شناخت قرآن برای هر فرد عالم به عنوان یك فرد عالم و برای هر فرد مؤمن به عنوان
یك فرد مؤمن، امری ضروری و واجب است. اما برای یك عالم انسان شناس و
جامعه شناس، شناخت قرآن از آن جهت ضروری است كه این كتاب در تكوین
سرنوشت جوامع اسلامی و بلكه در تكوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است.
نگاهی به تاریخ این نكته را روشن می كند كه عملاً هیچ كتابی به اندازه ی قرآن بر
جوامع بشری و بر زندگی انسانها تأثیر نگذاشته است
[1] و به همین جهت است كه
قرآن خود به خود وارد حوزه ی بحث جامعه شناسی می شود و جزو موضوعات مورد
بررسی این علم قرار می گیرد. معنای این سخن این است كه بررسی و تحقیق
پیرامون تاریخ جهان در این چهارده قرن عموماً و شناختن جوامع اسلامی
خصوصاً، بدون شناخت قرآن میسر نیست.
و اما ضروری بودن شناخت قرآن برای یك مؤمن مسلمان از آن جهت است كه
منبع اصلی و اساسی دین و ایمان و اندیشه ی یك مسلمان و آنچه كه به زندگی او
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 26
حرارت و معنی و حرمت و روح می دهد قرآن است.
قرآن مثل بعضی كتابهای مذهبی نیست كه یك سلسله مسائل رمزآسا در مورد
خدا و خلقت و تكوین مطرح كرده باشد و حداكثر یك سلسله اندرزهای ساده ی
اخلاقی هم ضمیمه كرده باشد و بس، به طوری كه مؤمنین ناچار باشند دستورها و
اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ كنند. قرآن اصول معتقَدات و افكار و اندیشه هایی را
كه برای یك انسان به عنوان یك موجود «باایمان» و صاحب عقیده لازم و ضروری
است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان كرده
و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده ی سنت و یا
بر عهده ی اجتهاد گذاشته است. این است كه استفاده از هر منبع دیگر موقوف به
شناخت قبلی قرآن است. قرآن مقیاس و معیار همه ی منابع دیگر است. ما حدیث و
سنت را باید با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم و اگرنه نپذیریم.
معتبرترین و مقدسترین منابع ما، بعد از قرآن، در حدیث، كتب اربعه است،
یعنی
كافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب، استبصار، و در خطب،
نهج البلاغه و در ادعیه
صحیفه ی سجادیه است. اما همه ی اینها فرع بر قرآنند و به اندازه ی قرآن قطعیت صدور
ندارند؛ یعنی حدیث
كافی آن قدر می تواند معتبر باشد كه با قرآن منطبق باشد و با
تعلیمات آن جور درآید و اختلاف نداشته باشد. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار
می گفتند احادیث ما را بر قرآن عرضه بدارید، اگر بر قرآن منطبق نبود بدانید كه
ساختگی و جعلی است و آن را به ما بسته اند؛ ما چیزی خلاف قرآن نمی گوییم.
[1]
. اینكه این تأثیر در چه جهتی بوده؛ آیا مسیر تاریخ را در جهت سعادت و رفاه بشریت تغییر داده است و یا به سمت نقص و انحطاط، و آیا به سبب تأثیر این كتاب جهش و حركت در تاریخ پدید آمد و خون تازه در رگهای جوامع بشری جاری شد و یا برعكس، موضوعی است كه از حدود بحث فعلی ما خارج است.