[1]] *
در سخنرانی پیش در ضمن مطالب مختصری عرض كردم علم و فلسفه ثابت
كرده اند كه اخلاق نیز مانند سایر امور این عالم تابع نظم و قانون معین و پیرو جریان
اسباب و علل مخصوصی است و هر ترقی و انحطاط اخلاقی یك قاعده و حساب
عملی معینی دارد.
نیز عرض كردم اعمال انسان كه سعادت و شقاوت ما هر دو مربوط به آنهاست،
روی پایه ها و اساسهای روحی قرار گرفته. تربیت صحیح، آن پایه ها و اساسها را
طوری در روح انسان تكوین می كند كه همیشه كارهای مفید و بزرگ، هدف انسان
قرار بگیرد نه كارهای پست و حقیر.
اینك می خواهم به ذكر عوامل تربیت و ترقی اخلاقی بپردازم. یكی از آن
عوامل، توسعه فكر است. بعضی از علمای فن تربیت اهمیت زیادی برای آن قائل
شده اند، جهل و نادانی را از نظر اخلاق امّ الامراض، مادر همه دردها یا لااقل غالب
دردها شمرده اند:
داروی تربیت از پیر طریقت بستان
كآدمی را بتر از علت نادانی نیست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 307
علم از لحاظ حیات معنوی انسان، نور است و جهل ظلمت. انسان در پرتو نور
همه جا را می بیند، اشیاء را تشخیص می دهد، راه را از چاه تمیز می دهد، اما در
تاریكی همه چیز از نظر پنهان می شود، میدان برای وهم و خیال باز می گردد،
خیالات در نظر به صورت اشباح مجسم می گردد. در ظلمت نادانی نیز حقایق امور
و واقعیات مخفی می شود، نوبت افسانه می رسد، خیالات واهی به صورت عقاید
خرافی و موهومات در جامعه منتشر می شود.
قرآن كریم می فرماید:
أَ وَ مَنْ كانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی اَلنّاسِ كَمَنْ
مَثَلُهُ فِی اَلظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها [2]یعنی آیا كسی كه از جنبه معنوی مرده بود و ما او را
زنده گردانیدیم و برای او نوری قرار دادیم كه با آن نور حركت می كند، مانند كسی
است كه دائما در میان تاریكیهاست و هرگز بیرون نمی آید؟ در این كه هیچ كس
دشمن خودش نیست و هر فردی دوست خودش می باشد تردیدی نیست، زیرا كه
حبّ ذاتْ غریزیِ انسان است. هر كوششی كه انسان می كند به سود خود و به منظور
تحصیل سعادت می كند، نه برای زیان و بدبختی. بدبختی آنجاست كه شخص برای
خودش دوست نادان باشد. آن وقت است كه به عنوان دوستی و به منظور رسیدن به
سعادت، كارهایی به ضرر خودش انجام می دهد كه حتی دشمن هم نمی پسندد:
دشمن به دشمن آن نپسندد كه بی خرد
با نفس خود كند به مراد و هوای خویش
انسان اگر بشنود یك نفر خودش را عمدا از بام پرت كرد یا در آتش انداخت یا
چاقو را برداشت بی جهت سر و صورت و اندام خودش را زخمی نمود، تعجب
می كند و می گوید شخص عاقل این كارها را نمی كند، در صورتی كه اگر درست و از
روی بصیرت در روش زندگی كه غالب مردم انتخاب كرده اند دقت كنیم می بینیم
كارهایی می كنند و سخنانی می گویند كه ضررش برای خودشان از چاقو خوردن و
توی آتش رفتن بیشتر است اما نمی فهمند.
معروف است شخصی نامه نوشت به ابی ذر غفاری كه از اصحاب بزرگوار
پیغمبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و مخلصین شیعیان حضرت امیر علیه السلامبود و
پیغمبر اكرم درباره اش فرمود: «آسمان سایه نیفكنده است بر راستگوتر از ابی ذر. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 308
در ضمن آن نامه تقاضا كرد كه ابی ذر پند جامعی برای او بنویسد كه دستورالعمل
همیشگی او باشد. ابی ذر در جواب نوشت: «به آن كسی كه از همه مردم پیش تو
عزیزتر و محبوبتر است بدی نكن. » همین كه این جواب به دست شخص سؤال كننده
رسید تعجب كرد و گفت: این مطلب كه احتیاج به سفارش ندارد، بدیهی است انسان
به كسی كه علاقه مند است و مخصوصا آن كسی كه از همه محبوبتر و عزیزتر است
بدی نمی كند. لهذا توضیح خواست. ابی ذر این طور توضیح داد كه محبوبتر و عزیزتر
از همه مردم پیش تو خودت هستی، انسان به خودش بیش از همه چیز و همه كس
علاقه مند است زیرا همه چیز و همه كس را برای خودش می خواهد، مقصود من این
بود كه گناه نكن، اعمال ناشایسته انجام نده، از روی نادانی به خودت بدی نكن.
بدیهی است پدر و مادر دوست فرزند می باشند اما گاهی از روی نادانی و عدم
توجه به اصول تعلیم و تربیت، به دست خودشان موجبات سقوط فرزندشان را
فراهم می كنند.
نادانی كاری می كند كه شوهر به دست خودش موجبات سقوط همسر
مهربانش را فراهم می كند. از ناحیه رفقا و معاشرین و دوستان نادان لطمه ها به
سعادت انسان می رسد كه از ناحیه دشمنان خونخوار نمی رسد.
روی این مقدمه، برای پرورش اخلاقی لازم است اول افكار توسعه داده شود.
پایه اول تربیت، تعلیم است. مردم در حال جهالت از هیچ چیز استفاده كامل
نمی كنند حتی از دین. منشأ بسیاری از بی دینی ها بی علمی و آشنا نبودن به تعلیمات
الهی است. قرآن كریم درباره كسانی كه منكر قرآن بودند این طور می فرماید:
بَلْ
كَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ [3]یعنی این گروه
چیزی را منكر شدند و نسبت جعل و افتراء به آن دادند كه آن را بدرستی ندانسته و
نفهمیده اند و حقیقت آن چیز بر آنها كشف نشده. گذشتگان هم كه منكر نبوت انبیا
بودند روی همین جهت بوده، یعنی روی اصل نادانی و بی اطلاعی بوده. امروز
پاره ای از مردم روی بی اطلاعی از اصول و مبانی محكمِ مسئله خداشناسی، راه
مادیت را می پیمایند و خیال می كنند دلیل اساسی و منطقی بر این موضوع نیست.
البته این از آن جهت است كه اطلاعاتشان در این مسئله منحصر بوده به آنچه از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 309
عوام الناس شنیده یا در كتب عامیانه خوانده اند، یا آن كه ابزار فكری آنها وافی نبوده
است [تا] حقیقت مطالبی كه در كتب محققین الهیین مسطور است درك كنند.
خداوند در قرآن كریم پس از خودش و فرشتگان، دانشمندان را گواه بر وحدانیت و
یگانگی خودش می گیرد:
شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً
بِالْقِسْطِ [4].
آری، خداشناسی و معرفت ذات حق نیازمند به توسعه فكر است.
خرابیهایی كه در دین واقع می شود، بدعتهایی كه داخل دین می گردد، یك
قسمت مهمش از جهالت و بی علمی است. پیغمبر اكرم فرمود: «آفت و بلای دین سه
چیز است. »
[5]آنوقت سه طایفه را بر شمرد كه یكی از آنها عمل كننده به دین از روی
نادانی است. نیز پیغمبر اكرم فرمود: «دو طبقه پشت مرا شكسته اند (یعنی نتیجه
زحمات و كوششهای مرا به هدر داده اند) : یكی دانشمندان بی مبالات و بی پروا و
دیگری عبادت كنندگان نادان. »
[6]كسانی كه از روی نادانی به دین می گروند، قهرا
مرتكب خبطها و خطاهایی می شوند، هم كار خودشان را ناقص یا ضایع می كنند و
هم آنكه موجبات تنفر و انزجار یك عده دیگر را فراهم می سازند. امام جعفر
صادق علیه السلام فرمود: «من دوست دارم با تازیانه به سر اصحاب و یاران من زده بشود
تا در امر دین دانشمند و با بصیرت شوند. » اسلام دینی است محكم و حكیمانه بر
اساس عقل و علم، همواره طالب است چراغهای علم روشن باشد تا چهره زیبایش
بهتر نمایان گردد. این است سرّ آن كه قرآن كریم گاهی با تصریح و گاهی با اشاره به
فراگرفتن علوم تشویق می فرماید. والسلام.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 310
[
[1] - * [تاریخ نگارش مقاله نهم صفر سال 1372 قمری مطابق با /81331/7 شمسی است. ]
[5] - . جامع الصغیر، ج /1ص 4.
[6] - . بحارالانوار، ج /2ص 106.