چو مرد باشد پركار و بخت باشد یار
ز خاك تیره نماید به خلق زرّ عیار
فلك به چشم بزرگی كند نگاه در آنك
بهانه هیچ نیارد ز بهر خردی كار
بزرگ باش و مشو تنگدل ز خردی كار
كه سال تا سال آرد گلی زمانه ز خار
بزرگ حصنی دان دولت و درش محكم
به عون و كوشش بر درْش مرد یابد بار
ز هركه آید كاری در او پدید بود
چنان كز آینه پیدا بود تو را دیدار
شراب و خواب و كباب و رباب و بره و نان
هزار كاخ، فزون كرد با زمین هموار
در كتاب قرائت سالمندان و هم در دفتر 89 گفته ایم كه كار آثار
جلد ششم . ج6، ص: 448
زیادی دارد به این ترتیب:
1. در اثر كار، انسان به استعدادهای نهفته ی خود پی می برد و به
خود اعتماد پیدا می كند و در نتیجه حس احترام ذات در او بیدار و
زنده می شود و در نتیجه ی بیداری این حس گرد كارهای پست و زشت
نمی رود، زیرا خود را پست نمی داند.
من هانت علیه نفسه هانت علیه
شهواته.
2. در اثر كار احترام اجتماعی و حیثیت پیدا می كند، مورد تحقیر
واقع نمی شود و احساس حقارت كه منشأ عوارض ناراحت كننده ی
روحی زیادی است در او پیدا نمی شود و در اجتماع احساس
شكست نمی كند.