در
کتابخانه
بازدید : 601427تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Expand آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Collapse بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
Collapse فرق فكر و عقیده و اشتباه اعلامیه جهانی حقوق بشرفرق فكر و عقیده و اشتباه اعلامیه جهانی حقوق بشر
Expand اسلام و آزادی تفكراسلام و آزادی تفكر
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گذشته از اینها، در اسلام اصلی است راجع به اصول دین كه وجه امتیاز ما و هر مذهب دیگری- مخصوصا مسیحیت- همین است. اسلام می گوید اصول عقاید را جز از طریق تفكر و اجتهاد فكری نمی پذیرم. یعنی جنابعالی باید موحد باشی، خداشناس باشی؛ اما چرا خداشناس باشم، به چه دلیل؟ می گوید دلیلش را خودت باید بفهمی، این یك مسئله علمی است، یك مسئله فكری و عقلی است. همین طور كه به یك دانش آموز می گویند این مسئله حساب را خودت باید بروی حل كنی، من حل كنم به دردت نمی خورد، آنوقت به دردت می خورد كه این مسئله را خودت حل كنی، اسلام صریح می گوید: لا اِلهَ اِلَّا اللّه یك مسئله است، این مسئله را تو باید با فكر خودت حل كنی؛ این كه من به لا اِلهَ اِلَّا اللّه اعتقاد داشته باشم و آن را درك كنم برای تو كافی نیست، خودت باید این مسئله را طرح كنی و خودت هم باید آن را حل كنی.
ركن دوم اسلام چیست؟ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه. اسلام می گوید این هم مسئله دیگری است كه باز تو باید مثل یك دانش آموز حلش كنی، یعنی فكر كنی و آن را حل نمایی. معاد چطور؟ معاد را هم تو باید مثل یك مسئله حل كنی، باید فكر كنی، باید معتقد باشی؛ و همچنین سایر مسائل. گو این كه حل كردن این دو مسئله [یعنی توحید و نبوت ] به حل سایر مسائل كمك می كند ولی به هر حال از نظر اسلام اصول عقاید، اجتهادی است نه تقلیدی، یعنی هر كسی با فكر خودش باید آن را حل كند.
پس این ادلِ ّ دلیل بر این است كه از نظر اسلام نه تنها فكر كردن در اصول دین جایز و آزاد است یعنی مانعی ندارد، بلكه اصلا فكر كردن در اصول دین در حدود معینی كه لااقل بفهمی خدایی داری و آن خدا یكی است، پیغمبرانی داری، قرآن از جانب خدا نازل شده است، پیغمبر از جانب خداست، عقلاً بر تو واجب است؛ اگر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 371
فكر نكرده اینها را بگویی من از تو نمی پذیرم.
از همین جا تفاوت اسلام و مسیحیت بالخصوص و حتی سایر ادیان روشن می شود. در مسیحیت، درست مطلب برعكس است؛ یعنی اصول دین مسیحی، ماورای عقل و فكر شناخته شده است. اصطلاحی هم خودشان وضع كردند كه «اینجا قلمرو ایمان است نه قلمرو عقل» یعنی برای ایمان یك منطقه قائل شدند و برای عقل و فكر منطقه دیگری. گفتند: حساب عقل و فكر كردن یك حساب است، حساب ایمان و تسلیم شدن حساب دیگری است؛ تو می خواهی فكر كنی، در قلمرو ایمان حق فكر كردن نداری، قلمرو ایمان فقط قلمرو تسلیم است، در این جا حق فكر كردن نیست. ببینید تفاوت ره از كجاست تا به كجا؟ یكی اصول دین خودش را منطقه ممنوعه برای عقل و فكر اعلام می كند و دیگری نه تنها منطقه ممنوعه اعلام نمی كند، بلكه منطقه لازم الورود اعلام می كند كه عقل باید در این منطقه وارد شود، اگر وارد نشود من چیزی را نمی پذیرم. این، معنی آزادی تفكر است.
بنابراین اگر كسی واقعا در این مسائل فكر كند، آیا از نظر اسلام حق دارد؟ مسلّم حق دارد، بلكه لازم است فكر كند. آیا اگر كسی واقعا به فكرش از نظر منطقی یك چیزی می رسد در باب خدا، در باب قیامت، در باب نبوت، فكر می كند و یك اشكال به ذهنش می رسد، حق دارد این اشكال را به دیگران بگوید كه برای من در این مسئله شبهه ای پیدا شده است، بیایید این شبهه را برای من حل كنید؟ البته آزاد است. اشكالش باید حل شود. سؤال كردن در مسائل اصول دین، امر واجب و لازمی است. از پیغمبر اكرم سؤال می كردند، از علی علیه السلام سؤال می كردند، از سایر ائمه اطهار سؤال می كردند، زیاد هم سؤال می كردند و آنها هم جواب می دادند. این كتابهای احتجاجاتی كه ما داریم (و غیر آنها) نشان می دهد در زمینه اصول دین در اسلام چقدر حق آزادی بیان و حق آزادی سؤال داده شده است. تا وقتی كه انسان روحش روح تحقیق و كاوش است و انگیزه اش واقعا تحقیق و كاوش و فكر كردن است، اسلام می گوید بیا فكر كن، هر چه بیشتر فكر و سؤال كنی، هر چه بیشتر برایت شك پیدا شود، در نهایت امر بیشتر به حقیقت می رسی، بیشتر به واقعیت می رسی.

این مسئله را ما مسئله فكر می نامیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 372
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است