در
کتابخانه
بازدید : 152750تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این قرن عرفای بسیار بلندقدری پرورانده است. ما عده ای از آنها را به ترتیب تاریخ وفاتشان نام می بریم.

الف. شیخ نجم الدین كبرای خوارزمی. از مشاهیر و اكابر عرفاست. بسیاری از سلاسل به او منتهی می شود. وی شاگرد و مرید و داماد شیخ روزبهان بقلی شیرازی بوده است. شاگردان و دست پروردگان زیادی داشته است. از آن جمله است بهاء الدین وَلَد پدر مولانا مولوی رومی. در خوارزم می زیست. زمانش مقارن است با حمله ی مغول. هنگامی كه مغول می خواست حمله كند، برای نجم الدین كبری پیام فرستادند كه شما و كسانتان می توانید از شهر خارج شوید و خود را نجات دهید.

نجم الدین پاسخ داد: من در روز راحت در كنار این مردم بوده ام، امروز كه روز سختی آنهاست از آنها جدا نمی شوم. خود مردانه سلاح پوشید و همراه مردم جنگید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 58
تا شهید شد. این حادثه در سال 616 واقع شده است.

ب. شیخ فریدالدین عطار. از اكابر درجه ی اول عرفاست. در نثر و نظم تألیف دارد.

تذكرة الاولیاء او كه در شرح حال عرفا و متصوفه است و از امام صادق علیه السلام آغاز می كند و به امام باقر علیه السلام ختم می نماید، از جمله مآخذ و مدارك محسوب می شود و شرق شناسان اهمیت فراوان به آن می دهند. همچنین كتاب منطق الطیر او یك شاهكار عرفانی است.

مولوی درباره ی او و سنایی گفته است:

عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار می رویم
و هم او گفته است:

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یك كوچه ایم
مقصود مولوی از «هفت شهر عشق» هفت وادیی است كه خود عطار در منطق الطیر شرح داده است.

محمود شبستری در گلشن راز می گوید:

مرا از شاعری، خود عار ناید
كه در صد قرن چون عطار ناید
عطار شاگرد و مرید شیخ مجدالدین بغدادی از مریدان و شاگردان شیخ نجم الدین كبری بوده است و همچنین صحبت قطب الدین حیدر را- كه او نیز از مشایخ این عصر است و در تربت حیدریه مدفون است و انتساب آن شهر به اوست- نیز درك كرده است.

عطار مقارن فتنه ی مغول درگذشت و به قولی به دست مغولان در حدود سالهای 626- 628 كشته شد.

ج. شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی صاحب كتاب معروف عوارف المعارف كه از متون خوب عرفان و تصوف است. نسب به ابوبكر می رساند. گویند هر سال به زیارت مكه و مدینه می رفت. با عبدالقادر گیلانی ملاقات و مصاحبت داشته است.

شیخ سعدی شیرازی و كمال الدین اسماعیل اصفهانی شاعر معروف از مریدان او بوده اند. سعدی در مورد او می گوید:

مرا شیخ دانای مرشد شهاب
دو اندرز فرمود بر روی آب
یكی اینكه در نفس خودبین مباش
دگر آنكه در جمع بدبین مباش
این سهروردی غیر از شیخ شهاب الدین سهروردی فیلسوف مقتول معروف به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 59
«شیخ اشراق» است كه در حدود سالهای 581- 590 در حلب به قتل رسید.

سهروردی عارف در حدود سال 632 درگذشته است.

د. ابن الفارض مصری. از عرفای طراز اول محسوب است. اشعار عربی عرفانی در نهایت اوج و كمال ظرافت دارد. دیوانش مكرر چاپ شده و فضلا به شرحش پرداخته اند. یكی از كسانی كه دیوان او را شرح كرده عبدالرحمن جامی عارف معروف قرن نهم است.

اشعار عرفانی او در عربی با اشعار عرفانی حافظ در زبان فارسی قابل مقایسه است. محیی الدین عربی به او گفت: خودت شرحی بر اشعارت بنویس. او گفت:

كتاب فتوحات مكیّه شما شرح این اشعار است.

ابن فارض از افرادی است كه احوالی غیرعادی داشته؛ غالباً در حال جذبه بوده است و بسیاری از اشعار خود را در همان حال سروده است. ابن الفارض در سال 632 درگذشته است.

هـ. محیی الدین عربی حاتمی طایی اندلسی. از اولاد حاتم طایی است. در اندلس تولد یافته اما ظاهراً بیشتر عمر خود را در مكه و سوریه گذرانده است. شاگرد شیخ ابومدین مغربی اندلسی از عرفای قرن ششم است. سلسله ی طریقتش با یك واسطه به شیخ عبدالقادر گیلانی سابق الذكر می رسد.

محیی الدین كه احیاناً با نام «ابن العربی» نیز خوانده می شود، مسلّماً بزرگترین عرفای اسلام است. نه پیش از او و نه بعد از او كسی به پایه ی او نرسیده است. به همین جهت او را «شیخ اكبر» لقب داده اند.

عرفان اسلامی از بدو ظهور قرن به قرن تكامل یافت. در هر قرنی- چنانكه اشاره شد- عرفای بزرگی ظهور كردند و به عرفان تكامل بخشیدند و بر سرمایه اش افزودند. این تكامل تدریجی بود ولی در قرن هفتم به دست محیی الدین عربی جهش پیدا كرد و به نهایت كمال خود رسید.

محیی الدین عرفان را وارد مرحله ی جدیدی كرد كه سابقه نداشت. بخش دوم عرفان یعنی بخش علمی و نظری و فلسفی آن وسیله ی محیی الدین پایه گذاری شد.

عرفای بعد از او عموماً ریزه خوار سفره ی او هستند. محیی الدین علاوه بر اینكه عرفان را وارد مرحله ی جدیدی كرد، یكی از اعاجیب روزگار است؛ انسانی است شگفت و به همین دلیل اظهار عقیده های متضادی درباره اش شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 60
برخی او را ولیّ كامل، قطب الاقطاب می خوانند و بعضی دیگر تا حد كفر تنزلش می دهند. گاهی مُمیت الدین و گاهی ماحی الدین اش می خوانند. صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ و نابغه ی عظیم اسلامی نهایت احترام برای او قائل است. محیی الدین در دیده ی او از بوعلی سینا و فارابی بسی عظیم تر است.

محیی الدین بیش از دویست كتاب تألیف كرده است. بسیاری از كتابهای او و شاید همه ی كتابهایی كه نسخه ی آنها موجود است (در حدود سی كتاب) چاپ شده است. مهمترین كتابهای او یكی فتوحات مكیّه است كه كتابی است بسیار بزرگ و در حقیقت یك دایرة المعارف عرفانی است. دیگر كتاب فصوص الحكم است كه گرچه كوچك است ولی دقیق ترین و عمیق ترین متن عرفانی است. شروح زیاد بر آن نوشته شده است. در هر عصری شاید دو سه نفر بیشتر پیدا نشده باشند كه قادر به فهم این متن عمیق باشند.

محیی الدین در سال 638 در دمشق درگذشت و همان جا دفن شد. قبرش در شام هم اكنون معروف است.

و. صدرالدین محمّد قونوی اهل قونیّه (تركیه) و شاگرد و مرید و پسر زن محیی الدین عربی. با خواجه نصیرالدین طوسی و مولوی رومی معاصر است. بین او و خواجه نصیر مكاتبات رد و بدل شده و مورد احترام خواجه بوده است. میان او و مولوی در قونیّه كمال صفا و صمیمیت وجود داشته است. قونوی امامت جماعت می كرده و مولوی به نماز او حاضر می شده است و ظاهراً- همچنان كه نقل شده- مولوی شاگرد او بوده و عرفان محیی الدینی را كه در گفته های مولوی منعكس است از او آموخته است. گویند روزی وارد محفل قونوی شد. قونوی از مسند خود حركت كرد و آن را به مولوی داد كه بر آن بنشیند. مولوی ننشست و گفت: جواب خدا را چه بدهم كه بر جای تو تكیه زنم؟ قونوی مسند را به دور انداخت و گفت:

مسندی كه تو را نشاید ما را نیز نشاید.

قونوی بهترین شارح افكار و اندیشه های محیی الدین است. شاید اگر نبود، محیی الدین قابل درك نبود. مولوی وسیله ی قونوی با مكتب محیی الدین آشنا شد.

اینكه گفته می شود مولوی شاگرد قونوی بوده است ظاهراً مربوط به اخذ افكار و اندیشه های محیی الدین است. اندیشه های محیی الدین در مثنوی و در دیوان شمس منعكس است. كتابهای قونوی از كتب درسی حوزه های فلسفه و عرفان اسلامی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 61
شش قرن اخیر است.

كتابهای معروف قونوی عبارت است از: مفتاح الغیب، نصوص، فكوك. قونوی در سال 672 (سال فوت مولوی و خواجه نصیرالدین طوسی) و یا سال 673 درگذشته است.

ز. مولانا جلال الدین محمّد بلخی رومی معروف به مولوی، صاحب كتاب جهانی مثنوی. از بزرگترین عرفای اسلام و از نوابغ جهان است. نسبش به ابوبكر می رسد.

مثنوی او دریایی است از حكمت و معرفت و نكات دقیق معرفة الروحی و اجتماعی و عرفانی. در ردیف شعرای طراز اول ایران است. مولوی اصلاً اهل بلخ است. در كودكی همراه پدرش از بلخ خارج شد. پدرش او را با خود به زیارت بیت اللّه برد. با شیخ فریدالدین عطار در نیشابور ملاقات كرد.

پس از مراجعت از مكه همراه پدر به قونیّه رفت و آنجا رحل اقامت افكند.

مولوی در ابتدا مردی بود عالم و مانند علمای دیگر همطراز خود به تدریس اشتغال داشت و محترمانه می زیست تا آنكه با شمس تبریزی عارف معروف برخورد، سخت مجذوب او گردید و ترك همه چیز كرد.

دیوان غزلش به نام شمس است. در مثنوی مكرر با سوز و گداز از او یاد كرده است. مولوی در سال 672 درگذشته است.

ح. فخرالدین عراقی همدانی شاعر و غزلسرای معروف. شاگرد صدرالدین قونوی و مرید و دست پرورده ی شهاب الدین سهروردی سابق الذكر است. در سال 688 درگذشته است
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است