تكیه ی قرآن بر تأثیر تعیین كننده ی عوامل اخلاقی موجب شده كه تاریخ را به صورت
یك منبع آموزشی مفید درآورد.
اگر وقایع تاریخی یك سلسله حوادث تصادفی و اتفاقی باشد و هیچ چیز
شرط هیچ چیز نباشد، تاریخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت؛ یك سرگرمی می تواند
باشد و غذای خیال؛ جنبه ی آموزندگی نخواهد داشت.
و اگر تاریخ ضابطه و قاعده داشته باشد ولی اراده ی انسانی نقشی نداشته باشد،
تاریخ از جنبه ی نظری آموزنده است نه از جنبه ی عملی. بنا بر این فرض، آموزش تاریخ
نظیر آموزش حوادث دورترین كهكشانهاست كه انسان در عین اطلاع كامل،
كوچك ترین نقشی در تغییر و هدایت و تعیین جهت آنها نمی تواند داشته باشد.
و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نیز نقش مؤثر داشته باشد و عامل
تعیین كننده را زور یا زر بدانیم، تاریخ آموزنده است اما آموزنده ی بدی؛ همچنین
است اگر علم را به عنوان یك وسیله ی زور و قدرت، عامل تعیین كننده بدانیم.
اما اگر تاریخ را دارای قاعده و ضابطه، و اراده ی انسان را مؤثر در تحولات
تاریخ، و نقش اصیل و نهایی را در سعادت و كمال جامعه برای ارزشهای اخلاقی و
انسانی بدانیم، آن وقت است كه تاریخ، هم آموزنده است و هم مفید. قرآن با چنین
دیدی به تاریخ نگاه می كند.
در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه ی «ملأ» و «مترفین» و «مستكبرین» و
نقش حق طلبانه ی «مستضعفین» تصریح شده است. در عین حال از نظر قرآن آن جهاد
مستمر پیشبرنده ای كه از فجر تاریخ وجود داشته و دارد، ماهیت معنوی و انسانی
دارد نه مادی و طبقاتی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 434