در
کتابخانه
بازدید : 488517تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Collapse نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث ما در جلسه ی گذشته درباره ی سكه ی عرفان یعنی انسان كامل در سكه ی عرفانی بود.

انسان كامل مكتب عرفان، حتی انسان كامل عرفان اسلامی كه با عرفانهای دیگر خیلی متفاوت است و زمینه های اسلامی در آن خیلی زیاد است و «انسان كامل» بسیاری از عرفا را می شود گفت كه خیلی به انسان كامل اسلام نزدیك است، در عین حال به نظر ما قابل نقد است. من اعتراف دارم كه مكتب عرفان از تمام مكتبهای قدیم و جدید، در باب انسان كامل غنی تر است؛ نه قدیمیها توانسته اند به پایه ی اینها برسند و نه امروزیها؛ ولی چنانكه عرض كردم مكتبی غیرقابل نقد نیست.

در جلسه ی گذشته سه نقد [1]بر انسان كامل عرفانی ذكر كردیم. یكی این بود كه گفتیم عرفا بیش از اندازه عقل را تحقیر كرده اند و گاهی- نه خیلی- تا حد بی اعتبار بودن عقل هم جلو رفته اند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 214
در اینكه مقام عشق را از مقام عقل بالاتر برده اند، شكی نیست. به قول حافظ:

«جناب عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است» . ولی در مرحله ی تحقیر عقل گاهی تا حد افراط هم جلو رفته اند؛ یعنی اساساً تفكر و تعقل و منطق و استدلال و برهان را سخت بی اعتبار معرفی كرده اند، تا آنجا كه آن را «حجاب اكبر» هم نامیده اند و گاهی در حیرت فرو رفته اند اگر دیده اند حكیمی به جایی رسیده است.

در این زمینه داستان معروفی است كه در كتابها نوشته اند. بوعلی سینا، این حكیم بسیار بزرگ مشّائی و عقلی و خشك، با یك عارف بسیار مهم و بزرگ یعنی ابوسعید ابوالخیر معاصر بوده است [2]. بوعلی در همان مولَدش یعنی نواحی ماوراء النهر و بلخ و بخارا بود ولی بعد، از ترس سلطان محمود مجبور شد فرار كند، چون سلطان محمود می خواست او را به درگاه خود ببرد و بوعلی نمی خواست برود.

بوعلی به نیشابور آمد و در آنجا با ابوسعید ابوالخیر ملاقات كرد. نوشته اند ایندو سه شبانه روز با یكدیگر خلوت كردند و حرفهایشان را با یكدیگر می زدند و جز برای نماز جماعت بیرون نمی آمدند. بعد كه از هم جدا شدند، از بوعلی پرسیدند:

بوسعید را چگونه دیدی؟ گفت: آنچه ما می دانیم او می بیند. از بوسعید پرسیدند:

بوعلی را چگونه دیدی؟ گفت: هرجا كه ما رفتیم، این كور با عصای خودش دنبال ما آمد.

عرفا بیش از اندازه عقل را تحقیر كرده اند. حرف من این است: ما اگر منطق قرآن را در یك طرف و منطق عرفان را در باب عقل در طرف دیگر بگذاریم، اینها با یكدیگر خوب نمی خوانند. قرآن خیلی بیشتر از عرفان برای عقل احترام و ارزش قائل است و روی عقل و تفكر و حتی استدلالهای خالص عقلی تكیه كرده است.

تمام عرفا اعم از شیعه و سنی سلسله ی خود را منتهی به علی علیه السلام می كنند [3] حتی در میان متعصب ترین سنیها، آخر سلسله ی عرفان منتهی به علی علیه السلام می شود.

می گویند در این شصت هفتاد سلسله ای كه دارند، فقط یك سلسله هستند كه خود را منتهی به ابوبكر می كنند؛ بقیه، همه خود را به علی علیه السلام منتهی می كنند. علی علیه السلام كه عرفا او را قطب العارفین می دانند، در نهج البلاغه آن مخّ عرفان- كه به قول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 215
ابن ابی الحدید گاهی آنچه را كه عرفا در همه ی كتابها گفته اند در چهار سطر بیان كرده است- یك جا آنچنان فیلسوف می شود و استدلالات عقلیِ فیلسوفانه می كند كه هیچ فیلسوفی به گَردَش نمی رسد؛ یعنی علی علیه السلام هرگز عقل را تحقیر نمی كند.

بنابراین، انسان كامل اسلام با انسان كامل عرفان در این جهت فرق می كند. عقل در انسان كامل اسلام رشد و نمو كرده و در كمال احترام است، در صورتی كه در انسان كامل عرفان، عقل تحقیر می شود. مسئله ی دیگر «جامعه گرایی» بود كه این را هم در جلسه ی گذشته عرض كردم [4].
[1] این نقدها مال من نیست. من با معیار اسلام دارم نقد می كنم. در واقع اسلام است كه دارد نقد می كند.
[2] بوعلی سینا در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم می زیسته و وفاتش در سال 428 بوده است.
[3] حال، من به راست یا دروغ بودن این حرف كاری ندارم.
[4] اگر لازم شد، توضیح بیشتری می دهم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است