ابواسحق صابی از فضلا و نویسندگان معروف قرن چهارم هجری است. مدتی در
دربار خلیفه ی عباسی و مدتی در دربار عزالدوله ی بختیار (از آل بویه) مستوفی بود.
ابواسحق دارای كیش «صابی» بود كه به اصل «توحید» ایمان دارند ولی به اصل
«نبوت» معتقد نیستند. عزالدوله ی بختیار سعی فراوان كرد بلكه بتواند ابواسحق را
راضی كند كه اسلام اختیار كند، اما میسر نشد. ابواسحق در ماه رمضان به احترام
مسلمانان روزه می گرفت، و از قرآن كریم زیاد حفظ داشت. در نامه ها و نوشته های
خویش از قرآن زیاد اقتباس می كرد.
ابواسحق مردی فاضل و نویسنده و ادیب و شاعر بود و با سید شریف رضی- كه
نابغه ی فضل و ادب بود- دوست و رفیق بودند. ابواسحق در حدود سال 384 هجری
از دنیا رفت و سید رضی قصیده ای عالی در مرثیه ی وی سرود كه مضمون سه شعر آن
این است:
«آیا دیدی چه شخصیتی را روی چوبهای تابوت حركت دادند؟ و آیا دیدی
چگونه شمع محفل خاموش شد؟ .
«كوهی فرو ریخت كه اگر این كوه به دریا ریخته بود دریا را به هیجان می آورد و
سطح آن را كف آلود می ساخت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 335
«من قبل از آنكه خاك، تو را در برگیرد باور نمی كردم كه خاك می تواند روی
كوههای عظیم را بپوشاند. »
[1]
بعدها بعضی از كوته نظران سید را مورد ملامت و شماتت قرار دادند كه كسی مثل
تو كه ذریه ی پیغمبر است شایسته نبود كه مردی صابی مذهب را كه منكر شرایع و
ادیان بود مرثیه بگوید و از مردن او اظهار تأسف كند.
سید گفت: «من به خاطر علم و فضلش او را مرثیه گفتم. درحقیقت علم و
فضیلت را مرثیه گفته ام. »
[2]
[1] .
ارأیت من حملوا علی الاعواد
ارأیت كیف خبا ضیاء النادی
"جبل هوی لو خر فی البحر اعتدی
من ثقله متتابع الازباد
"ما كنت اعلم قبل حطك فی الثری
ان الثری تعلو علی الاطواد
[2] .
وفیات الاعیان ابن خلّكان، ج /1ص 36؛ و
الكنی والالقاب محدث قمی، ج /2ص 365، ذیل
عنوان «الصابی» .