در
کتابخانه
بازدید : 421510تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
خداشناسی، مبنای انسانیت
خداشناسی، پایه و اساس دین
دین، پشتوانه ی سعادت
بردگان و آزادگان
یاد خدا، تنها مایه ی آرامش جان
دین، یگانه رام كننده ی نفس امّاره
راه سعادت
اركان سعادت بشر
ایمان و عمل صالح
خواری معصیت و عزت طاعت
ارزش سرمایه ی عمر
دنیا، مزرعه ی آخرت
انسان، مربی خود
محاسبه ی نفس
ظلم به نفس
توبه
استغناء و بی نیازی، حافظ كرامت آدمی
ساده زیستی و پرهیز از تكلّف
حق و تكلیف
خصوصیات حق از نظر علی علیه السلام
دشمنان عقل
تقوا و روشن بینی
روحیه ی سالم
آرزوهای دراز
مرگ در نظر مردان خدا
سرمایه ی خُلق نیك
قلب سلیم
تأثیر كار در تهذیب اخلاق
لزوم همگامی كار و دانش
صبر و ظفر
اختیار، امتیاز بزرگ انسان
نعمت زبان و نطق
تأثیر عمل در هدایت بشر
روح اجتماعی مؤمن
رعایت جنبه های معنوی و اخلاقی در انفاق
فقر روحی و فكری
فقر معنوی
تعصب باطل
خطر تحریف در اسناد دینی
تأثیر گناه و معاشرت با بدان در سیاه دلی
تعارفهای دروغین
Expand نظر دین درباره ی دنیا نظر دین درباره ی دنیا
حقیقت زهد
حقوق مردم بر یكدیگر
دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تربیت علی علیه السلام- مقام نهج البلاغه
روش سیاسی علی علیه السلام
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
راه نیل به آسایش
غریزه فضیلت دوستی و كمال پرستی
ثمرات تعلیمات و قیامهای رجال دین
اغتنام فرصتها
[تكوین پایه های اعمال انسان به وسیله تربیت ]
توسعه فكر، پایه اول تربیت
Expand اثر انحراف فكری در توحید اثر انحراف فكری در توحید
استقلال فكر
حكومت عقل
فطریات بشر
خاندان نبوت و رسالت، حافظ اسلام
هدایت قلب
معرفت دنیای درون
[نهضت حسینی، معرّف دستور موقعیت شناسی اسلام ]
تأثیر روحیه در عمل
آنچه بر مردمی وارد می شود متناسب با روحیات آنهاست
هر چیز، ظاهری دارد و باطنی
ظهور هدایت بعد از ضلالت
Expand عشق الهی عشق الهی
آلایش و بی آلایشی در عقل و فكر
آثار به هم خوردن تعادل اجتماع
حسد
مالكیت نفس و تسلط بر خویشتن
غذای روح
توبه و انابه
خالق جهان و جهانیان
آثار ایمان به خدا
مأموریت پیغمبران خدا
پیغمبر اسلام
علی بن ابی طالب
فریضه علم
Expand كار در اسلام كار در اسلام
انسان به كسب اخلاق خوب نیازمند است
علل مفاسد اخلاق
قدرشناسی وقت و زمان
نظم و مهارت در استفاده از وقت و نیرو
نماز
روزه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اگر درختی از لحاظ ریشه و تنه سالم بوده باشد و آنگاه به واسطه ی بعضی پیشامدها و در اثر برخی علل و عوامل خارجی میوه اش از بین برود و یا برگش بریزد و یا شاخه اش قطع شود، سرما شكوفه اش را بزند و یا پرندگان میوه اش را منقار بزنند و فاسد كنند و نظیر اینها، در عین اینكه موجب تأسف است باعث نگرانی نیست، چرا؟ زیرا خود درخت اگر سالم باشد بار دیگر برگ و شكوفه خواهد داد، میوه خواهد داد، از نو جوانه خواهد زد و سایه خواهد انداخت. در این گونه مواقع است كه آدمی به خود حق می دهد كه خود را تسلّی داده و بگوید: سر خود درخت سلامت باشد.

وجود آدمی نیز مانند یك درخت بارده و ثمربخش است؛ اگر سالم و بی عیب باشد خرّم و بانشاط است، میوه ها و شكوفه ها می دهد، بر سرها سایه می افكند، رهگذران در سایه اش از رنج آفتاب می آسایند، مانند همان درخت انواع حوادث و پیشامدها ممكن است داشته باشد، ممكن است كودكان به او سنگ بپراكنند. آدمی سالها زحمت می كشد و رنج می برد و دسترنجی تهیه می نماید. بعد در اثر حوادثی آن دسترنج از دستش می رود، سرمای فقر او را بی برگ و نوا می سازد. متاع دنیا، ربوده شدن و سوختن و غرق شدن و هزاران آفت دیگر دارد. در عین اینكه این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 146
حوادث موجب تأسف است، برای یك روحیه ی سالم و بانشاط و امیدوار جای نگرانی نیست. همان طوری كه اگر یك بدن، جوان و سالم بود وارد شدن جراحتی چندان نگرانی ندارد زیرا دوباره نسجها بهم می آید ولی بدن ناسالم و مبتلا به مرض قند مثلاً، مدتها وقت لازم است تا بتواند یك زخم كوچك را جبران كند؛ روحیه ی سالم و بانشاط و امیدوار نیز چنین است، هر نقصی را جبران می كند. مصیبت آن وقتی است كه آفت به ریشه ی درخت بخورد. اگر آفت به ریشه خورد، محفوظ ماندن شاخه و میوه و برگ و شكوفه اثر ندارد. اگر خدای ناخواسته آدمی در ناحیه ی روح و قلب و احساسات پژمرده و افسرده باشد، ناراضی و ناخشنود باشد، به جهان بدبین باشد، خودش را تك و تنها و بی غمخوار و مددكاری ببیند، دیگر همچو شخصی نه برای خودش و نه برای دیگران مفید نخواهد بود؛ آنچنان زندگی با مرگ چندان تفاوتی ندارد، هرچند هزاران برگ و نوا داشته باشد.

در قرآن كریم این تعبیر زیاد آمده كه خسران و بدبختی آنجاست كه آدمی در ناحیه ی معنی و روح ببازد؛ باختن اثرات و ثمرات زندگی چندان اهمیت ندارد. زندگی اگر باشد، همیشه اثرات و ثمرات دارد، ولی خدای ناخواسته اگر آدمی مثلاً امید و رجای خود را ببازد و از دست بدهد اهمیت فوق العاده دارد. بالاتر از آن، هنگامی است كه ایمان و معرفت خود را ببازد، زیرا ایمان است كه منبع امید و رجاست، ایمان است كه توكل و اعتماد و امیدواری می آورد. آدم با ایمان هیچ وقت خودش را تك و بی مددكار و بی غمخوار نمی بیند، همیشه در نماز می گوید: خدایا تو را می پرستیم و از تو مدد می خواهیم. آدم مؤمن می گوید: خدایا ما به تو توكل كرده ایم و به سوی تو بازگشت كرده ایم.

آدم با ایمان فرضاً در اثر پیشامدهای روزگار صدمات و لطماتی ببیند، چندان نگرانی ندارد. در مورد این افراد و اشخاص باید گفت: سر ایمان و عقیده و روحیه ی آنها سلامت باشد.

قرآن كریم خطاب به رسول اكرم می فرماید: بگو من هم مانند شما بشری هستم، مثل شما خواب و خوراك و احتیاجات دارم، مثل شما میل و فكر و آرزو دارم، آنچه نوع بشر باید داشته باشد من دارم، با این فرق كه به من وحی می رسد كه خدای شما و معبود شما یگانه است. بنابراین هركس كه امید لقای پروردگار خود را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 147
دارد لازم است عمل نیك انجام دهد و با خدا هیچ كس را شریك نسازد [1] دین و ایمان در عین اینكه در نواحی زیادی به امید و رجا قوّت و وسعت می دهد، از طرفی هم جلو یك سلسله آرزوها را می گیرد و نمی گذارد آنها رشد كند.

آدمی در ناحیه ی آرزو هیچ گونه محدودیتی ندارد. گاهی آرزوی امر محال می كند، مثلاً حادثه ای در گذشته واقع شده و با یك كیفیت مخصوص واقع شده و آدمی آرزو می كند كه ای كاش واقع نشده بود و یا آنكه آرزو می كند كه ای كاش آن حادثه به فلان كیفیت واقع شده بود؛ آرزو می كند كه ایام جوانی برگردد، آرزو می كند كه برادر و فامیل فلان شخص باشد. هیچ كدام از اینها واقع شدنی نیست؛ چیزی كه در گذشته واقع شده ممكن نیست نابود شود و چیزی دیگر جای آن را بگیرد. در عین حال جلو آرزو را نمی شود گرفت. از همین جا می توان فهمید كه آرزو در ذات خود منطق و قاعده ندارد؛ یعنی تابع منطق و قاعده ی عمل نیست، تابع قوانین عقل و فكر نیست و به همین دلیل لازم است اصلاح شود و تحت نظم و قاعده درآید. آرزوهای بی نظم و قاعده همانهاست كه در زبان دین «آمال شیطانی» نامیده شده، همانهاست كه آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه می سازد؛ نیروی خیال و فكر او را، وقت و فرصت او را بیهوده صرف می كند؛ عیناً باز مانند همان درخت كه مثال زدیم:

درخت احتیاج به باغبان دارد اما نه تنها برای اینكه به او آب برساند و مواظبت كند كه آفت به او نرسد، علاوه بر اینها وجود باغبان برای اصلاح و زدن شاخه های زیادی ضرورت دارد، همان شاخه های زیادی كه بی جهت نیروی حیاتی درخت را مصرف می كند. آرزوهای باطل و بی ثمر هم در وجود انسان مثل همان شاخه ی زیادی است؛ این شاخه ها كه زده شود، بهتر امیدهای واقعی و عملی قوّت و وسعت می گیرد. لهذا اگر بشر بخواهد در ناحیه ی امیدهای صادق و واقعی خود موفقیت پیدا كند و در آن ناحیه خود را رشد و نمو دهد، چاره ای ندارد از اینكه با آرزوهای كاذب و خیالات واهی شیطانی مبارزه نماید كه آنها جز غرور و فریب چیزی نیست. قرآن كریم می فرماید: شیطان وعده ها می دهد و آرزوهایی را در مردمی برمی انگیزد، اما آن آرزوها امیدهای صادق و واقعی نیست، فقط غرور است و فریب [2]
[1] . [مضمون آیه ی 110 سوره ی كهف ]
[2] . نساء/120
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است