در
کتابخانه
بازدید : 421975تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
خداشناسی، مبنای انسانیت
خداشناسی، پایه و اساس دین
دین، پشتوانه ی سعادت
بردگان و آزادگان
یاد خدا، تنها مایه ی آرامش جان
دین، یگانه رام كننده ی نفس امّاره
راه سعادت
اركان سعادت بشر
ایمان و عمل صالح
خواری معصیت و عزت طاعت
ارزش سرمایه ی عمر
دنیا، مزرعه ی آخرت
انسان، مربی خود
محاسبه ی نفس
ظلم به نفس
توبه
استغناء و بی نیازی، حافظ كرامت آدمی
ساده زیستی و پرهیز از تكلّف
حق و تكلیف
خصوصیات حق از نظر علی علیه السلام
دشمنان عقل
تقوا و روشن بینی
روحیه ی سالم
آرزوهای دراز
مرگ در نظر مردان خدا
سرمایه ی خُلق نیك
قلب سلیم
تأثیر كار در تهذیب اخلاق
لزوم همگامی كار و دانش
صبر و ظفر
اختیار، امتیاز بزرگ انسان
نعمت زبان و نطق
تأثیر عمل در هدایت بشر
روح اجتماعی مؤمن
رعایت جنبه های معنوی و اخلاقی در انفاق
فقر روحی و فكری
فقر معنوی
تعصب باطل
خطر تحریف در اسناد دینی
تأثیر گناه و معاشرت با بدان در سیاه دلی
تعارفهای دروغین
Expand نظر دین درباره ی دنیا نظر دین درباره ی دنیا
حقیقت زهد
حقوق مردم بر یكدیگر
دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تربیت علی علیه السلام- مقام نهج البلاغه
روش سیاسی علی علیه السلام
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
راه نیل به آسایش
غریزه فضیلت دوستی و كمال پرستی
ثمرات تعلیمات و قیامهای رجال دین
اغتنام فرصتها
[تكوین پایه های اعمال انسان به وسیله تربیت ]
توسعه فكر، پایه اول تربیت
Expand اثر انحراف فكری در توحید اثر انحراف فكری در توحید
استقلال فكر
حكومت عقل
فطریات بشر
خاندان نبوت و رسالت، حافظ اسلام
هدایت قلب
معرفت دنیای درون
[نهضت حسینی، معرّف دستور موقعیت شناسی اسلام ]
تأثیر روحیه در عمل
آنچه بر مردمی وارد می شود متناسب با روحیات آنهاست
هر چیز، ظاهری دارد و باطنی
ظهور هدایت بعد از ضلالت
Expand عشق الهی عشق الهی
آلایش و بی آلایشی در عقل و فكر
آثار به هم خوردن تعادل اجتماع
حسد
مالكیت نفس و تسلط بر خویشتن
غذای روح
توبه و انابه
خالق جهان و جهانیان
آثار ایمان به خدا
مأموریت پیغمبران خدا
پیغمبر اسلام
علی بن ابی طالب
فریضه علم
Expand كار در اسلام كار در اسلام
انسان به كسب اخلاق خوب نیازمند است
علل مفاسد اخلاق
قدرشناسی وقت و زمان
نظم و مهارت در استفاده از وقت و نیرو
نماز
روزه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم.

الحمد للّه رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصلاة و السلام علی عبد اللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه محمد و آله الطاهرین.

و من كلام له علیه السلام: اِنَّ الْوَفاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لا اَعْلَمُ جُنَّةً اَوْقی مِنْهُ وَ لا یَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَیْفَ الْمَرجِعُ، وَ لَقَدْ اَصْبَحْنا فی زَمانٍ قَدِ اتَّخَذَ اَكْثَرُ اَهْلِهِ الْغَدْرَ كَیْساً وَ نَسَبَهُمْ اَهْلُ الْجَهْلِ فیهِ اِلی حُسْنِ الْحیلَةِ، ما لَهُمْ؟ قاتَلَهُمُ اللّهُ! قَدْ یَرَی الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحیلَةِ وَ دونَهُ مانِعٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ وَ نَهْیِهِ فَیَدَعُها رَأْیَ عَیْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَیْها وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لاحَریَجَةَ لَهُ فِی الدِّینِ [1].

از كلمات علی علیه السلام است:

وفای به عهد و پیمان، و صداقت و راستی، ایندو قرین یكدیگرند. من سپری بهتر از وفا سراغ ندارم. كسی كه به بازگشت به سوی خدا و روز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 261
قیامت ایمان داشته باشد هرگز با مردم با غدر و فریب رفتار نمی كند. در روزگار ما بعضی نادانان خدعه و فریب را یك نوع حسن سیاست و حسن تدبیر به حساب می آورند. گاه هست كه اشخاص بصیر به تحولات و گردش امور هم راه حیله و نقشه ی شیطانی را می دانند ولی امر و نهی الهی مانع به كار بردن آن نقشه ی شیطانی است، لهذا در عین قدرت و توانایی كامل از به كار بردن آن صرف نظر می كنند، ولی آنها كه پایبند دین و حقیقت نیستند انتظار این گونه فرصتهای شیطانی را می كشند كه در موقع خود استفاده كنند.

دیشب ضمن اینكه به محتویات نهج البلاغه - كه مجموعه ای از سخنان بلند و آسمانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است- اشاره كردم، عرض كردم در این كتاب درباره ی بعضی موضوعات، مكرر بحث شده و چند موضوع را به عنوان مثال عرض كردم. یكی از آن موضوعات توضیح و دفاع از روش مخصوصی است كه علی علیه السلام در سیاست و اداره ی امر خلافت به كار می برد، و چون آن راه و روش و آن سیاست برای غالب افراد كه خود را اهل تدبیر و سیاست می دانستند غیرقابل هضم بود لهذا مكرر در اطراف این مطلب توضیحاتی داده و از آن دفاع فرموده است.

مقدمتاً باید عرض كنم كه از همان ابتدا كه علی علیه السلام زمام امور را به دست گرفت، بعضی از دوستان و علاقه مندان آن حضرت راجع به دو موضوع پیشنهادهایی داشتند و در حقیقت به سیاست آن حضرت اعتراض داشتند. در دو شب قبل عرض كردم كه علی علیه السلام در آن مدت پر انقلاب و پر آشوب خلافت، دشمنانش او را به دو كار متهم می كردند كه علی از آنها بری بود و بلكه مسئول آن دو كار، خود متهم كنندگان بودند؛ یكی خون عثمان كه مستمسك اصحاب جمل و اصحاب صفّین بود، در صورتی كه خود آنها در آن كار دست داشتند، و یكی داستان حَكَمین كه مستمسك خوارج بود و خود آنها به وجود آورنده ی آن داستان بودند.

اكنون عرض می كنم دو موضوع دیگر هم بود كه بعضی دیگر از راه خیرخواهی و كمك به امیرالمؤمنین پیشنهاد می كردند ولی برای آن حضرت اخلاقاً مقدور نبود كه بپذیرد. آن دو موضوع یكی تقسیم بیت المال بود كه آن حضرت امتیازی برای بعضی نسبت به بعضی قائل نمی شد؛ فرقی میان عرب و عجم، ارباب و غلام، قریشی و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 262
غیر قریشی نمی گذاشت، و یكی دیگر به كار بردن اصل صراحت و امانت و صداقت در سیاست بود كه به هیچ وجه حاضر نبود ذره ای از آن منحرف شود و تا حدی اصول تزویر و فریب و نیرنگ را به كار ببرد.

همه ی اینها گذشته از اینكه در تاریخ ضبط شده، در سخنان خود آن حضرت منعكس و موجود است. راجع به تقسیم علی السویه و رعایت اصل مساوات و تبعیض قائل نشدن می فرماید: أ تَأْمُرونّی اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ؟ وَ اللّهِ لا اَطورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمیر به من پیشنهاد می كنید موفقیت را از راه جور و ستم بر مردمی كه رعیت من هستند تأمین كنم؟ به خدا قسم كه تا دنیا دنیاست چنین چیزی برای من ممكن نیست. لَوْ كانَ الْمالُ لی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَكَیْفَ وَ اِنَّمَا الْمالُ مالُ اللّه اگر اینها مال شخصی خودم می بود و می خواستم بر مردم تقسیم كنم تبعیضی قائل نمی شدم تا چه رسد به اینكه بیت المال است، مال خداست و ملك شخصی كسی نیست. بعد فرمود:

اَلا وَ اِنَّ اِعْطاءَ الْمالِ فی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذیرٌ وَ اِسْرافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنْیا وَ یَضَعُهُ فِی الْاخِرَةِ وَ یُكْرِمُهُ فِی النّاسِ وَ یُهینُهُ عِنْدَ اللّه [2]مال را در غیر مورد مصرف كردن و به غیر مستحق دادن اسراف و تضییع است. این كار، كننده ی خود را در دنیا بالا می برد اما در آخرت پایین می آورد؛ در نزد مردم دنیا و اهل طمع، عزیز و محترم می كند ولی در نزد خدا خوار و بی مقدار می سازد. بعد فرمود: مالی كه به این طرز صرف شود و به ناحق به اشخاصی داده شود در عین حال عاقبت ندارد. این طور صرف مال كه گیرنده هم توجه دارد روی اصل خیانت صورت می گیرد، شكر و سپاسی نمی آورد.

خداوند این آدم را از شكرگزاری و سپاسگزاری آنها محروم می كند؛ می گیرند و می خورند و ممنون هم نمی شوند. اگر یك روزی این شخص پایش بلغزد و بیفتد و احتیاج به كمك آنها داشته باشد، از همه بدتر همانها خواهند بود.

راجع به این مطلب، یعنی اصل مساوات و عدم تبعیض در توزیع بیت المال داستانها هست. همین بس كه عقیل برادر بزرگتر امیرالمؤمنین نتوانست برای خودش سهم بیشتری برقرار كند.

شبی عقیل به عنوان مهمان بر آن حضرت در كوفه وارد شد. حضرت مقدم برادر را گرامی شمرد و احترام كرد. امام حسن علیه السلام به اشاره ی پدرش یك پیراهن و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 263
یك ردا از مال خودش به عقیل اهدا كرد. هوا گرم بود، علی و عقیل روی بام دارالاماره ی كوفه نشسته بودند. عقیل انتظار سفره ی رنگینی داشت، برخلاف انتظارش غذای ساده ای بیش نبود. بعد عقیل حاجت خود را اظهار كرد و گفت: زودتر باید به خانه ام برگردم و خیلی مقروضم، آمده ام شما دستور بدهید قرض من را بدهند.

فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صد هزار درهم. فرمود: چقدر زیاد! بعد فرمود:

متأسفم كه اینقدر تمكّن ندارم كه همه ی قرضهای تو را بدهم ولی همینكه موقع حقوق و تقسیم سهمیه ها شد من از سهم خودم تا آن اندازه ای كه مقدور است خواهم داد.

عقیل گفت: سهم تو كه چیزی نیست، چقدرش را می خواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی، دستور بده از بیت المال بدهند. فرمود: بیت المال كه ملك شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمی توانم از بیت المال به تو بدهم. بعد كه دید عقیل خیلی سماجت می كند، از همان پشت بام كه به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده می شد به صندوقها اشاره كرد و فرمود: من یك پیشنهاد به تو می كنم كه اگر عمل كنی همه ی قرضها را می دهی و آن اینكه این مردم تدریجاً به خانه ها می روند و اینجا خلوت می شود و صندوقهاشان كه پر از درهم و دینار است اینجا هست، همینكه خلوت شد برو و این صندوقها را خالی كن و قرضهایت را بده.

عقیل گفت: برادرجان سر به سر من می گذاری، به من پیشنهاد دزدی می كنی، مگر من دزدم كه بروم مال مردم بیچاره ای را كه راحت در خانه های خود خوابیده اند بزنم؟ ! فرمود: چه فرق می كند كه از بیت المال به ناحق بگیری و یا این صندوقها را بزنی، هر دو دزدی است. بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو می كنم. در این نزدیكی كوفه شهر قدیمی حیره است و مركز بازرگانان و ثروتمندان عمده ای است. شبانه دونفری می رویم و بر یكی از آنها شبیخون می زنیم. عقیل گفت: برادرجان من از بیت المال مسلمین كمك می خواهم و تو این حرفها را به من می زنی؟ ! فرمود: اتفاقاً اگر مال یك نفر را بدزدی بهتر است از اینكه مال صدها هزار نفر را بدزدی. چطور است كه ربودن مال یك نفر اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست؟ ! .

علی علیه السلام در یك نامه به یكی از عمّالش می نویسد:

وَ بُؤْساً لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللّهِ الْفُقَراءُ وَ الْمَساكینُ وَ السّائِلونَ وَ الْمَدْفوعونَ وَ الْغارِمُ وَ ابْنُ السَّبیلِ. . . وَ اِنَّ اَعْظَمَ الْخِیانَةِ خِیانَةُ الْاُمَّةِ وَ اَفْظَعُ الْغِشِّ غِشُّ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 264
الْاَئِمَّةِ [3].

وای به حال آن كس كه مُخاصم و جلوگیرش در نزد خدا فقرا و ضعفا و بیچارگان و قرض داران و راه ماندگان باشند. بالاترین اقسام خیانت، خیانت به اجتماع است و بدترین اقسام دغلبازی دغلبازی با پیشوایان است.

و اما راجع به قسمت دوم، یعنی به كار بردن فریب و خدعه در سیاست و منحرف شدن از اصول صراحت و صداقت و وفا. اتفاقاً كسی كه در یك قسمت دیگر از دنیای اسلامی داعیه ی زعامت و خلافت داشت معاویه بود كه از حیله گرترین و خدعه كارترین مردم روزگار بود و از توسل به هیچ وسیله ای خودداری نمی كرد و از همین راه هم به مقاصد شوم و پلید خود می رسید. روی همین جهت روش سیاسی حضرت با روش سیاسی معاویه در همان زمان مورد مقایسه قرار می گرفت و بعضی كه پیشروی معاویه را در مقاصد شوم و پلیدش می دیدند تأسف می خوردند كه چرا علی علیه السلام راهی را پیش گرفته كه این جور موفقیتها در پی ندارد و بعضی این رابه حساب دهاء و زیركی معاویه می گذاشتند. روی این جهت است كه مكرر علی علیه السلام در اطراف روش سیاسی خود توضیحاتی می دهد و از سیاست خود دفاع می كند و می گوید مربوط به وفور فهم و ذكاء نیست. در یك جا می فرماید:

گمان نكنید كه معاویه از من تیزبین تر است؛ نه، این طور نیست، او خدعه و فجور و تبهكاری در سیاست به كار می برد و من از آن بیزارم. هدف او یك هدف شوم و پلید است و از هر راه پلید هم شد ولو به وسیله ی آدمكشی و هتك نوامیس و وعده و وعیدهای دروغ و نامه ی دروغ به اطراف نوشتن و با غارت بردن و ارعاب كردن باشد، به سوی مقصودش می رود. برای هدف پلید، اسباب و ابزار و طرق پلید می شود انتخاب كرد. اما من كه به خاطر اصول عالی اسلامی و انسانی قیام به امر كرده ام و هدفم اصلاح انسانیت و مبارزه با این زشتیها و خرابكاریهاست نمی توانم پا روی هدف خودم بگذارم و سیاستی مبنی بر ظلم و ستم و دروغپردازی پیش بگیرم. اگر نبود كه غدّاری و مكّاری و منافق گری مبغوض خداوند است، آنوقت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 265
می دیدید كه من چه اندازه توانا هستم. من هرگز نقشه ی شیطانی به كار نخواهم برد.

من و او در دو راه گام برمی داریم و دو هدف مختلف و متباین داریم. وقتی كه هدفها مختلف است، وسیله ها نمی تواند یكی باشد. وسیله ای كه او به كار می برد با هدف خود او منافات ندارد ولی با هدف من منافات دارد. پس من نمی توانم و نباید از آن وسیله ها استفاده كنم.

در اینجا برای مقایسه، دو فرمان، یكی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل می كنم كه آن را برای یكی از سردارانش به نام مَعقِل بن قیس ریاحی صادر كرده در وقتی كه او را در رأس سه هزار نفر به عنوان مقدمة الجیش به طرف شام كه قلمرو معاویه بود فرستاد، و یك فرمان و دستور هم از معاویه نقل می كنم كه به نام دو نفر از سردارانش، یكی بسر بن ارطاة و یكی سفیان غامدی صادر كرد در وقتی كه ایندو را - هریك در یك زمانی- به حدود قلمرو حكومت علی علیه السلام فرستاد. از این دو فرمان و دو دستور به خوبی دو روحیه ی كاملاً متضاد و دو روش مختلف و دو هدف مختلف نمایان است.

علی علیه السلام به سردار خود این طور دستور می دهد: اِتَّقِ اللّهَ الَّذی لابُدَّ لَكَ مِنْ لِقائِهِ وَ لا مُنْتَهی لَكَ دونَهُ، وَ لا تُقاتِلَنَّ اِلاّ مَنْ قاتَلَكَ. اول چیزی كه می فرماید این است: از خدا بترس، خدا را در نظر بگیر. بعد می گوید: تا دشمن به جنگ شروع نكند تو شروع نكن. بعد قسمتهایی در همین زمینه می فرماید كه كاری نكن كه آنها را تحریك به جنگ بكنی، و آنوقت می فرماید: وَ لا یَحْمِلَنَّكُمْ شَنَآنُهُمْ عَلی قِتالِهِمْ قَبْلَ دُعائِهِمْ وَ الْاِعْذارِ اِلَیْهِمْ [4]مبادا كینه و دشمنی آنها تو را وادار كند كه قبل از آنكه آنها را كاملاً دعوت كنی و اتمام حجت كنی، به زد و خورد مبادرت كنی.

ولی معاویه به بسر بن ارطاة این طور دستور می دهد: «سِرْ حَتّی تَمُرَّ بِالْمَدینَةِ فَاطْرُدِ النّاسَ وَ اخْفِ مَنْ مَرَرْتَ بِهِ وَ انْهَبْ اَمْوالَ كُلِّ مَنْ اَصَبْتَ لَهُ مِمَّنْ لَمْ یَكُنْ لَهُ دَخْلٌ فی طاعَتِنا» برو تا به مدینه برسی. در بین راه مردم را از جلو خودت بران و تا می توانی ایجاد رعب در دلها كن و هرچه مال به دستت می رسد غارت كن، مگر مال آنهایی كه از دوستان خود ما هستند.

به سفیان غامدی- كه او را نیز مأمور شبیخون كرده بود- این طور دستور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 266
می دهد: برو، شبیخون بزن و آدم بكش و اموال غارت كن كه این كارها از لحاظ سیاست بسیار نافع است، زیرا اهل عراق مرعوب می شوند و دوستان ما كه در گوشه و كنار هستند خوشوقت و دل قوی می گردند و بعضی هم كه مردّدند چه كنند به طرف ما خواهند آمد. «وَ اقْتُلْ كُلَّ مَنْ لَقیتَهُ مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ عَلی مِثْلِ رَأْیِكَ وَ اَخْرِبْ كُلَّ ما مَرَرْتَ بِهِ مِنَ الْقُری وَ احْرِبِ الْاَمْوالَ فَاِنَّ حَرْبَ الْاَمْوالِ شَبیهٌ بِالْقَتْلِ وَ هُوَ اَوْجَعُ لِلْقَلْبِ» هركس جز دوستان خودمان گیر آوردی بكش، به هر ده كه رسیدی خراب كن، اموال را غارت كن و آتش بزن و از بین ببر كه تلف اموال در دلها تأثیر فراوان دارد.

معاویه به مقصد و هدف خود نزدیك شد اما با چه وسیله و ابزاری؟ با این ابزارها؛ با ارعاب و قتل و غارت، با رشوه دادن ها و خریدن عقیده ها، با خیانت در بیت المال، با مسموم كردن افرادی مثل مالك اشتر نخعی و عبدالرحمن بن خالد، با اجیر كردن یك عده مردم بی ایمان كه بنشینند بر پیغمبر خدا دروغ ببندند و حدیث جعل كنند، به قیمت پامال كردن همه ی اصول اسلامی و انسانی و ضربت به پیكر قرآن زدن ها. با این امور و این وسایل به مقصد خود رسید. در عین حال علی علیه السلام هم به مقصد و هدف عالی خود رسید. هدف علی حكمرانی و عیش و لذت نبود كه بگوییم با شهادت او از میان رفت، هدفش اعلای كلمه ی حق و زنده كردن نام عدالت بود كه كرد. معاویه دستور می دهد كه بی گناهان را به خاطر مصالح سیاسی بكشید، اموال را غارت كنید، ولی علی در همان حال كه ضربت شمشیر فرقش را شكافته، وقتی كه فرزندان عبدالمطّلب یعنی خویشان و اقربای نزدیك خود را آنجا می بیند و در قیافه ی خشمناك اینها می خواند كه ممكن است شهادت او و مرگ او سبب شود كه آنها به عنوان مسبّب و شریك جرم، خون عده ای را بریزند خطاب به آنها می فرماید:

یا بَنی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لا اُلْفِیَنَّكُمْ تَخوضونَ دِماءَ الْمُسْلِمینَ خَوْضاً تَقولونَ قُتِلَ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ قُتِل اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ، اَلا لا یُقْتَلُنَّ بی اِلاّ قاتِلی. اُنْظُروا اِذا اَ نَا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هذِهِ فَاضْرِبوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ [5].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 267
نكند بعد از من در خون مردم وارد شوید و قتل امیرالمؤمنین را شعار خود قرار دهید. من اگر با این ضربت مُردم، شما فقط یك ضربت به او بزنید نه بیشتر.

امیرالمؤمنین سیاست و هدفش همان احكام اسلام بود. در بستر هم كه افتاده بود، همان سیاست و همان هدف ورد زبانش بود. به حسنین (علیهماالسلام) می فرماید:

اُوصیكُما وَ جَمیعَ وَلَدی وَ اَهْلی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتابی بِتَقْوَی اللّهِ وَ نَظْمِ اَمْرِكُمْ وَ صَلاحِ ذاتِ بَیْنِكُمْ، فَاِنّی سَمِعْتُ جَدَّكُما صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ یَقولُ: صَلاحُ ذاتِ الْبَیْنِ اَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصَّلوةِ وَ الصِّیامِ. اَللّهَ اللّهَ فِی الْاَیْتامِ! فَلا تَغِبّوا اَفْواهَهُمْ وَ لا یَضیعوا بِحَضْرَتِكُمْ. وَ اَللّهَ اللّهَ فی جیرانِكُمْ! فَاِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّكُمْ، مازالَ یوصی بِهِمْ حَتّی ظَنَنّا اَ نَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ. وَ اللّهَ اللّهَ فِی الْقُرْ انِ! لا یَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُكُمْ. وَ اللّهَ اللّهَ فِی الصَّلوةِ! فَاِنَّها عَمودُ دینِكُمْ. وَ اللّهَ اللّهَ فی بَیْتِ رَبِّكُمْ! لا تُخَلّوهُ ما بَقیتُمْ، فَاِنَّهُ اِنْ تُرِكَ لَمْ تُناظَروا. وَ اللّهَ اللّهَ فِی الْجِهادِ بِاَمْوالِكُمْ وَ اَنْفُسِكُمْ وَ اَلْسِنَتِكُمْ فی سَبیل اللّهِ! وَ عَلَیْكُمْ بِالتَّواصُلِ وَ التَّباذُلِ، وَ اِیّاكُمْ وَ التَّدابُرِ وَ التَّقاطُعِ، لا تَتْرُكُوا الْاَمْرَ بِالْمَعْروفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَیُوَلّی عَلَیْكُمْ اَشْرارُكُمْ ثُمَّ تَدْعونَ فَلا یُسْتَجابُ لَكُمْ [6].

تو را و جمیع خاندان و فرزندانم و هركس از امروز تا پایان جهان كه این نوشته به او می رسد سفارش می كنم به تقوا و اینكه كوشش كنید اسلام را تا دم آخر برای خود حفظ كنید. همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید. از پیغمبر شنیدم كه «اصلاح میان مردم از اینكه همیشه نماز بخوانید و روزه بگیرید بافضیلت تر است و چیزی كه این امت را هلاك می كند فساد كردن و دوبهم زدن است. » ملاحظه ی خویشاوندان و ارحام را داشته باشید كه صله ی رحم حساب خدا را آسان می كند. خدا را خدا را درباره ی یتیمان، به طور دائم مراقب آنها باشید. خدا را خدا را در مورد قرآن، نكند دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی بگیرند. خدا را خدا را درباره ی همسایگان كه پیغمبر آنقدر درباره ی آنها توصیه كرد كه گمان كردیم آنها را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 268
در ارث هم شریك خواهد ساخت. خدا را خدا را در مورد حج خانه ی خدا، نكند آنجا را خالی بگذارید. خدا را خدا را درباره ی نماز كه بهترین عمل و عمود دین است. خدا را خدا را در مورد زكات كه خشم الهی را فرو می نشاند. خدا را خدا را در مورد روزه ی ماه رمضان كه سپر از آتش جهنم است. خدا را خدا را در مورد جهاد با مال و با جان و با زبان، ولی البته جز امام بحق و یا آن كس كه به امر اوست كسی حق جهاد با كفار را ندارد. خدا را خدا را در مورد ذرّیه ی پیغمبر كه مظلوم واقع نشوند. ملاحظه و رعایت آن عده از صحابه را كه بدعتی در دین ایجاد نكرده اند بكنید. زنان و همچنین بردگان را در نظر داشته باشید كه پیغمبر درباره ی اینها سفارش كرد. امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنید كه [ترك آن ] موجب می شود ظلم بر شما مسلط شود و آن وقت دعا كنید و دعای شما مستجاب نگردد.
[1] . نهج البلاغه ، خطبه ی 41
[2] . نهج البلاغه ، خطبه ی 124
[3] . نهج البلاغه ، نامه ی 26
[4] . نهج البلاغه ، نامه ی 12
[5] . نهج البلاغه ، نامه ی 47
[6] . نهج البلاغه ، نامه ی 47
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است