ماجرای پرانقلاب و غم انگیز احد به پایان رسید. مسلمانان با آنكه در آغاز كار
با یك حمله ی سنگین و مبارزه ی جوانمردانه، گروهی از دلاوران مشركین قریش را به
خاك افكندند و آنان را وادار به فرار كردند، اما در اثر غفلت و تخلف عده ای از
سربازان طولی نكشید كه اوضاع برگشت و مسلمانان غافلگیر شدند و گروه زیادی
كشته دادند. اگر مقاومت شخص رسول اكرم و عده ی معدودی نبود، كار مسلمانان
یكسره شده بود. اما آنها در آخر توانستند قوای خود را جمع و جور كنند و جلو
شكست نهایی را بگیرند.
چیزی كه بیشتر سبب شد مسلمانان روحیه ی خویش را ببازند، شایعه ی دروغی بود
مبنی بر كشته شدن رسول اكرم. این شایعه روحیه ی مسلمانان را ضعیف كرد و برعكس
به مشركین قریش جرئت و نیرو بخشید. ولی قریش همینكه فهمیدند این شایعه دروغ
است و رسول اكرم زنده است، همان مقدار پیروزی را مغتنم شمرده به سوی مكه
حركت كردند. مسلمانان، گروهی كشته شدند و گروهی مجروح روی زمین افتاده
بودند و گروه زیادی دهشتزده پراكنده شده بودند. جمعیت اندكی نیز در كنار رسول
اكرم باقی مانده بود. آنها كه مجروح روی زمین افتاده بودند، و هم آنان كه پراكنده شده
فرار كرده بودند، هیچ نمی دانستند عاقبت كار به كجا كشیده و آیا رسول اكرم شخصا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 419
زنده است یا مرده؟ .
در این میان مردی از مسلمانان فراری از كنار یكی از مجروحین به نام سعدبن
ربیع- كه دوازده زخم كاری برداشته بود- عبور كرد و به او گفت:
«از قراری كه شنیده ام پیغمبر كشته شده است! » سعد گفت:
«اما خدای محمد زنده است و هرگز نمی میرد. تو چرا معطلی و از دین خود دفاع
نمی كنی؟ وظیفه ی ما دفاع از شخص محمد نبود كه وقتی كشته شد موضوع منتفی شده
باشد، ما از دین خود دفاع كردیم و این موضوع همیشه باقی است. » .
از آن سوی، رسل اكرم كه اصحاب خود را یاد می كرد، ببیند كی زنده است و كی
مرده؟ كی جراحتش قابل معالجه است و كی نیست؟ فرمود:
«چه كسی داوطلب می شود اطلاع صحیحی از سعدبن ربیع برای من بیاورد؟ » .
یكی از انصار گفت:
«من حاضرم» .
مرد انصاری رفت و سعد را در میان كشتگان یافت، اما هنوز رمقی از حیات در
او بود. به او گفت:
«پیغمبر مرا فرستاده خبر تو را برایش ببرم كه زنده ای یا مرده؟ » سعد گفت:
«سلام مرا به پیغمبر برسان و بگو سعد از مردگان است، زیرا چند لحظه ای بیشتر
از زندگی او باقی نمانده است، و بگو سعد گفت: «خداوند به تو بهترین پاداشها كه
سزاوار یك پیغمبر است بدهد. » آنگاه گفت این پیام را هم از طرف من به انصار و
یاران پیغمبر ابلاغ كن، بگو سعد می گوید: «عذری نزد خدا نخواهید داشت اگر به
پیغمبر شما آسیبی برسد و شما جان در بدن داشته باشید. » .
هنوز مرد انصاری از كنار سعدبن ربیع دور نشده بود كه سعد جان به جان آفرین
تسلیم كرد.
[1]
[1] .
شرح ابی الحدید1 ، جلد 3، چاپ بیروت، صفحه ی 574؛ و
سیره ی ابن هشام ، ج /2ص 94.