در
کتابخانه
بازدید : 152742تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
الف. شاه نعمت اللّه ولی. این مرد نسب به علی علیه السلام می برد و از معاریف و مشاهیر عرفا و صوفیه است. سلسله ی نعمة اللّهی در عصر حاضر از معروفترین سلسله های
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 64
تصوف است. قبرش در ماهان كرمان مزار صوفیان است.

گویند نود و پنج سال عمر كرد و در سال 820 یا 827 یا 834 درگذشت. اكثر عمرش در قرن هشتم گذشته و با حافظ شیرازی ملاقات داشته است. اشعار زیادی در عرفان از او باقی است.

ب. صائن الدین علی تُركه ی اصفهانی. از محققین عرفاست. در عرفان نظری محیی الدینی ید طولا داشته است. كتاب تمهید القواعد وی كه اكنون در دست است و چاپ شده است دلیل تبحّر او در عرفان است و مورد استفاده و استناد محققین بعد از وی است.

ج. محمّد بن حمزه ی فنّاری رومی. از علمای كشور عثمانی است. مردی جامع بوده است و كتب زیاد تألیف كرده است. شهرت او به عرفان به واسطه ی كتاب مصباح الانس وی است كه شرح كتاب مفتاح الغیب صدرالدین قونوی است.

شرح كردن كتب محیی الدین عربی و یا صدرالدین قونوی كار هركسی نیست.

فنّاری این كار را كرده است و محققین عرفان كه پس از وی آمده اند ارزش این شرح را تأیید كرده اند.

این كتاب در تهران با چاپ سنگی با حواشی مرحوم آقامیرزا هاشم رشتی از عرفای محقق صدساله ی اخیر چاپ شده است. متأسفانه به علت بدی چاپ، مقداری از حواشی مرحوم آقامیرزا هاشم غیر مَقرُوّ [1]است.

د. شمس الدین محمّد لاهیجی نوربخشی شارح گلشن راز محمود شبستری. معاصر میرصدرالدین دشتكی و علاّمه ی دوانی بوده و در شیراز می زیسته است و مطابق آنچه قاضی نور اللّه در مجالس المؤمنین نوشته است صدرالدین دشتكی و علاّمه ی دوانی- كه هر دو از حكمای برجسته ی عصر خود بودند- نهایت احترام و تجلیل از وی می كرده اند.

وی مرید سید محمّد نوربخش بوده و سید محمّد نوربخش شاگرد ابن فَهْد حلّی بوده كه ذكرش در تاریخچه ی فقها خواهد آمد. لاهیجی در شرح گلشن راز صفحه ی 698 سلسله ی فقر خود را كه از سید محمّد نوربخش شروع و به معروف كرخی می رسد و سپس به حضرت امام رضا علیه السلام و ائمه ی پیشین تا حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم منتهی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 65
می شود، ذكر می كند و نام این سلسله را «سلسلة الذهب» می نهد.

شهرت بیشتر لاهیجی به واسطه ی همان شرح گلشن راز است كه از متون عالی عرفان به شمار می رود. لاهیجی به طوری كه در مقدمه ی كتابش می نویسد در سال 877 آغاز به تألیف كرده است. تاریخ دقیق وفاتش معلوم نیست، ظاهراً قبل از سال 900 بوده است.

هـ. نورالدین عبدالرحمن جامی. عرب نژاد است و نسب به محمّد بن حسن شیبانی فقیه معروف قرن دوم هجری می برد. جامی شاعری توانا بوده است. او را آخرین شاعر بزرگ عرفانی زبان فارسی می دانند.

در ابتدا «دشتی» تخلّص می كرده است، ولی چون در ولایت جام از توابع مشهد متولد شده و مرید احمد جامی (ژنده پیل) هم بوده است، تغییر تخلّص داده و به «جامی» متخلّص شده است. می گوید:

مولدم جام و رشحه ی قلمم
جرعه ی جام شیخ الاسلامی است [2]
زین سبب در جریده ی اشعار
به دو معنی تخلّصم جامی است
جامی در رشته های مختلف: نحو، صرف، فقه، اصول، منطق، فلسفه، عرفان تحصیلات عالی داشته و كتب زیاد تألیف كرده است. از آن جمله است شرح فصوص الحكم محیی الدین، شرح لمعات فخرالدین عراقی، شرح تائیه ابن فارض، شرح قصیده ی بُرده در مدح حضرت رسول صلی الله علیه و آله، شرح قصیده ی میمیّه فرزدق در مدح حضرت علی بن الحسین علیه السلام، لوایح ، بهارستان كه به روش گلستان سعدی است، نفحات الانس در شرح احوال عرفا.

جامی مرید طریقتی بهاء الدین نقشبند مؤسس طریقه ی نقشبندیه است. ولی همچنان كه محمّد لاهیجی با اینكه مرید طریقتی سید محمّد نوربخش بوده است شخصیت فرهنگی تاریخی اش بیش از اوست، جامی نیز با اینكه از اتباع بهاء الدین نقشبند شمرده می شود، شخصیت فرهنگی و تاریخی اش به درجاتی بیش از بهاء الدین نقشبند است. لهذا ما كه در این تاریخچه ی مختصر نظر به جنبه ی فرهنگی عرفان داریم نه جنبه ی طریقتی آن، محمّد لاهیجی و عبدالرحمن جامی را اختصاص به ذكر دادیم. جامی در سال 898 در 81 سالگی درگذشته است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 66
این بود تاریخچه ی مختصر عرفان از آغاز تا پایان قرن نهم. از این به بعد، به نظر ما عرفان شكل و وضع دیگری پیدا می كند. تا این تاریخ شخصیتهای علمی و فرهنگی عرفانی همه جزء سلاسل رسمی تصوف اند و اقطاب صوفیه شخصیتهای بزرگ فرهنگی عرفان محسوب می شوند و آثار بزرگ عرفانی از آنهاست. از این به بعد شكل و وضع دیگری پیدا می شود.

اولاً دیگر اقطاب متصوفه- همه یا غالباً- آن برجستگی علمی و فرهنگی كه پیشینیان داشته اند ندارند. شاید بشود گفت كه تصوف رسمی از این به بعد بیشتر غرق آداب و ظواهر و احیاناً بدعتهایی كه ایجاد كرده است می شود.

ثانیاً عده ای كه داخل در هیچ یك از سلاسل تصوف نیستند، در عرفان نظری محیی الدینی متخصص می شوند كه در میان متصوفه ی رسمی نظیر آنها پیدا نمی شود.

مثلاً صدرالمتألهین شیرازی متوفّی در سال 1050 و شاگردش فیض كاشانی متوفّی در 1091 و شاگرد شاگردش قاضی سعید قمی متوفّی در 1103 آگاهی شان از عرفان نظری محیی الدینی بیش از اقطاب زمان خودشان بوده است، با اینكه جزء هیچ یك از سلاسل تصوف نبوده اند. این جریان تا زمان ما ادامه داشته است. مثلاً مرحوم آقا محمّد رضا حكیم قمشه ای و مرحوم آقا میرزا هاشم رشتی از علما و حكمای صدساله ی اخیر، متخصص در عرفان نظری اند بدون آنكه خود عملاً جزء سلاسل متصوفه باشند.

به طور كلی از زمان محیی الدین و صدرالدین قونوی كه عرفان نظری پایه گذاری شد و عرفان شكل فلسفی به خود گرفت، بذر این جریان پاشیده شد.

مثلاً محمّد بن حمزه ی فنّاری سابق الذكر شاید از این گروه باشد. ولی از قرن دهم به بعد این وضع یعنی پدید آمدن قشری متخصص در عرفان نظری كه یا اصلاً اهل عرفان عملی و سیر و سلوك نبوده اند و یا اگر بوده اند- و غالباً كم و بیش بوده اند- از سلاسل صوفیه ی رسمی بركنار بوده اند، كاملاً مشخص است.

ثالثاً از قرن دهم به بعد، ما در جهان شیعه به افراد و گروههایی برمی خوریم كه اهل سیر و سلوك و عرفان عملی بوده اند و مقامات عرفانی را به بهترین وجه طی كرده اند بدون آنكه در یكی از سلاسل رسمی عرفان و تصوف وارد باشند و بلكه اعتنایی به آنها نداشته و آنها را كلاً یا بعضاً تخطئه می كرده اند. از خصوصیات این گروه كه ضمناً اهل فقاهت هم بوده اند، وفاق و انطباق كامل میان آداب سلوك و آداب فقه است. این جریان نیز تاریخچه ای دارد كه فعلاً مجال آن نیست.
[1] [غیر مقروّ یعنی ناخوانا]
[2] احمد جامی «شیخ الاسلام» لقب داشته است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است