در
کتابخانه
بازدید : 68598تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از همین جا ضمناً تعریف منافق معلوم می شود. مؤمنی داریم، كافری داریم و منافقی. مؤمن كسی است كه واقعاً از عمق دل خودش به حقیقت و اسلام ایمان دارد و اقرار و اعتراف هم دارد؛ در دل مؤمن است، در زبان و در عمل هم مؤمن است؛ در احساسات مؤمن است، در تظاهرات ظاهری هم مؤمن است؛ در عمل مؤمن است، در قول مؤمن است.
اما كافر كسی است كه مخالف است؛ در باطن مخالف است، در ظاهر هم مخالف است. می گوید من خدا را قبول ندارم. خدا را قبول ندارد و می گوید هم خدا را قبول ندارم. پیغمبر را قبول ندارد، می گوید هم پیغمبر را قبول ندارم. قرآن را قبول ندارد، می گوید قبول ندارم. صریح است. كافر است و یك كافر صریح، یعنی یك رو؛ یك رو بیشتر ندارد. ظاهرش همان را می گوید كه باطنش می گوید و باطنش همان را می گوید كه ظاهرش می گوید.
و اما منافق. منافق كسی است كه فكر و اندیشه اش یك جور می گوید زبانش جور دیگری، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یك جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد اما متظاهر به خداپرستی است؛ پیغمبر را قبول ندارد متظاهر به احترام به پیغمبر است؛ قرآن را قبول ندارد متظاهر به احترام به قرآن است؛ علی را قبول ندارد متظاهر به احترام به علی است؛ و همین طور همه ی مقدسات دین. پرده ای بر روی كفر خودش كشیده است. بنابراین نفاق یعنی كفرِ در زیر پرده، منافق یعنی كافری كه كفر خودش را در پشت پرده مخفی نگه داشته است. حدیثی در نهج البلاغه است. امیرالمؤمنین در نامه ای كه به محمد بن ابی بكر وقتی او را والی مصر كرده بودند نوشته اند می فرمایند:

من از پیغمبر اكرم این حدیث را شنیدم. پیغمبر نسبت به آینده ی امت اظهار نگرانی می كرد و می گفت من از منافقان نگرانم. پیغمبر از آینده ی امت خودش اظهار نگرانی می كرد ولی نه از ناحیه ی كافران، نه از ناحیه ی كسانی كه مسلمان نیستند و می گویند ما اسلام را قبول نداریم، بلكه از ناحیه ی كسانی كه اسلام را به ظاهر قبول كرده اند و در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 207
باطن قبول نكرده اند. عبارت حضرت این است كه پیغمبر می فرمود: اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِكاً من از مؤمنین بر امتم بیم ندارم، از مشركین هم بر امتم بیم ندارم اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ اما مؤمن، خدا به موجب همان ایمانش او را باز می دارد؛ یعنی ایمان مؤمن به او اجازه نمی دهد خطری برای اسلام به وجود بیاورد. وَ اَمَّا الْمُشْرِكُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشِرْكِهِ مشرك چون متظاهر به شرك خودش هست خدا او را به همین موجب می كوبد وَ لكِنّی اَخافُ عَلَیْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ [1] آن كه من از او بر شما نگرانم منافق است كه زبانش دانا و متظاهر است و به خیر و اسلام می چرخد، بلكه همه ی تظاهراتش تظاهرات اسلامی است اما دلش به سوی دیگر است.
از اینجا انسان می فهمد كه خطر منافق و نفاق چقدر بزرگ است! وقتی قرآن را نگاه می كنیم می بینیم تكیه ی عظیمی دارد راجع به نفاق و منافق. آیاتش را جمع آوری نكرده ام ولی زیاد است. می بینیم پیغمبر اكرم هم می گوید من از كس دیگر حتی از مشركان و كافران بر امت خودم بیم ندارم ولی از منافقان، از مسلمانانی كه متظاهر به اسلامند ولی مدلّس و ریاكار و متظاهر و دكاندار هستند و باطن و عمق دلشان به اسلام ایمان نیاورده است، من از اینها بر دین خودم می ترسم.

[1] . نهج البلاغه، نامه ی 27.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است