مالك بن انس، فقیه معروف مدینه
[1]، سالی در سفر حج همراه امام صادق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 288
علیه السلام بود. به میقات رسیدند و هنگام پوشیدن لباس احرام و تلبیه گفتن- یعنی
ذكر معروف لبیك اللهم لبیك- رسید. دیگران طبق معمول این ذكر را به زبان آوردند
و گفتند. مالك بن انس متوجه امام صادق شد، دید حال امام منقلب است، همینكه
می خواهد این ذكر را بر زبان آورد، هیجانی به امام دست می دهد و صدا در گلویش
می شكند و عنان كنترل اعصاب خویش را از دست می دهد كه می خواهد بی اختیار
از مركب به زمین بیفتد. مالك جلو آمد و گفت: «یابن رسول اللّه! چاره ای نیست،
هرطور هست این ذكر را بگویید. » .
امام فرمود:
«ای پسر ابی عامر! چگونه جسارت بورزم و به خود جرأت بدهم كه لبیك
بگویم؟ لبیك گفتن به معنای این است كه خدایا تو مرا به آنچه می خوانی با كمال
سرعت اجابت می كنم و همواره آماده به خدمتم. با چه اطمینانی با خدای خود
این طور گستاخی كنم و خود را بنده ی آماده به خدمت معرفی كنم؟ اگر در جوابم گفته
شود: «لا لبیك» آن وقت چكار كنم؟ »
[2]
[1] . مالك بن انس بن مالك بن ابی عامر یكی از امامهای چهارگانه ی اهل سنت و جماعت است و مذهب
معروف «مالكی» منسوب به او است. عصر وی مقارن است با عصر ابوحنیفه. شافعی شاگرد مالك بود
و احمدبن حنبل شاگرد شافعی.
مكتب فقهی مالك نقطه ی مقابل مكتب فقهی ابوحنیفه به شمار می رفت، زیرا مكتب ابوحنیفه بیشتر متكی بر
رأی و قیاس بود، برخلاف مكتب فقهی مالك كه بیشتر متكی بر سنت و حدیث بود. در عین حال، مطابق نقل ابن خلّكان در
وفیات الاعیان (جلد 3، صفحه ی 286) ، مالك در نزدیكی مردن سخت
می گریست و از اینكه در برخی موارد به رأی خویش فتوا داده است نگران و وحشتناك بود، می گفت:
«ای كاش به رأی فتوا نداده بودم، و راضیم به جای هر یك از آن فتواها تازیانه ای بخورم و از تبعه ی آن
گناهان آزاد باشم. » .
از مفاخر مالك این مطلب شمرده شده كه معتقد بود بیعت «محمدبن عبد اللّه محض» كه شهید شد صحیح
است و بیعت بنی العباس چون مبنی بر زور بوده صحیح نیست. مالك از اظهار این عقیده ی خویش امتناع نمی كرد و از سطوت بنی العباس پروا نمی نمود. همین امر سبب شد كه به دستور جعفربن
سلیمان عباسی، عموی سفاح و منصور، تازیانه ی سختی به وی زدند. و اتفاقا همین تازیانه خوردن سبب
شد كه مالك احترام و شهرت و محبوبیت زیادتری پیدا كند. رجوع شود به
وفیات الاعیان ، جلد 3، صفحه ی 285.
مالك چون در مدینه بود به محضر امام صادق زیاد رفت و آمد می كرد و از كسانی بود كه از آن حضرت
حدیث روایت كرده اند. و مطابق نقل
بحار (جلد 11، صفحه ی 109) از كتابهای
خصال و
علل الشرایع و
امالی صدوق، هنگامی كه مالك به محضر امام صادق می رفت امام به او محبت می فرمود
و گاه به او می فرمود: «من تو را دوست می دارم» و مالك از اینكه مورد تفقد امام قرار می گرفت سخت
شاد می گشت. مالك به نقل كتاب
الامام الصادق (صفحه ی 3) می گفت: «من مدتی به حضور امام صادق
آمد و شد داشتم. او را همیشه در حال نماز یا روزه یا تلاوت قرآن می دیدم. فاضلتر از جعفربن محمد
در علم و تقوا و عبادت چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به قلبی خطور نكرده است. » و هم مالك است
كه به نقل
بحار درباره ی امام صادق می گوید: «او از بزرگان عبّاد و زهاد بود كه از خدا می ترسید و بسیار
حدیث می دانست. خوش مجلس و خوش معاشرت بود. مجلسش پرفیض بود. نام رسول خدا را كه
می شنید رنگ صورتش تغییر می كرد. »
[2] .
بحارالانوار ، ج /11ص 109.