1. علیّ الوردی (دفتر شماره ی 40، نمره ی 20) :
التاریخ فی القرآن صراع مریر بین رجال من طراز فرعون و
رجال من طراز موسی.
2. علی علیه السلام به امام حسن می فرماید:
یا بنیّ انی و ان لم اك عمرت عمر من كان قبلی فقد نظرت فی
اعمالهم و فكرت فی اخبارهم و سرت فی آثارهم حتی عدت
كأحدهم، بل كأنّی بما انتهت الیّ من امورهم قد عمرت مع اولهم
الی آخرهم. 3. اینكه می گویند جبر تاریخ، سخن درستی است. همان طوری
كه یك انسان به حكم نظام قطعی عالم به سن بلوغ می رسد و این جبر
جلد دهم . ج1، ص: 577
تاریخ زندگی یك فرد است، حوادث عالم نیز همین طور است.
4. از لوازم اعتقاد به اصل «ضرورت در تاریخ» و قاعده ی «الشی ء
ما لم یجب لم یوجد» امكان پیش بینی است. مردم كم عقل قادر به
پیش بینی نیستند.
ایها الناس انا اصبحنا فی دهر عنود. . . و لا نتخوف قارعة
حتی تحلّ بنا [1].
5. تاریخ از نظر قرآن دو چیز است: مبارزه است و اخلاق.
قسمتی از بیان تاریخ قرآن مبارزه را با شكل آن و اینكه چه كسانی
پرچمدار حق و عدالت بودند و چه كسانی پرچمدار ضلالت و توقف،
بیان می كند و به قول علیّ الوردی: التاریخ فی القرآن صراع مریر بین
رجال من طراز فرعون و رجال من طراز موسی؛ قسمتی دیگر تشریح
این اصل است:
ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم. یعنی
قسمتی از تاریخ مبیّن اصل
«و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الاّ قال
مترفوها انّا بما ارسلتم به كافرون» است و قسمتی مبیّن اصل
«ان اللّه
لایغیر ما بقوم. . . » ؛ یعنی از طرفی سرّ مبارزه بین دو دسته را ذكر می كند
و از طرفی سرّ تفوق یا انحطاط دسته ای را ذكر می كند، یعنی هم سرّ
مبارزه و هم سرّ تفوق را ذكر می كند
[2].
6. آیات اول سوره ی اسراء، اصل جبر تاریخ را ذكر می كند:
و قضینا الی بنی اسرائیل فی الكتاب لتفسدن فی الارض مرتین و
لتعلن علواً كبیراً. فاذا جاء وعد اولیهما بعثنا علیكم عباداً لنا
اولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار و كان وعداً مفعولاً. ثم
رددنا لكم الكرة علیهم و امددناكم بأموال و بنین و جعلناكم
اكثر نفیراً. 7. سوابق تاریخی ملل یك عامل بزرگی است برای روحیه و
جلد دهم . ج1، ص: 578
اخلاق و تربیت آنها. مردان بزرگ هر قوم، منابع و سرچشمه های آنها
هستند اما به شرط آنكه خود آن مردم قابل باشند و خفاش صفت، نور
خورشید، چشم آنها را كور نكند و میل به شبروی در آنها پدید نیاید.
خود علی علیه السلام از آن مردانی است كه بعدها مدعیان پیروی او
خفاش صفت با خورشید وجود او عمل كردند؛ نتوانستند حقیقت
مقامات او را بفهمند، به خیالبافی پرداختند، دوست نادانش شدند،
گفتند در خیبر چنین و چنان شد.
8. چرا ما تا پنجاه سال پیش، از نهج البلاغه فقط سه چهار خطبه ی
زهدی [فرا بگیریم ] و بعد به وسیله ی توده ایها خطبه های اجتماعی و
سیاسی و به وسیله ی كارنگی دستورات معاشرتی و به وسیله ی فروید
حكمتهای عمیق معرفة النفسی او برای ما روشن شود و خود ما نتوانیم
قبلاً بفهمیم؟
9. عطف به نمره ی 5، سورة الشعراء قسمت اول مطلب نمره ی 5 را،
یعنی سرّ مبارزه را، و هم یكی از اسرار مهم تفوق را، یعنی عدم اخذ
اجرت، بسیار عالی ذكر می كند.
10. رجوع شود به ورقه های قرآن و تاریخ.
11. عطف به نمره ی 4:
قوه ی پیش بینی و حوادث را روی خط زمان جلوجلو دیدن،
مطلب مهمی است. اولاً قسمتی باید روی پیش بینی علمی مثل
پیش بینی خسوف و كسوف و پیش بینی طبیب و پیش بینی رجال
سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و همچنین پیش بینی های غیر علمی
یا مافوق علمی مثل پیش بینی های وحی:
الم. غلبت الروم. فی ادنی
الارض. . . ، اما و اللّه سیظهر علیكم رجل مندحق البطن رحب البلعوم. . . لقد
صدق اللّه رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام. . . و یا مادون آن مثل
پیش بینی های كاهنان و امثال آنها بحث شود.
به هر حال این مسئله باید طرح شود: آیا امور اجتماعی قابل
پیش بینی است؟ بلی، بحرانها و حوادث اجتماعی قابل پیش بینی
است. فایده ی شناختن تاریخ گذشته و معاصر و آشنایی با اصول
جلد دهم . ج1، ص: 579
اجتماعی، قدرت پیش بینی است. می گویند انگلستان از هر مملكت
دیگر قدرت پیش بینی اش بیشتر است، لهذا قبل از هر انفجاری چاره
می كند، گذشت می كند.
آیا خوب است كه انسان بتواند پیش بینی كند یا نه؟ البته خوب
است كه بتواند. در صورت پیش بینی، هم بهتر می توان از فرصتها
استفاده كرد و هم بهتر می توان با بحرانها مواجه شد و آنها را حل كرد:
العالم بزمانه لایهجم علیه اللوابس.
[1] رجوع شود به نمره ی 11.