در
کتابخانه
بازدید : 34022تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ی سوم كه مسئله ی مهمی است این است: چه رازی در كار است كه در زندگی اجتماعی بشر، این موجود اشرف مخلوقات، همیشه تضاد، كشمكش، تصادم و تنازع به صورتهای مختلف- یك شكلش جنگ و خونریزی است- وجود داشته است و وجود دارد؟ آیا روزی هست كه در هیچ جای دنیا كشمكش و حتی جنگ و خونریزی وجود نداشته باشد؟ نه. در قدیم هر منطقه ای فقط از خودش آگاه بود، از منطقه ی دیگر آگاه نبود، اگر هم آگاه می شد بعد از مدتها بود. مثلاً اگر در مصر جنگی رخ می داد اصلاً مردم ایران اطلاع پیدا نمی كردند. ممكن بود صدها هزار نفر كشته بشوند و اینها تا آخر عمر اطلاع پیدا نكنند. اندلس اسلامی را مسیحیها با آن وضع بسیار فجیع تصرف كردند و آنچنان مسلمین را قتل عام كردند و بر ولیّ النعم های خودشان- چون هرچه داشتند از مسلمین داشتند- جنایت كردند كه گوستاو لوبون فرانسویِ مسیحی به حسب منطقه (نمی دانم به حسب اعتقاد هم مسیحی بوده یا نه) می گوید چنین جنایتی در دنیا بی نظیر است، یعنی جنایت مغول در مشرق زمین نسبت به جنایت مسیحیها در اندلس چیزی نیست؛ و واقعاً هم این جور است. با یك قساوتی قتل عام كردند كه انسان حیرت می كند كه آیا بشر هم اینقدر قسیّ القلب می شود؟ ! آنها مسلمان بودند، شرق عالم اسلامی و ایران خود ما هم مسلمان بود.

تقریباً با عهد تیموریها و قبل از صفویه مطابق می شود. اصلاً در تواریخ مشرق زمین اسلامی منعكس نیست كه چنین حادثه ای رخ داده است. خبردار نشدند، چون وسائل ارتباط نبود. حال غفلت و در خواب بودن یك مسئله است، وسیله ی ارتباط نبودن مسئله ی دیگری است. آنهایی كه در جاهای دیگر دنیا زندگی می كردند می گفتند دنیا در امن و امان است. ولی امروز وسائل ارتباط جمعی لااقل این آگاهی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 269
را به انسانها می دهد كه یك روز نیست خونریزیهای فجیع در میان افراد بشر رخ ندهد و چند كانون جنگ در دنیا وجود نداشته باشد. این كشمكشها همیشه در میان افراد بشر وجود داشته است.
قرآن می گوید كه خداوند وقتی خواست آدم را بیافریند و انسان را به روی زمین بیاورد آن را به اطلاع فرشتگان رساند (وَ اِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً) فرشتگان همین موضوع تضاد و تنازع را كه جزء اصول زندگی بشر است مطرح كردند. (حال این را در سرشت انسان دیدند و گفتند یا چون قبلاً انسانهای دیگر در روی زمین بودند و ملائكه از آنجا آگاه بودند گفتند. ) با تعجب، با سؤال و شاید با استنكار گفتند: اَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ خدایا ما چنین مخلوقی نیاز نداریم، فسادگر، آشوبگر، خونریز؛ خون چه كسی را می ریزد؟ خون خودش را، خون ملائكه را كه نمی خواهد بریزد؛ یك موجودی كه بر وجود او جز تضاد و تنازع و كشمكش و خونریزی چیز دیگری حكومت نمی كند. وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ. خدایا اگر می خواهی مخلوقی بیافرینی مثل ما باید بیافرینی كه در میان ما نه جنگی نه تنازعی نه اختلافی نه بحثی و نه من و تویی در كار است، آرام، همه مان مشغول تسبیح و تقدیس تو هستیم. خدا چه جواب داد؟ تعبیر ساده ی جواب خدا به فرشتگان این است: شما عقلتان نمی رسد، شما یك چیزش را می بینید همه اش را نمی بینید؛ تضاد و تنازع و كشمكش و فساد و خونریزی اش را می بینید ولی یك چیز دیگر را كه باید ببینید نمی بینید. قالَ إنّی اَعْلَمُ ما لاتَعْلَمونَ [1]. بعد هم خدا با ایجاد یك آزمایش در مورد ابوالبشر، به ملائكه ثابت كرد كه همین موجود متنازع و متضاد و كشمكش گر و خونریز می تواند كارش به جایی برسد كه شما فرشتگان باید به پیشگاه او سجده كنید.
یكی از اصول زندگی بشر كه همیشه وجود داشته است [همین تنازع و تضاد بوده است ] و آیا خواهد رسید زمانی كه بشر به سطحی برسد كه دیگر تنازع و كشمكش و تضاد در میان افراد بشر وجود نداشته باشد؟ آیا چنین دوره ای هست یا نیست؟ آنهایی كه روی فلسفه ی تضاد به عنوان اساسی ترین فلسفه ها تكیه می كنند و آن را نیروی محرك جامعه ی بشری می دانند می گویند بشر از اشتراك آغاز كرده و به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 270
سطحی خواهد رسید كه تضادها بكلی از بین برود. حال آن وقتی كه دنیا می رسد- به قول آنها- به یك برابری اقتصادی و یك زندگی اشتراكی جمعی كه همه برابر می شوند آیا طبق فلسفه ی آنها این مرگ بشریت نیست؟ برای اینكه دیگر عامل تحرك گرفته شده. آنها می گویند كه عامل تحرك تضاد است. تضاد را كه بگیرند عامل تحرك نیست. عامل تحرك نباشد سكون است، و سكون در زندگی بشر به قول اینها یعنی مرگ.

[1] . بقره / 30.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است