امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «از خصوصیات حق این است كه به نفع احدی
جاری نمی شود مگر آنكه علیه او نیز جاری می شود، و علیه كسی جاری نمی شود
مگر آنكه به نفع او نیز جاری می شود»
[1]یعنی حقوقی كه در میان مردم جریان دارد
متبادل است، یكطرفی نیست، دو طرفی است؛ چنین نیست كه مثلاً بعضی صرفاً به
عهده ی دیگران حقوق داشته باشند ولی خودشان از دیگران حقی بر عهده نداشته
باشند. مثلاً پدران و مادران بر فرزندان حقوقی دارند كه واجب الرعایه است ولی
نباید چنین تصور كرد كه این حقوق یكطرفی است و تنها پدران و مادران هستند كه
بر اولاد حقوقی دارند؛ اولاد نیز حقوقی بر پدران و مادران دارند، بلكه در مرحله ی
اول حقوق فرزندان تعلق می گیرد و در مرحله ی دوم حقوق پدر و مادر، زیرا طفل
هنوز كه كودك است صرفاً یك مسئولیتی است بر دوش پدر و مادر و خودش هنوز
توانایی مسئولیتی را ندارد. و همچنین معلم و متعلم، استاد و شاگرد: به موازات
حقوقی كه استاد بر شاگرد دارد از حق شناسی و احترام و ادب و دوست داشتن و
اطاعت كردن، شاگرد نیز حقوقی بر معلم دارد از حسن تعلیم و تربیت و مراقبتها و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 135
دقتها و حسن عمل و غیره. و همچنین است زن و شوهر، هركدام بر دیگری حقوقی
دارند. هركسی كه فكر می كند به گردن دیگران حقی دارد، در همان حال باید بداند
مدیون او هم هست. تنها ذات مقدس باری تعالی كه غنیّ كامل و مالك مطلق است،
از این قانون مستثنی است. خداوند متعال بر مخلوقات خود حقوقی دارد و بندگان
او مدیون فضل و نعمت او و مسئول امر او می باشند ولی ذات مقدس او مدیون هیچ
موجودی نمی باشد، كه علی علیه السلام فرمود: اگر در تمام جهان هستی موجودی باشد كه
بر دیگران حق داشته باشد و دیگران بر او حقی نداشته باشند او ذات اقدس الهی
است. در عین حال ذات اقدس الهی اطاعت خویش را حق خود بر مردمان خوانده
و پاداشی كه به فضل و رحمت خود به بندگان عنایت می كند به عنوان حق مردمان
بر خودش به رسمیت شناخته. تكالیف الهی جز ارشاد بشر به مصالح واقعی خودش
نیست. این دستورها و اوامر برای سود ذات مقدس خداوند نیست، او منزّه و
مستغنی از همه ی آنهاست. پاداشی كه برای این اطاعتها مقرر فرموده لطف و عنایت
است. در عین حال نام این لطف و عنایت را «حق» گذاشته است و خود را به عنوان
مدیون بشر به اجر و ثواب نام برده است.
از جمله خصوصیات حق كه علی علیه السلام ذكر فرموده یكی این است كه در زبان و
سخن خیلی آسان است و در عمل و تحقق مشكل. می فرماید: در مرحله ی سخن و
توصیف و شرح دادن و ذكر مزایا و خوبیها هیچ میدانی به وسعت میدان حق
نمی رسد. چقدر خوب و آسان می توان در اطراف حق گفت و نوشت و توصیف كرد
كه در اطراف هیچ چیز دیگر این طور نمی توان میدانداری كرد. هیچ چهره ای مانند
چهره ی حق زمینه ی توصیف و ستایش ندارد، ولی در مرحله ی عمل هیچ میدانی از میدان
حق تنگتر و صعب العبورتر نیست و چقدر عبور از آن گردنه ها دشوار است.
خصوصیت سومی كه برای حق ذكر كرده این است كه رعایت حق در جامعه
بدون تعاون و همدرد بودن و همكاریهای اجتماعی میسر نیست. یك فرد هر اندازه
كامل و منزّه باشد، هر اندازه سابقه اش در حق زیاد باشد، از كمك و همكاری
دیگری بی نیاز نیست. هیچ كس نمی تواند بگوید من اجلُّ شأناً هستم از اینكه
دیگری بخواهد مرا در كار حق كمك كند، و هیچ كس هم هر اندازه در نظرها
كوچك و حقیر باشد پایین تر از این نیست كه كمك كار و مددكار دیگران باشد.
نباید چنین تصور كرد كه فلان شخص كم شخصیت تر از این است كه او را در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 136
همكاریهای اجتماعی در راه خیر به بازی بگیریم. نه هیچ كس در سطح عالیتر از
همكاری در كار خیر قرار گرفته و نه كسی در سطح پایین تر از آن قرار گرفته. اینكه
خداوند در قرآن كریم فرموده در نیكوكاری و در تقوا معاون و كمك كار یكدیگر
بوده باشید، همه ی افراد را از عالی و دانی، عالم و جاهل، قوی و ضعیف، ارباب و
نوكر، همه را با هم فرا گرفته است. اینكه هر كسی خودش را در سطحی بالاتر از
همفكری و همكاری با دیگران بداند سبب می شود كه افراد جامعه اتصال و
پیوستگی خود را از دست بدهند، همان طوری كه یك بنا و ساختمان مادامی
برپاست كه اتصال و ارتباط بین مصالحی كه به كار رفته محفوظ باشد و الاّ با
انباشتن یك عده آجر و چوب و آهن و سیمان روی یكدیگر بدون آنكه جوش و
اتصالی بین آنها باشد ساختمان به وجود نمی آید. رسول اكرم فرمود: مَثَل مؤمنین
مَثَل ساختمان است كه بعضی بعض دیگر را نگه می دارد، یعنی بین آنها اتصال و
ارتباط برقرار است.
خصوصیت چهارمی كه علی علیه السلام در مورد حق ذكر می فرماید این است كه اهل
حق هرگز از اینكه تذكری به آنها داده شود ناراحت نمی شوند و اگر كسی از عرضه
داشتن حق بر او ناراحت می شود، از عمل به حق به طریق اولی روگردان است. مثلاً
یك كاسب و یا كارمند اداری و یا یك راننده كه مدعی است من در عمل همان طور
هستم كه مقتضای حق و عدالت است اگر واقعاً در گفته ی خود صادق است، از تذكری
كه دیگران به او می دهند كه باید چنین و چنان باشی ناراحت نمی شود بلكه چون
می خواهد آن راه را برود از راهنمایی خرسند می شود، ولی اگر در عمل دروغ
می گوید، از تذكر دیگران خوشش نمی آید. علی علیه السلام این جمله را درباره ی شخص
خودش فرمود و از مردم تقاضا كرد هر تذكری دارید به من بدهید كه من از این
تذكرات خوشوقتم.
[1] .
نهج البلاغه ، خطبه ی 214