برداشت قشری از مردم از مهدویّت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است كه صرفاً
ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها و
اختناقها و حق كشی ها و تباهیها ناشی می شود؛ نوعی سامان یافتن است كه معلول
پریشان شدن است. آنگاه كه صلاح به نقطه ی صفر برسد، حق و حقیقت هیچ
طرفداری نداشته باشد، باطل یكه تاز میدان گردد، جز نیروی باطل نیرویی حكومت
نكند، فرد صالحی در جهان یافت نشود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای
نجات حقیقت- نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد- از آستین بیرون
می آید. علیهذا هر اصلاحی محكوم است، زیرا هر اصلاح یك نقطه ی روشن است؛ تا
در صحنه ی اجتماع نقطه ی روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود. بر عكس، هر گناه
و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق كشی، هر پلیدی ای به حكم اینكه مقدمه ی
صلاح كلی است و انفجار را قریب الوقوع می كند رواست، زیرا «اَلْغایاتُ تُبَرِّرُ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 437
الْمَبادی» (هدفها وسیله های نامشروع را مشروع می كنند) . پس بهترین كمك به
تسریع در ظهور و بهترین شكل انتظار، ترویج و اشاعه ی فساد است.
اینجاست كه گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و كامجویی است و هم
كمك به انقلاب مقدس نهایی. اینجاست كه این شعر مصداق واقعی خود را می یابد:
در دل دوست به هر حیله رهی باید كرد
طاعت از دست نیاید گنهی باید كرد
این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منكر با
نوعی بغض و عداوت می نگرند، زیرا آنان را از تأخیر اندازان ظهور و قیام مهدی
موعود (عجّل اللّه تعالی فرجه) می شمارند. برعكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند،
در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهكاران و عاملان فساد می نگرند،
زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می نمایند.