باید ببینیم ریشه ی بردگی و اسارت اجتماعی چیست؟ اسارت اجتماعی همیشه دو
ریشه دارد. یك ریشه در وجود آن كسی است كه سلب كننده ی آزادی است و اسارت
را به وجود می آورد، و ریشه ی دیگرش در وجود آن كسی است كه تن به ذلت و
اسارت می دهد. اسلام با هردو عامل مبارزه كرده است. البته ریشه ی دیگری هم دارد
كه خود اجتماع و مقررات اجتماعی باشد یعنی تمركز قدرت و تمركز ثروت، كه با
این هم اسلام مبارزه كرده است. اما مبارزه ای كه اسلام با سودجویی ها می كند، از
نظر خود آن شخص سودجو- كه این از مختصات ادیان است و در غیر ادیان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 177
نیست- این است كه از درون خودش جلو سودجویی او را می گیرد. در دین، قدرت
توبه دادن نهفته است. در دین قدرت اینكه انسانی پیدا بشود و هستی خودش را در
خدمت اجتماع بگذارد نهفته است. و چقدر شما در دنیا می بینید افرادی را كه
امكاناتی پیدا كرده اند [و بعد ظلمهایی مرتكب شده اند] و بدون آنكه نیازی باشد كه
با زور پشت گردنشان بزنند، خودشان با یك نیروی معنوی و یك انگیزه ی روحی
خود را توبه می دهند؛ خودشان می آیند از راه كجی كه رفته اند برمی گردند.