقبالها و ادبارهای حوادث است، نه گریز از آنها. لهذا رواقی مخالف بهره مندی از تمدن و مواهب حیات نیست؛ آنچه او مخالف آن است گرفتاری و اسارت به وسیله ی آنهاست.

كلبی مانند كسی است كه از ترس گرفتاری به یك بیماری از محیط می گریزد و اما رواقی به جای گریز از محیط بیماری، در خود مصونیت طبی ایجاد می كند. اما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 58
هیچ كدام به مبارزه با بیماری دعوت نمی كنند.

قبلاً گفتیم كه بعد از سقراط، علاوه بر مكتب افلاطون و مكتب ارسطو، چهار مكتب دیگر نیز به وجود آمد كه هركدام به نحوی ادامه ی جـ مكتب ج سقراط به شمار می رفتند. هركدام از این مكتبها در حقیقت شاخه ای از فلسفه ی سقراط را تعقیب می كردند. آن مكتبها عبارت است از: مكتب كلبیان، مكتب شكاكان، مكتب اپیكوریان و مكتب رواقیان.

از نظر تاریخی این مكتبها همه در زمانی به وجود آمده اند كه دوره ی اِدبار یونان بوده است، زیرا نظام دولت شهری یونان وسیله ی اسكندر از بین رفت و با نابودی اسكندر نوعی بی نظمی و اغتشاش و ناراحتی در زندگی مردم پدید آمد.

بسیاری از محققان را عقیده بر این است كه این مكتبها همه عكس العمل های مختلفی است كه فلاسفه به حكم قانون طبیعی در برابر آن مشكلات ابراز داشته اند، و در واقع همه ی این فلسفه ها فلسفه ی دلداری و تسلّی است.

می گویند: مردم می توانند به طرق گوناگون با بدبختی و ادبار سروكار داشته باشند، می توانند تسلیم آن شوند یا با آن بجنگند یا از آن بگریزند یا آن را بپذیرند.

مطابق هریك از این رفتارها، یك نظریه ی اخلاقی وجود دارد كه آن را توجیه می كند.

مكتب كلبی مكتب فرار از زندگی است، مكتب رواقی مكتب مقاومت است اما مقاومت درونی، مكتب اپیكوریسم مكتب فرار از رنجها و پناه بردن به لذتهاست، و مكتب شك مكتب تزلزل معیارهاست كه معمولاً به دنبال سختیها پدید می آید.
[1] . تاریخ فلسفه ی غرب ، ج /1ص 492
[2] . كلیات فلسفه ، تألیف پاپكین و استرول، ترجمه ی دكتر سیدجلال الدین مجتبوی، فصل علم اخلاق، ص 30
[3] . همان، ص 31
[4] . همان، ص 30 و 31
[5] . همان، ص 31
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است