در
کتابخانه
بازدید : 2832320تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (1)</span>آشنایی با قرآن (1)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (2)</span>آشنایی با قرآن (2)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (3)</span>آشنایی با قرآن (3)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (4)</span>آشنایی با قرآن (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (5)</span>آشنایی با قرآن (5)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (6)</span>آشنایی با قرآن (6)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (7)</span>آشنایی با قرآن (7)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (8)</span>آشنایی با قرآن (8)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی طلاق</span>تفسیر سوره ی طلاق
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی تحریم</span>تفسیر سوره ی تحریم
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره ی ملك</span>تفسیر سوره ی ملك
Collapse تفسیر سوره ی ملك (1) تفسیر سوره ی ملك (1)
Expand تفسیر سوره ی ملك (2) تفسیر سوره ی ملك (2)
Expand تفسیر سوره ی ملك (3) تفسیر سوره ی ملك (3)
Expand تفسیر سوره ی ملك (4) تفسیر سوره ی ملك (4)
Expand تفسیر سوره ی ملك (5) تفسیر سوره ی ملك (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره ی قلم</span>تفسیر سوره ی قلم
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (9)</span>آشنایی با قرآن (9)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شخصی می گوید در یك سختی و در سالی كه باران نیامده بود و مردم دعا و استغاثه می كردند و نماز استسقاء می خواندند، هرچه می كردند اثری نمی بخشید. یك وقت در یك خلوتی در دامنه ی كوهی غلامی را دیدم كه عبادت می كند و حال عجیبی دارد و در مناجات خودش می گوید: خدایا ما بندگان چنین هستیم، خدایا رحمت خودت را از ما قطع نكن، خدایا چنین و چنان. او هنوز مشغول عبادت بود كه دیدم اوضاع عالم عوض شد. شك نكردم كه اثر دعای همین یك شخص بود. دنبالش را گرفتم ببینم این كیست، فهمیدم غلامی است. نشانی او را پیدا كردم، خانه ی حضرت علی بن الحسین. پیش خودم گفتم: هرجور هست من این را از امام می خرم ولی نه برای اینكه خادم من باشد، برای اینكه من خادم او باشم و او مخدوم من باشد تا از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج26، ص: 494
فیض وجود او استفاده كنم.
رفتم خدمت امام و گفتم: من یكی از غلامهای شما را می خواهم. فرمود:

كدام یك؟ تا بالاخره من او را پیدا كردم. ناراحت شد، گفت: ای مرد! تو چرا مرا از این خانه جدا می كنی؟ چرا مرا از محبوب و مخدومم جدا می كنی؟ گفتم: من نه تو را برای خدمتكاری خودم می برم، من تو را می برم برای اینكه من تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده كنم. من در فلان جا شاهد و حاضر بودم كه این دعاها را می كردی، شك نكردم كه این بارانی كه نازل شد اثر استجابت تو بود.

می گوید: این جمله را كه از من شنید، سر به آسمان بلند كرد، گفت: خدایا من نمی خواستم این رازی كه میان من و توست شخص دیگری از آن آگاه شود.

(اخلاص را ببینید! ) حالا كه خَلقت را به این راز آگاه كردی، خدایا مرا ببر. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم كرد.
این را می گویند اخلاص، كه اصلاً وحشت می كند كه احدی از رابطه ای كه میان او و خدای خودش هست اطلاع پیدا كند. «بَیْنَ الْمُحِبّینَ سِرٌّ لا یُفْشیهِ. . . » در میان دوستان رازی است كه به این زودیها افشا نمی شود و نمی خواهند كه افشا بشود. و لهذا در همان حدیث هست كه «ألإبقاء علی العمل أشد من العمل» نگهداری یك عمل از خود عمل سخت تر است؛ یعنی احیاناً یك عملی در ابتدا از روی خلوص نیّت صادر می شود ولی انسان بعدها در اثر بازگو كردن آن، عمل را از خلوص می اندازد و شرك را وارد آن می كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است