یكی از موارد اختلاف این است كه اعضای پیكر، هر كدام محل ثابت و مقام معلومی
دارند، تغییر محل و مقام و پست و شغل نمی دهند، اما افراد اجتماع این طور نیستند.
مثلاً هر كدام از چشم و گوش و دست و پا یك عضوند و یك مقام ثابت دارند و یك
وظیفه دارند: چشم همیشه چشم است و گوش همیشه گوش، كار چشم همیشه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 246
دیدن است و كار گوش همیشه شنیدن، همچنین دست همیشه دست است و پا، پا.
امكان ندارد كه مثلاً گوش بتواند در اثر ابراز لیاقت، پست چشم را اشغال كند و چشم
به واسطه ی كوتاهی در انجام وظیفه تنزل مقام پیدا كند و در جای گوش قرار گیرد یا
دست، پا بشود و پا، دست. همچنین سایر اعضا و جوارح از قلب و مغز و ریه و كبد و
كلیه و معده و روده، هر كدام مقامی ثابت و غیر قابل تغییر دارند و هر كدام فقط برای
یك وظیفه ساخته شده اند نه بیشتر، و جز آن یك وظیفه وظیفه ی دیگر از آنها ساخته
نیست.
اعضای پیكر اجتماع چطور؟ آیا افراد هم مثل اعضا وجوارحند؟ هر فردی و
هر دسته ای فقط و فقط یك مقام ثابت دارند در اجتماع؟ فقط برای یك كار ساخته
شده اند و بیش از یك كار و یك وظیفه از آنها ساخته نیست؟ و همان طوری كه
وظیفه ی چشم و وظیفه ی گوش و وظیفه ی دست و پا و قلب و مغز و ریه و كلیه و كبد
معلوم و مشخص است، وظایف افراد و اصناف هم مشخص است؟ افراد هر صنفی
باید به شغل معین مربوط به همان صنف بپردازند و نمی توانند یا حق ندارند وارد
صنف دیگر و شغل دیگر بشوند؟ یا این طور نیست؟
واضح است كه این طور نیست، زیرا اعضا و جوارح هیچ كدام از خود عقل و
اراده ای و تشخیص و استقلال و اختیار و انتخاب و سلیقه ی مخصوصی ندارند، مسخَّر
آن روحی هستند كه بر پیكر حكمفرماست، مظهر تامّ و تمام
لایَعْصونَ اللّهَ ما اَمَرَهُمْ [1]
هستند. اما افراد نسبت به اجتماع این طور نیستند. درست است كه اجتماع هم روح
و حیاتی دارد ولی روح اجتماعی این اندازه بر اعضای پیكر خود یعنی افراد، تسلط
و سیطره ندارد؛ افراد نیز آن اندازه مسخَّر روح اجتماع نیستند.