در
کتابخانه
بازدید : 34024تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
به هر حال همیشه در زندگی بشر تضاد و تنازع و كشمكش وجود داشته است. تا اینجا حرف درستی است؛ مسلّم این طور است. ماهیت این تضاد چیست؟ این جنگ میان كی و كی است؟ میان چه گروههایی و چه گروههایی است؟ و آیا همه ی جنگها و تضادها كه در میان افراد بشر است از یك نوع است یا تضادها و جنگها انواعی دارد؟ مسئله ی مهم این است كه ماهیت این تضادها و جنگها چیست؟ جنگها بر سر چیست؟
گروهی می گویند همه ی جنگها بر سر منافع است، جز منافع چیز دیگری بر زندگی بشر حاكم نیست. غیر منافع هرچیز دیگر اگر عنوان بشود پرده ای است كه روی منافع كشیده شده است. روح تضادها و جنگها منافع است. یكی از شعرای عرب می گوید: «كُلُّ مَنْ فِی الْوُجودِ یَطْلُبُ صَیْداً» . . . [1] شما می بینید [بشر] مسائلی را دام قرار داده كه بكلی با ماهیتش فرق می كند؛ حال به قول او یكی مذهب را دام قرار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 272
می دهد یكی ملیت را و یكی اخلاق را؛ همه ی اینها دام است. اصل در بشریت این است كه شكارچی است. اگر مثلاً از تقابل ابوذر و عثمان بگویید، می گوید ابوذر هم مثل عثمان است، عثمان هم مثل ابوذر است. ابوذر همان چیزی را می خواهد كه عثمان می خواهد، عثمان همان چیزی را می خواهد كه ابوذر می خواهد؛ چیزی كه هست عثمان در دست بالا قرار گرفته، در مقام و پستی قرار گرفته كه قدرت در اختیار دارد، ابوذر در پستی است كه قدرت در اختیار ندارد. نمی تواند ابوذر غیر از عثمان باشد و نمی تواند عثمان غیر از ابوذر باشد چون انسان جبراً محكوم به منفعت پرستی و منفعت خواهی است.
یك مرد متكلمی است به نام عمرو بن عبید، از سران معتزله و از پایه گذاران مكتب اعتزال است، برادر زن واصل بن عطاء غزّال معروف است كه واصل را پایه گذار مكتب اعتزال می دانند. خودش هم آدم فوق العاده ای است. مرد فكوری است و پایه گذار این مكتب است. او در جوانی با منصور دوانیقی رفیق بود. منصور در جوانی یك آدم عادی بود، جزء منفورین و فراریها بود و بنی امیه اینها را ناراحت می كردند و در آن وقت در چهره ی آدمهای خوب بود. تا بعد كار دنیا به جایی كشید كه منصور خلیفه شد. منصور خیلی دلش می خواست كه رفیق قدیمی اش عمرو بن عبید روزی به ملاقاتش بیاید و خدمتی به او بكند. تا بالاخره روزی عمرو بن عبید را خواست و او آمد. ولی عمرو بن عبید با بی اعتنایی زیاد با منصور رفتار كرد، درست مثل همان حالت قدیمی. حتی جمله ای گفت كه پسر منصور- مهدی- كه آنجا نشسته بود ناراحت شد، گفت با خلیفه چنین سخن می گویی؟ ! ولی او اعتنایی نكرد. آخر كار منصور گفت دلم می خواهد از من یك چیزی بخواهی. گفت فقط یك چیز از تو می خواهم و آن اینكه دیگر مزاحم من نشوی، دنبال من دیگر نفرست. این را گفت و از جا بلند شد و با قدمهای محكم رفت. منصور دید الآن در مقابل این مرد، خودش و خلافت و ریاست و قدرتش همه تحقیر شدند؛ و واقعاً هم تحقیر شدند. با یك اعجابی به او نگاه می كرد. بعد این بیت را- كه از منصور معروف است- در آنجا خواند، گفت:
كُلُّكُمْ یَطْلُبُ صَیْد
كُلُّكُمْ یَمْشی رُوَیْد
غَیْرَ عَمْروِ بْنِ عُبَیْد همه تان شكارچی هستید (یعنی همه ی مردم) ، همه تان مثل او 52آرام آرام، محكم و با
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 273
طمأنینه می روید، جز عمرو بن عبید كه نمی توانم بگویم او شكارچی است.
در این فلسفه ریشه ی تضاد، منافع است. به تعبیر آقای طباطبایی حس استخدام در همه ی افراد بشر وجود دارد، این فرد می خواهد دیگری را در خدمت بگیرد و او را استثمار كند، منافع او را به خودش اختصاص بدهد، دیگری هم طالب منافع خودش است، از اینجا جنگ و تنازع برمی خیزد. پس تمام جنگها و تنازعها و تضادها براساس منافع است.

[1] . [افتادگی از نوار است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است