در
کتابخانه
بازدید : 640758تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
رسول اكرم و دو حلقه ی جمعیت
مردی كه كمك خواست
خواهش دعا
بستن زانوی شتر
همسفر حج
غذای دسته جمعی
قافله ای كه به حج می رفت
مسلمان و كتابی
در ركاب خلیفه
امام باقر و مرد مسیحی
اعرابی و رسول اكرم
مرد شامی و امام حسین
مردی كه اندرز خواست
مسیحی و زره علی علیه السلام
امام صادق و گروهی از متصوفه
علی و عاصم
مستمند و ثروتمند
بازاری و عابر
غزالی و راهزنان
ابن سینا و ابن مسكویه
نصیحت زاهد
در بزم خلیفه
نماز عید
گوش به دعای مادر
در محضر قاضی
در سرزمین منا
وزنه برداران
تازه مسلمان
سفره ی خلیفه
شكایت همسایه
درخت خرما
در خانه ی امّ سلمه
بازار سیاه
وامانده ی قافله
بند كفش
هشام و فرزدق
بزنطی
عقیل، مهمان علی
خواب وحشتناك
در ظلّه ی بنی ساعده
سلام یهود
نامه ای به ابوذر
مزد نامعین
بنده است یا آزاد؟
در میقات
بار نخل
عرق كار
دوستیی كه بریده شد
یك دشنام
شمشیر زبان
دو همكار
منع شرابخواره
پیراهن خلیفه
جوان آشفته حال
مهاجران حبشه
كارگر و آفتاب
همسایه ی نو
آخرین سخن
نُسَیبه
خواهش مسیح
جمع هیزم از صحرا
شراب در سفره
استماع قرآن
شهرت عوام
سخنی كه به ابوطالب نیرو داد
دانشجوی بزرگسال
گیاه شناس
سخنور
ثمره ی سفر طائف
ابواسحق صابی
در جستجوی حقیقت
جویای یقین
تشنه ای كه مشك آبش به دوش بود
لگد به افتاده
مرد ناشناس
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ابواسحق صابی از فضلا و نویسندگان معروف قرن چهارم هجری است. مدتی در دربار خلیفه ی عباسی و مدتی در دربار عزالدوله ی بختیار (از آل بویه) مستوفی بود.

ابواسحق دارای كیش «صابی» بود كه به اصل «توحید» ایمان دارند ولی به اصل «نبوت» معتقد نیستند. عزالدوله ی بختیار سعی فراوان كرد بلكه بتواند ابواسحق را راضی كند كه اسلام اختیار كند، اما میسر نشد. ابواسحق در ماه رمضان به احترام مسلمانان روزه می گرفت، و از قرآن كریم زیاد حفظ داشت. در نامه ها و نوشته های خویش از قرآن زیاد اقتباس می كرد.

ابواسحق مردی فاضل و نویسنده و ادیب و شاعر بود و با سید شریف رضی- كه نابغه ی فضل و ادب بود- دوست و رفیق بودند. ابواسحق در حدود سال 384 هجری از دنیا رفت و سید رضی قصیده ای عالی در مرثیه ی وی سرود كه مضمون سه شعر آن این است:

«آیا دیدی چه شخصیتی را روی چوبهای تابوت حركت دادند؟ و آیا دیدی چگونه شمع محفل خاموش شد؟ .

«كوهی فرو ریخت كه اگر این كوه به دریا ریخته بود دریا را به هیجان می آورد و سطح آن را كف آلود می ساخت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 335
«من قبل از آنكه خاك، تو را در برگیرد باور نمی كردم كه خاك می تواند روی كوههای عظیم را بپوشاند. » [1] بعدها بعضی از كوته نظران سید را مورد ملامت و شماتت قرار دادند كه كسی مثل تو كه ذریه ی پیغمبر است شایسته نبود كه مردی صابی مذهب را كه منكر شرایع و ادیان بود مرثیه بگوید و از مردن او اظهار تأسف كند.

سید گفت: «من به خاطر علم و فضلش او را مرثیه گفتم. درحقیقت علم و فضیلت را مرثیه گفته ام. » [2]
[1] .
ارأیت من حملوا علی الاعواد
ارأیت كیف خبا ضیاء النادی
"جبل هوی لو خر فی البحر اعتدی
من ثقله متتابع الازباد
"ما كنت اعلم قبل حطك فی الثری
ان الثری تعلو علی الاطواد
[2] . وفیات الاعیان ابن خلّكان، ج /1ص 36؛ و الكنی والالقاب محدث قمی، ج /2ص 365، ذیل عنوان «الصابی» .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است