د. اصلاحات جزئی و تدریجی به هیچ وجه محكوم نیست، زیرا نه عامل اصلی
حركت، تضادهاست و نه تاریخ راه خود را جبراً از میان اضداد به صورت انقلاب
اضداد به یكدیگر طی می كند تا اصلاحات جزئی و تدریجی مانع انفجار گردد و
جلو حركت تكاملی تاریخ را بگیرد. عامل اصلی حركت تاریخ، فطرت تكامل جو و
قناعت ناپذیر انسان است كه به هر مرحله ای برسد مرحله ی بالاتر را آرزو و جستجو
می كند. تضادها- آنهم نه به صورت دیالكتیكی- آهنگ حركت را تندتر و سریعتر
می كند.
اصلاحات جزئی و آرام آرام به نوبه ی خود كمك به مبارزه ی انسان حق جو و
حق طلب با انسان منحط است و آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند
می نماید. و بر عكس، فسادها، تباهیها، فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است
و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كند می نماید. بنا بر این بینش- بر خلاف
بینش ابزاری- آنچه باید رخ دهد از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخ درخت است نه
از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هرچه بهتر از نظر آبیاری و غیره مراقبت
گردد و هرچه بیشتر با آفاتش مبارزه شود میوه ی بهتر و سالمتر و احیاناً زودتر تحویل
می دهد.