[1]] *
یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً. `وَ داعِیاً إِلَی اَللّهِ بِإِذْنِهِ وَ
سِراجاً مُنِیراً [2].
بسیاری از مردم، حتی متدینین و علاقه مندان به دین و مذهب، بدرستی از ثمرات
تعلیمات و نتیجه قیامها و نهضتهایی كه به وسیله رجال دین و مردان الهی صورت
گرفته آگاهی ندارند و نمی دانند اگر از نخستین روزی كه بشر موفق به تشكیل
زندگانی اجتماعی شده است، تعلیمات و دعوتهای سلسله مقدسه انبیا از یك طرف
و مجاهده ها و مبارزه ها و نهضتهای آنها از طرف دیگر نبود، امروز چه وضع و
صورتی حكومت می كرد.
هنگامی كه اوضاع و احوال بشر را در اعصار بسیار قدیم مطالعه می كنیم، آنگاه
نظری هم به زندگی و شئون حیاتی امروز نسل بشر می افكنیم (از علوم و فنون،
آداب و عادات، صنایع، و قوانین و نظامات) آنگاه بین آنها مقایسه می كنیم، دچار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 295
بهت و حیرت می شویم زیرا كه تفاوت به قدری زیاد است كه هیچ شباهتی به
یكدیگر ندارند.
مثلا یك روز انسان در برابر مظاهر طبیعت (آب و آتش و نور و درخت و
سنگ) زانو به زمین می زد، كوهها و دریاها و ستاره ها و ماه و خورشید و اشخاصی
مانند خودش از افراد انسان را به عنوان عبادت ستایش می كرد و با منتهای خضوع
و خشوع و تسلیم یك سلسله اعمالی را به منظور جلب رضایت آنها انجام می داد و
دائما از بیم قهر و غضب آنها بر خود می لرزید.
امروز جرأت و جسارت و قدرت فكری بشر به جایی رسیده كه همان معبودها
و مسجودهای دیروز را مسخّر و خادم خویش و مورد آزمایشهای علمی و
استفاده های فنی خود قرار داده.
مؤثرترین عاملی كه با آن گونه افكار و عقاید مبارزه كرد و آن بیمها و ترسهای
بی مورد را زایل ساخت، دعوتها و تعلیمات انبیا بود. در تعلیمات انبیا دو چیز بیش
از همه چیز مورد توجه بوده: یكی خداشناسی و دیگری خودشناسی.
مردان پاك الهی بودند كه به بشر فهماندند همه چیز غیر از خدا از تو پایین تر
است و تو از همه آنها برتر و بالاتری، تو منبع قدرتها و نیروهای بی حدی هستی.
قرآن كریم می فرماید:
هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً [3]یعنی خدا آنچه در
زمین است برای استفاده شما و محض خاطر شما آفرید. و باز در سوره بنی اسرائیل
می فرماید:
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ [4]یعنی ما فرزندان آدم را بزرگ
و گرامی داشتیم، آنان را بر دریا و صحرا و تر و خشك تسلط دادیم.
این بود شمّه ای از تعلیمات انبیا، و این گونه تعلیمات بود كه آن عقاید شوم را
- كه مانند زنجیرهای سنگین بر دست و پا و گردن بشر پیچیده بود- نابود ساخت و
در عوض، آزادی فكری كه یكی از نعم بزرگ خدایی است به او داد.
اما مجاهدتها و مبارزه هایی كه به وسیله رجال دین و مردان الهی صورت
گرفته: تاریخ گواهی می دهد كه مردان حقیقت و فضیلت بودند كه در مقابل
مقتدرترین جباران و ستمگران قد علم كردند، نبردهای سهمگین آغاز نمودند تا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 296
آنكه كاخ ظلم و استبداد آنها را ویران نمودند.
قرآن كریم اشاره به همین مطلب می فرماید:
وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ
فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَكانُوا وَ اَللّهُ یُحِبُّ اَلصّابِرِینَ [5]یعنی چه
بسیار از پیغمبران كه گروهی از مردمان خداپرست همراه آنها جنگیدند و در برابر
هیچ مصیبتی سست نشدند و ضعیف نگشتند و اظهار عجز و ناتوانی نكردند،
خداوند پایداران را دوست می دارد.
هنگامی كه فرعون كوس «
أَنَا رَبُّكُمُ اَلْأَعْلی »
[6]می زد و گردنكشی را به نهایت
رسانده بود، موسی بن عمران علیه السلام به امر خدا قیام كرد و تا بنی اسرائیل را نجات نداد
و فرعون و فرعونیان را غرقه دریا نساخت، از پای ننشست.
ابراهیم علیه السلام به تنهایی در مقابل نمرودیان ایستادگی كرد و عقاید آنها را مورد
تمسخر و استهزاء قرار داد و آنقدر استقامت به خرج داد كه تا میان توده های آتش
رفت.
پیغمبر بزرگوار اسلام یك مبارزه سنگین و دامنه داری را آغاز كرد، زحمتها و
مرارتها كشید تا بینی مخالفین و منافقین را به خاك مالید و از نو بساط توحید و
عدالت را گسترده ساخت.
حسین بن علی علیه السلام یكی از آن مردان الهی است. در آن موقعی كه حكومت
ستمگر و رعب آور بنی امیه قدرت نفس كشیدن به كسی نمی داد، روح سلحشوری
را در افراد كشته بود، عواطف و احساسات مسلمانان آن عصر افسرده و جامد شده
بود، ابا عبداللّه علیه السلام قیام كرد، قیامی كه سراسر دنیای اسلام را تكان داد. مردمی كه تا
آن وقت با هیچ منطق و استدلالی حاضر به جهاد در راه حق نبودند، بعد از این
فاجعه خود به خود به جنبش آمدند، عواطف افسرده مشتعل شد، شورشها و نهضتها
علیه امویها شروع شد تا آنكه منته شد به سقوط همیشگی حكومت بنی امیه.
شرافتمندترین افراد بشر كسانی هستند كه خودشان را فدای آسایش دیگران
می كنند، سختیها را متحمل می شوند كه دیگران راحت باشند. اگر جمعیت فداكاران
و شهدای راه حق نباشند كه مانند شمع بسوزند و نورافشانی كنند، محفل جمع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 297
زندگانی بشر رونقی نداشت، بلكه محفل و شاهد و جمعی نبود:
شاهدی گفت به شمعی كامشب
در و دیوار مزیّن كردم
دیشب از شوق نخفتم یك دم
دوختم جامه و بر تن كردم
كس ندانست چه سحر آمیزی
به پرند از نخ و سوزن كردم
تو به گرد هنر من نرسی
زان كه من بذل سر و تن كردم
شمع خندید كه بس تیره شدم
تا ز تاریكیت ایمن كردم
پی پیوند گهرهای تو بس
گهر اشك به دامن كردم
خرمن عمر من ار سوخته شد
حاصل شوق تو خرمن كردم
خوشم از سوختن خویش از آنك
سوختم بزم تو روشن كردم
كارهایی كه شمردی بر من
تو نكردی همه را من كردم
[7]
حسین بن علی علیه السلام هرچه تلخیها و سختیهایش زیادتر می شد، خرمتر و
شكفته تر می گشت و هرچه در آتش بیداد می سوخت تابنده تر می شد، زیرا كه
می دانست به این وسیله دین جدش را زنده می كند، خدا را خشنود می سازد.
حسین علیه السلام می فرمود:
وَ اِنْ تَكُنِ الْأبْدانُ لِلْمَوْتِ اُنْشِأتْ
فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّیْفِ فِی اللّهِ أجْمَلُ
[8]یعنی اگر بدنها برای مردن آفریده شده، پس چه بهتر آنكه در راه خدا با شمشیر
قطعه قطعه گردد:
خوشم از سوختن خویش از آنك
وَ اَلسَّلامُ عَلی مَنِ اِتَّبَعَ اَلْهُدی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 298
[
[1] - * [تاریخ نگارش مقاله 12 محرم سال 1372 قمری مطابق با /71331/10 شمسی است. ]
[7] - . دیوان پروین اعتصامی.
[8] - . مناقب ابن شهر آشوب، ج /2ص 213.