آزادی چیست و بشر چرا احتیاج به آزادی دارد؟ این مطلب چندان احتیاجی به
توضیح ندارد. آزادی یعنی اینكه انسان رها باشد از قید و بندهایی كه جلو رشد و
تكامل و فعالیتهای او به سوی كمال را می گیرد. به جز جمادات كه احتیاجی به
آزادی ندارند- یعنی یك جماد، یك معدن، یك طلا در آن اعماق زمین و در زیر
فشارها هم كه باشد تكوّن پیدا می كند- جاندار اعم از گیاه و حیوان و انسان احتیاج
به آزادی و فضای باز دارد و اینكه مانعی برای رشد و فعالیتش نباشد. جماد چون
رشد و تكامل ندارد احتیاجی به آزادی ندارد و نبات و حیوان و انسان- چه از جنبه ی
فردی و چه از جنبه ی اجتماعی- چون یك موجود متكامل و بالنده و مترقی و رو به
سوی كمال است احتیاج دارد كه در مقابلش مانعها و سدهایی وجود نداشته باشد تا
بتواند راه خودش را طی كند؛ با یك تفاوت میان انسان و میان گیاه و حیوان. گیاه و
حیوان احتیاج به آزادی دارند یعنی نباید مانعی در خارج وجود داشته باشد و
عدم المانع- به قول طلبه ها كافی است. یك گل در یك گلدان و یا در یك باغچه
باید مانعی در كنارش و در هرجا نباشد برای اینكه او رشد كند، ریشه بدواند و شاخ
و برگ پیدا كند. حیوان هم چنین است. ولی انسان به آن جهت كه موجودی مسئول و
مختار و آزاد است و موجودی است كه سرنوشتش به خودش واگذار شده است
(اِنّا
هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفوراً) [1] آنچه كه خلقت و طبیعت، رایگان در اختیار
گیاه و حیوان می گذارد انسان خود باید آن را كسب كند و به وجود بیاورد. انسان
خودش باید آزادیخواه باشد اما آزادیخواهی در گیاه و حیوان معنی ندارد.
آزادیخواهی انسان به این معناست: باید اولاً در انسان یك روحی از عصیان و تمرّد
و پرخاشگری باشد تا با موانع بجنگد و مبارزه كند. آیا همین كافی است؟ نه، اگر
روح انسان تنها پرخاشگر و جنگنده و عاصی و متمرد باشد و غیر از این چیز دیگر
نباشد او یك موجود هرج و مرج طلب خواهد بود. یك چیز دیگر هم باید به او
ضمیمه بشود: تسلیم، انقیاد و انضباط، كه ضد عصیان و تمرّد و پرخاشگری است.
یعنی انسان در آنِ واحد، هم باید موجودی باشد پرخاشگر و عاصی و كافر-
مخصوصاً می گویم كافر چون تعبیر قرآن است- و در همان حال باید موجودی باشد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 169
مسلم و مُسَلِّم و مُنقاد و اهل انضباط.