خداوند متعال هیچ موجودی را به خود واگذار نكرده است؛ هر موجودی را كه
آفریده به فراخور استعدادی كه دارد به راهی كه باید برود و به سوی كمالی كه باید به
آن برسد هدایت فرموده است. به موجب همین ارشاد و هدایت كه در ذات هر
موجودی هست، جهان و موجودات جهان به خود واگذار نیستند و سرگردان
نمی باشند؛ از كوچكترین ذره تا بزرگترین ستاره و از جماد و نبات تا حیوان و
انسان، همه به راهی كه باید بروند و به سوی كمالاتی كه استعداد رسیدن به آنها را
دارند هدایت شده اند.
خداوند به موجب لطف و رحمت خود برای ارشاد و هدایت ما آدمیان گروهی
از بندگان مؤمن و مخلص خود را موظف فرموده كه سایر بندگان را به آنچه صلاح و
مصلحت است از ایمان و علم و عمل صالح و اخلاق فاضله، ارشاد و هدایت كنند.
این بندگان برگزیده، پیغمبران نامیده می شوند؛ از صفا و پاكی ضمیر به آنجا
رسیده اند كه شایسته وحی و الهام الهی بوده اند و با دلایل و آیات و معجزات از
طرف خداوند تأیید گشته اند.
خداوند به وسیله خاتم پیغمبران حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله آخرین
دستورهایی كه لازم است از طرف خدا برای مردم برسد ابلاغ فرمود و قرآن كریم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 415
آخرین كتاب آسمانی است و پس از آن پیغمبری مبعوث نخواهد شد و كتابی نازل
نخواهد گشت.
پیغمبران همان طوری كه قرآن كریم فرموده برای این منظور مبعوث شده اند كه
بشر را به خداوند متوجه و متذكر كنند و نفوس آنها را از اخلاق و عاداتی كه برای
آنها بد است پاك و پاكیزه كنند و عدالت و نظم را در زندگی برقرار سازند.
پیغمبران به سبب این كه هدفشان مبارزه با كارهای زشت و اخلاق زشت بوده
و این امور موافق طبع و میل نفسانی بشر است، در مقابل هواهای نفسانی و شهوات
بی حدّ و حساب بشر قیام كرده اند و تنها آنها بوده اند كه توانسته اند دیو شهوت و
حرص و هوای بشر را به زنجیر بكشند. و چون با عادات و افكار و مأنوسات باطل
مردم به نبرد برخاسته اند و بشر برای عقاید و عادات و مأنوسات خود تعصب
می ورزد و عكس العمل مخالف نشان می دهد، آنها با تعصبها و جهالتها و خرافات
مبارزه كرده اند. و چون می خواسته اند عدالت و نظم را در زندگی بشر برقرار سازند
و همواره جباران و گردنكشان بزرگی بر سر راهشان قرار داشته اند، ناچار با آنها
نبرد كرده اند. از این رو كاری كه پیغمبران انجام داده اند از با اهمیت ترین كارهایی
است كه در جامعه بشری صورت گرفته است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 416