رجوع شود به تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد مربوط به تاریخ
اسلام (جلد 11) ، بحثی كه راجع به نماز و فلسفه ی اذان می كند.
جلد ششم . ج6، ص: 184
ایضاً رجوع شود به ورقه های روح- بیماریهای روحی و اینكه
بیماری روحی عبارت است از اختلالی كه در احساسات یا ادراكات
پیدا می شود. منشأ این اختلالات چیست و تأثیر عبادات در
جلوگیری یا رفع اینها چگونه است؟
ایضاً رجوع شود به راه طی شده فصل عبادات، صفحه ی 100.
1. شیخ در نمط نهم اشارات می گوید:
الزهد عند غیر العارف معاملة ما كأنه یشتری بمتاع الدنیا متاع
الاخرة، و عند العارف تنزه ما عن ما یشغل سرّه عن الحق و
تكبر علی كل شی ء غیر الحق، و العبادة عند غیرالعارف معاملة
ما كأنه یعمل فی الدنیا لاجرة یأخذها فی الاخرة هی الاجر و
الثواب، و عند العارف ریاضة ما لهممه و قوی نفسه المتوهمه و
المتخیله
[1]لیجرها بالتعوید عن جناب الغرور الی جناب
الحق فتصیر مسالمة للسر الباطن حین ما یستجلی الحق
لاتنازعه فیخلص السر الی الشروق الساطع و یصیر ذلك ملكة
مستقرة كلما شاء السر اطلع الی نور الحق غیر مزاحم من الهمم
بل مع تشییع منها له فیكون بكلیته منخرطاً فی سلك القدس.
ایضاً شیخ در نمط نهم اشارات می گوید:
لمّا لم یكن الانسان بحیث یستقل وحده بامر نفسه الاّ بمشاركة
آخر من بنی جنسه و بمعارضة و معاوضة تجریان بینهما یفرغ
كل منهما لصاحبه عن مهم لو تولاّه بنفسه لازدحم علی الواحد
كثیر و كان یتعسر ان امكن، وجب ان یكون بین الناس معاملة و
عدل یحفظه شرع یفرضه شارع متمیز باستحقاق الطاعة
جلد ششم . ج6، ص: 185
لاختصاصه بآیات تدل علی انها من عند ربه و وجب ان یكون
للمحسن و المسی ء جزاء من عند القدیر الخبیر فوجب معرفة
المجازی و الشارع، و مع المعرفة سبب حافظ للمعرفة ففرضت
علیهم العبادة المذكّرة للمعبود و كررت علیهم لیستحفظ التذكیر
بالتكریر حتی استمرت الدعوة الی العدل المقیم لحیوة النوع ثم
زید لمستعملیها بعد النفع العظیم فی الدنیا الاجر الجزیل فی
الاخری ثم زید للعارفین من مستعملیها المنفعة التی خصوا بها
فیما هم مولّون وجوههم شطره. فانظر الی الحكمة ثم الی
الرحمة ثم النعمة تلحظ جناباً تبهرك عجائبه ثم اقم و استقم.
رجوع شود به آخر الهیات شفا و به جزوه ی املایی درس كلاس
سوم معقول مضاعف در سال 41- 42، شرح نمط نهم اشارات.
ایضاً رجوع شود به ورقه های فلسفه ی نماز.
منتسكیو در فصل اول كتاب اول روح القوانین (ص 85)
می گوید:
انسان چون موجود حساسی است و دچار هزار هوس می گردد
و چنین مخلوقی كه گرفتار هوس خود می باشد هر لحظه ممكن
است خالق خود را فراموش كند، چنین مخلوقی هر لحظه
خودش را هم فراموش می كند، بلكه هر آن ممكن است دیگران
را هم فراموش كند، به همین جهت است كه خداوند عالم به
وسیله ی قوانین مذهبی او را به طرف خود می خواند تا از یاد خدا
و خالق خود غافل نگردد. فیلسوفان و معلمین اخلاق او را به
وسیله ی قوانین اخلاقی نسبت به خودش متوجه می كنند تا خود
را فراموش نكند و از خطاها مصون بماند. قانونگذاران نیز بشر
را به وسیله ی قوانین سیاسی و مدنی به وظایف خود در رابطه با
دیگران آشنا می سازند، زیرا انسان برای زندگی در جامعه
جلد ششم . ج6، ص: 186
خلق شده است و به تنهایی ادامه ی حیات برای او امكان پذیر
نمی باشد.
اینها شبیه است به آنچه شیخ در اشارات و شفا گفته است، لكن
سخن شیخ از آن جهت كه عبادت را پشتوانه ی قانون معرفی كرده
كاملتر است.
[1] رجوع شود به ورقه های عبادت و دعا.