در
کتابخانه
بازدید : 93795تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در این كه معاش روحانیین بهتر است از چه راه تأمین شود چند نحو می توان نظر داد:
الف. عقیده ی بعضی این است كه روحانیت بودجه ی مخصوص نمی خواهد، افراد روحانی باید مانند سایر طبقات مردم كار و شغل و منبع درآمدی از برای خود داشته باشند، از دسترنج شخصی خود زندگی كنند، قسمتی از وقت خود را صرف تهیه ی امر معاش و قسمت دیگر را صرف شئون روحانی از تحصیل و تحقیق و تألیف و تدریس و افتاء و ارشاد و تبلیغ بنمایند.
این عده معتقدند كه روحانیت و شئون روحانیت در اسلام یك شغل و حرفه ی مخصوص نیست كه بشود برای او بودجه ی مخصوصی در نظر گرفت. هركس كه قادر است ضمن تأمین امر معاش خود عهده دار شئون روحانی بشود، حق دارد وارد بشود و اگر كسی می خواهد این شئون را به عهده بگیرد و آنگاه كَلّ بر اجتماع گردد بهتر این است كه از اول وارد چنین مجاهده ای نشود.
استدلال این عده این است كه در صدر اسلام یعنی زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 492
زمان ائمه ی اطهار علیهم السلام اشخاصی بودند كه همین وظایف را به عهده داشتند: حلال و حرام تعلیم می كردند، نصیحت و موعظه می كردند، در حوزه های درس شركت می كردند و خودشان حوزه ی درس داشتند. در عین حال هركدام از آنها شغل و حرفه ای برای زندگی داشتند. بسیاری از آنها با عنوان شغل و حرفه ی خود از قبیل تمّار، عطّار، بزّاز، خرّاز، طحّان، سمّان، حذّاء، وشّاء و غیره در كتب حدیث و فقه و تاریخ شناخته می شوند. هیچ دیده نشده كه رسول خدا یا ائمه ی اطهار یك یا چند نفر را دستور داده باشند از همه ی كارها دست بكشند و منحصراً به مشاغلی كه امروز مشاغل روحانی نامیده می شود از قبیل افتاء و تدریس و امامت جماعت و وعظ و تبلیغ و غیره بپردازند. این است نظر عده ای.
حقیقت این است كه اگر افرادی زندگی خود را از راه دیگر تأمین و با این حال متصدی شئون روحانی بشوند بسیار خوب است. همیشه افراد كمی از این قبیل بوده و هستند، اما نمی توان گفت همه ی افراد باید اینچنین باشند و در غیر این صورت وارد نشوند؛ زیرا با تغییراتی كه در وضع زندگی مردم نسبت به صدر اسلام پیدا شده و با توسعه ی روزافزون علوم و احتیاجات، ضرورت دارد گروهی همه ی عمر ممحّض باشند برای تحصیل و اداره ی شئون دینی مردم، و ناچار بودجه ی مخصوصی لازم است كه با طرز صحیحی در این راه مصرف شود.
در صدر اسلام احتیاج اینقدر نبوده، عقده ها و شبهه ها و همچنین معاندین و دشمنان اسلام اینقدر نبوده اند. ضرورت دارد همیشه گروهی ممحّض برای دفاع از اسلام و جوابگویی به احتیاجات دینی مردم بوده باشند. آری، انصاف این است كه برخی شئون روحانی كه فعلاً معمول است از قبیل امامت جماعت، نه یك شأن مخصوص روحانی است و نه كسی حق دارد آن را بهانه قرار داده و دست از هر كار و شغل و خدمتی بكشد و در انتظار موقع نماز بماند و مسجدی برود و برگردد و زینت مجالس ختم باشد و اینها را شغل شاغل خود قرار دهد و عمری كَلّ بر اجتماع بوده باشد.
به هرحال این جمود فكری است كه صرفاً به حكم این كه یك چیزی در صدر اسلام نبوده اكنون هم كه احتیاج و ضرورت ایجاب می كند نباشد.
ب. فرض دیگر این است كه روحانیت بودجه ی مخصوص خود را از اوقاف و صدقات جاریه استفاده كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 493
شاید همه ی دستگاههای روحانی جهان- غیر از شیعه- بودجه شان منحصراً از راه موقوفات و صدقات جاریه باشد.
در اكثر شهرستانهای ایران، مدارس علوم دینی ساخته شده و املاك زیاد با عایدات سرشار وقف آن مدارس شده. در گذشته موقوفات آن مدارس در تهران و اصفهان و مشهد و تبریز و شیراز و سایر شهرستانها كمك بزرگی به تحصیل علوم دینیه بوده است.
اما متأسفانه فعلاً به عللی كه نمی توان شرح داد بسیاری از این موقوفات به صورت ملك شخصی درآمده و بعضی دیگر كه به نام وقف باقی است در اختیار روحانی نمایانی است كه به نفع دستگاههایی علیه مصالح عالیه ی اسلام و مسلمین فعالیت می كنند، و بعضی هم در اختیار اوقاف است و به شكل دیگری تضییع می گردد. فقط موارد كمی باقی مانده كه به مصرف حقیقی و شرعی می رسد.
موقوفاتی كه ممكن است یا لازم است در اختیار سازمان روحانیت قرار بگیرد منحصر به موقوفات مدارس نیست، قلمها و رقمهای درشت تری هست كه شرعاً جایز یا لازم است در اختیار سازمان روحانیت قرار بگیرد. تاكنون بارها این مسئله بین مقامات عالی روحانی و مقامات دولتی مطرح شده كه این بودجه در اختیار سازمان روحانیت قرار بگیرد، ولی به عللی كه بر ما مجهول است به نتیجه نرسیده است.
اگر وضع اوقاف سر و صورتی پیدا كند و سازمان معقول و منظمی پیدا نماید نه تنها بودجه ی عادی روحانیت را تأمین خواهد كرد، بلكه به طور كلی كمك بزرگی به دین و فرهنگ و تربیت و اخلاق عمومی خواهد بود، و اما اگر به شكلی باشد كه هست مایه ی بزرگی است برای فاسدپروری و تقویت افرادی كه عملاً همیشه مانع هر اصلاح و سدّ راه پیشرفت جامعه ی اسلامی می باشند.
ج. فرض و صورت دیگر، استفاده از سهم امام علیه السلام است. از ادیان دیگر اطلاعی ندارم كه آیا در متن آن ادیان، قانونی مالی وضع شده كه با زندگی روحانیین و اداره ی سازمان رهبری دینی آنها قابل انطباق باشد یا نه. اما در اسلام طبق نظر شیعه از آیه ی مباركه ی خمس چنین قانونی استفاده می شود.
خمس تعلق می گیرد به غنائم جنگی و معادن و عواید خالص سالانه و بعضی چیزهای دیگر كه یك پنجم آنها را هركسی باید بعد از وضع هزینه ی شخصی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 494
اختیار دستگاه امامت و رهبری دینی قرار دهد.
نیمی از خمس، سهم امام نامیده می شود كه به حسب نظر فقهای شیعه مصرفش حفظ و ابقای دین است.
در حال حاضر یگانه بودجه ای كه عملاً سازمان روحانیت ما را می چرخاند و نظام روحانی ما روی آن بنا شده و روحانیت ما طرز و سبك سازمانی خود را از آن دریافته و تأثیر زیادی در همه ی شئون دینی ما دارد «سهم امام» است.
روحانیین و مجتهدین برای وصول این بودجه كه نوعی مالیات است هیچ گونه الزام و اجباری به وجود نمی آورند. این خود مردم مؤمن مسلمان اند كه با كمال رضایت و طیب خاطر، به روحانیینی كه مورد اعتماد و اطمینانشان هست مراجعه می كنند و این مالیات شرعی را می پردازند. روحانیین سازمان ممیّزی برای این مالیات ندارند؛ خود مردم به حكم وجدان و ایمان، وجوهی كه به مالشان تعلق می گیرد- چه كم و چه زیاد- از رقمهای كوچك گرفته تا رقمهای صدهزار تومانی و چندصد هزار تومانی می پردازند.
امتیاز روحی سهم امام بر بودجه ی اوقاف، ضمیمه شدن عواطف و تواضع و اظهار ارادت پرداخت كنندگان است.
توجه سهم امام از طرف عامه ی مردم به كسی، تابع تشخیص و حسن ظنّ آنهاست. و اما این كه طرف واقعاً صلاحیت دارد یا ندارد تابع این است كه عامه ی مردم تا چه اندازه در تشخیص خود اشتباه نكرده باشند و عواملی غیر از صلاحیت واقعی طرف دخالت نكرده باشند. به هرحال برنده ی نهایی، سهم امام است. یك سلسله ی علل و معلولی منظم بین معرفی شدن كسی و سپس حسن ظنّ مردم و بعد رسیدن سهم امام و آنگاه در دست گرفتن زعامت و ریاست برقرار است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است