هُوَ اَلَّذِی بَعَثَ فِی اَلْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ
اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ [1].
هر صاحب مكتبی كه مكتبی برای بشریت آورده است، نظریه ای درباره ی كمال انسان
و یا انسان كامل دارد. در آن چیزی كه به نام «اخلاق» نامیده می شود
[2]گفته
می شود اگر انسان دارای آن خصلتها باشد، به مقام عالی انسانیت نائل شده است و
این خود تعبیر دیگری از انسان والا، انسان برتر یا انسان كامل است
[2] می گویند «اخلاق» فن است، نه علم؛ یعنی مربوط است به آنچه «باید» ، نه به آنچه «هست» ؛ یعنی
مجموع آن خصلتها كه انسان باید و بهتر است آنچنان باشد.